حدیث نفس

درد بی امامی...

بسم الله

یا صاحب الزمان!

دوران عمرمان در دنیا به جای زندگی شده مردگی!

مردیم از بی امامی

ظهور کن!

اللهم انا نشکوا الیک فقد نبیّنا و غیبة ولیّنا...

۲۷ مهر ۹۶ ، ۲۱:۴۶

انسان مختار (2)

بسم الله النّور

پیش از مطالعه مجددا مطلب قبل را بخوانید.

نسبت ما با خداوند در مثالی که گفته شد شبیه نسبت پزشک با بیمار است. خداوند مسیر صحیح و حق را تبیین کرده است و ما را مختار قرار داده که این مسیر را انتخاب کنیم. وقتی با اختیار این مسیر را انتخاب کردیم، قواعد جبری تشریعی و تکوینی‌ای را جعل و وضع کرده است که از طریق انجام آن‌ها به سعادت می‌رسیم. وضع این قواعد جبری است، اما اختیار ما در انجام دادن یا انجام ندادنشان است. رنج ما در مرحله انتخاب است و آسودگی، پس از انتخاب مسیر صحیح هست. به‌اندازه‌ای که قواعد خداوند را نپذیریم و اختیار نکنیم توقف می‌کنیم یا از مسیر خارج می‌شویم و به مقصد نمی‌رسیم.

با یک مثال دیگر موضوع را روشن‌تر می‌کنم. یک جاده را تصور کنید، که میانه‌اش هموار و آسفالت است و اطرافش خاکی و سنگلاخ و ناهموار و در برخی جاها به دره می‌رسد. در ابتدای مسیر ماشین تندرو و راحتی در اختیارمان گذاشته‌شده. انتخاب عقلانی در اینجا رفتن از مسیر هموار و استفاده از ماشین است و هر عقل سلیمی می‌داند عدم استفاده از ماشین و رفتن به اطراف جاده رنج و سختی به همراه دارد.

شریعت هم همانند همان جاده مستقیم است که خداوند ابزارهایی را برای عبور و رسیدن به مقصد در اختیار ما گذاشته است. آن ابزارها به‌مانند همان ماشین هستند که ما را به مقصد می‌رسانند. مانند نماز، روزه و تمام تکالیف شرعی که به عهده ما گذاشته‌شده است.

با توصیفات بالا می‌توان به این نتیجه رسید که دین سهل و آسان است چون مطابق با خلقت بشر است و خروج از دین مشکل و سختی به همراه دارد.

مثال را با امتحانات خداوند ادامه می‌دهیم. امتحانات خداوند یا برای رشد و تعالی است یا تنبیهی است در ازاء عصیان و خروج از مسیر. امتحان وقتی برای رشد و تعالی است شبیه همان ماشینی است که ما را جلو می‌برد و به مقصد می‌رساند، یا تنبیه هست هنگامی‌که خودمان از مسیر خارج شدیم و به دره افتادیم و این امتحان مانند طنابی است که خدا برای نجاتمان انداخته تا دوباره به مسیر برگردیم. اگر امتحانات زندگی را که جبر خداوند برایمان است انتخاب نکنیم، حاصلش یا توقف است یا رنج خارج‌ازمسیر ماندن. هر دو عسر است برای ما و یسر و آسانی زمانی است که آنچه خدا برایمان رقم‌زده است را بپذیریم.

تسلیم شدن به مقدرات الهی یعنی همین. یعنی آنچه را خداوند برایمان خواسته است را، ماهم بخواهیم ، و این تسلیم، عین یّسر و آسانی است. که «سیجعل الله بعد عسر یسرا» (طلاق، 7).

و رنج ما آنجایی شدت می‌گیرد که خواست ما مطابق با خواست خداوند نباشد. و دو اله در یک سرزمین حکومت کنند!

ما در مشکلاتمان خدا را به قواره خواسته‌های خودمان می‌خواهیم، نه خدا را به وسعت حکمتش و تمام آنچه هست و مقدراتش...

خدا حکیم و علی کل شیء قدیر است.

۲۷ مهر ۹۶ ، ۱۲:۰۵ ۱ نظر

انسان مختار (1)

بسم الله النّور

بسیاری از انسان‌ها هنگام مواجهه با مشکلات یکی از اولین اقداماتشان شکایت به خدا و قهر با اوست!

قهر انسان با خدا یکی از بزرگ‌ترین مکائد شیطان است در مواجهه با هر مسئله‌ای که قدرت عبور و حل آن را ندارد. نمونه‌اش کنار گذاشتن نماز است و دور شدن از مجالس خوبان و قدم‌های بعدی شیطان.

که شیطان گام‌به‌گام انسان را از خدا دور می‌کند.

ریشه این نگاه در فهم اشتباه جبری است که خداوند برای عالم قرار داده و حوزه اختیار انسان برای انتخاب مسیر.

یک‌زمانی من بسیار بر سر مسئله جبر و اختیار و آیه 79 سوره نساء دچار ابهامات بسیاری شدم که به لطف خدا استادم پیشنهاد دادند کتاب جبر و اختیار علامه جعفری را مطالعه کنم و با یک مثال ساده‌ای که علامه مطرح کرده بودند تمام گره‌های ذهنی‌ام باز شد.

آیه این است:

« ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً »

هر چه از خوبی‌ها به تو مى‏‌رسد از جانب خداست؛ و آنچه از بدى به تو مى‌‏رسد از خودتوست؛ و تو را به پیامبرى، براى مردم فرستادیم، و گواه بودن خدا بس است‏.

 

مثال علامه این بود (نقل به مضمون): یک پزشک وقتی فرد را معاینه می‌کند و بیماری را تشخیص می‌دهد نسخه‌ای برای درمان تجویز می‌کند.

این بیمار در انتخاب آن پزشک مختار است، اما در انتخاب نسخه برای درمانش مختار نیست و او مجبور است برای درمان از نسخه پزشک استفاده کند. اگر انتخاب کرد و نسخه را استفاده کرد و شفا یافت، به دلیل تجویز صحیح پزشک بوده است و اگر این جبر را نپذیرفت و به نسخه تجویزشده پزشک اعتماد نکرد و راه درمان را پیش نگرفت انتخاب او بوده است که موجب می‌شود رنجش بیشتر و بیماری‌اش حادتر شود.

 

۲۴ مهر ۹۶ ، ۲۳:۰۳ ۲ نظر

مدعیان صف اول...

بسم رب الشهداء و الصدیقین

دریافت
حجم: 1.73 مگابایت

۲۲ مهر ۹۶ ، ۲۰:۰۰ ۱ نظر

خوشا آنان که از دنیا بریدند و به آخرت پیوستند

بسم الله النّور

«نهج البلاغه، حکمت 101»

وَ عَنْ نَوْفٍ الْبِکَالِیِّ قَالَ رَأَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام ذَاتَ لَیْلَةٍ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ فَنَظَرَ إِلَى النُّجُومِ فَقَالَ یَا نَوْفُ أَ رَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ فَقُلْتُ بَلْ رَامِقٌ (یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ) قَالَ یَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِینَ فِی الدُّنْیَا الرَّاغِبِینَ فِی الْآخِرَةِ أُولَئِکَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِیباً وَ الْقُرْآنَ شِعَاراً وَ الدُّعَاءَ دِثَاراً ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْیَا قَرْضاً عَلَى مِنْهَاجِ الْمَسِیحِ یَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ علیه السلام قَامَ فِی مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّیْلِ فَقَالَ إِنَّهَا سَاعَةٌ لَا یَدْعُو فِیهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِیفاً أَوْ شُرْطِیّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ (وَ هِیَ الطُّنْبُورُ) أَوْ صَاحِبَ کَوْبَةٍ (وَ هِیَ الطَّبْلُ وَ قَدْ قِیلَ أَیْضاً إِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ وَ الْکَوْبَةَ الطُّنْبُورُ)



از نوف بکّالى‏ نقل شده، که در یکى از شب‏‌ها، امام على علیه السّلام را دیدم براى عبادت از بستر برخاست، نگاهى به ستارگان افکند، و به من فرمود: خوابى! یا بیدار؟ گفتم: بیدارم. فرمود:
اى نوف! خوشا به حال آنان که از دنیاى حرام چشم پوشیدند، و دل به آخرت بستند، آنان مردمى هستند که زمین را تخت، خاک را بستر، آب را عطر،  و قرآن را پوشش زیرین، و دعا را لباس روئین خود قرار دادند، و با روش عیساى مسیح با دنیا بر خورد کردند.

اى نوف! همانا داوود پیامبر (که درود خدا بر او باد) در چنین ساعتى از شب بر مى‏‌خاست، و مى‏‌گفت:
 «این ساعتى است که دعاى هر بنده‏‌اى به اجابت مى‏‌رسد، جز با باج گیران، جاسوسان، شبگردان و نیروهاى انتظامى حکومت ستمگر، یا نوازنده طنبور و طبل». (نهج البلاغة / ترجمه دشتى ؛ ص647)

۱۹ مهر ۹۶ ، ۲۰:۵۷ ۰ نظر

تسلیم (3)

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره مبارکه بقره آیه 112

بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ
آرى هر کس که خود را با تمام وجود به خدا تسلیم کند و نیکوکار باشد پس مزد وى پیش پروردگار اوست و بیمى بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد.
قران می فرماید اگر کسی وجودش را تسلیم خدای سبحان کند و برای خودش هیچ منیتی قائل نباشد درحالیکه شاهد لطف و احسان حق است و خداوند را در تمام اعمال حقه مشاهده می کند اجری خاص نزد پروردگار دارد، اجر حضور نزد پروردگار. چنین فردی نه از بابت گذشته‌اش مغموم است و از آینده اش نگران.
ایه بیانگر رموز بهره مندی از لذات ابدی است. به فرموده قرآن نیازی نیست برای نیل به لذات باقی در انتظار مرگ و زندگی باقی آخرت باشیم، آخرت ادامه دنیاست، بهشتیان زمانیکه از نعمات بهشت متنعم می شوند می گویند :« هذا الذی رزقنا من قبل »
راه وصول به لذات باقی تسلیم بودن در برابر خدای سبحان است.بر این اساس می توان گفت به میزان تسلیم بودن در برابر حضرت حق از لذت و آرامش بیشتری بهره‌مند می شویم. افسردگی و اضطراب به دلیل نگاه نازیبای ما است. اگر در افعال مثبتی که انجام می دهیم خود را دخیل ندانیم و باور کنیم تنها وسیله ای هستیم که حضرت حق به ما توفیق داده و اگر اراده کند این توفیق را از ما سلب می کند و به دیگری می سپرد دیگر جایی برای منیت و خود بینی نیست. اگر بر این باور باشیم که «امر انچه تو فرمایی حکم انچه تو بنمایی» مولای حکیم و خبیری که در بندگان ایجاد جمال می کند بهترین و زیباترین مقدرات را برایمان رقم خواهد زد اما اگر علی الدوام خود را کاره ای بدانیم چون خواست و اراده ما با اراده حق در تعارض است گرفتار رنج و سختی خواهیم شد.
لذت و سرور این افراد با توجه به دو قسمت از ایه قابل برداشت است: «لا خوف علیهم ولا هم یحزنون» «له اجره عند ربه» مقام عنیدیت و حضور نزد مربی و بهره بردن از رزق فراوانی که نصیب شان می شود موجب می شود انسان نه نگرانی ای بابت آینده داشته باشد و نه حزنی از بابت گذشته و به سروری ابدی دست یابد.


برگرفته از کلام استاد گرامی سرکار خانم بروجردی روز هشتم ماه محرم

۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۳:۲۱ ۰ نظر

دو خدا

بسم الله

آیت الله حائری شیرازی: سال ۱۳۴۵ بود و من ۳۰ ساله بودم و جوان. دوره‌ی بازجویی در ساواک را تجربه می‌کردم. شب و روز آزادی و خلاص خود از بند را از خداوند و همه‌ی بندگان صالح او درخواست می‌کردم و خبری نمی‌شد. از شدت ناراحتی‌ها دست‌هایم دانه‌ها زد. یک روز صبح آیه‌ای به نظرم آمد که بارها به آن استناد کرده بودم و دلیل توحید و وحدانیت خداوند بود؛

«لو کان فیهما آلهه الاّ الله لفسدتا»

اما این بار از این آیه معنی جدیدی دریافت کردم که در غیر حال مبارزه و منازعه حاصل نمی‌شد. همیشه از عدم فساد جهان به عدم تعدد آلهه می‌رسیدم اما این دفعه از وجود فساد به وجود الهه اما نه در همه‌ی عالم، که در خودم پی بردم!

از خودم پرسیدم آیا من هم جزء «فیهما» هستم؟

آیا حال و وضع خوبی دارم یا وضع بدی دارم؟

به خودم جواب دادم اگر وضع خوبی داشتم، چرا این همه دعا می‌کنم که خلاص شوم؟

خوب است به دنبال «آلهه الا الله» می‌گشتم،

  • دیدم خودم هستم که می‌خواهم الوهیت کنم و برای خودم تصمیم بگیرم.
  • الله برای تربیت من، ماندن در زندان را لازم می‌داند و آلهه الاّ الله که خودم باشم، برای راحت شدن، خلاص خود را می‌طلبم.

با خودم گفتم یکی از این دو باید کوتاه بیایند: یا الله کوتاه بیاید یا آلهه الاّ الله!

به خود گفتم با چه چیزت می‌خواهی خدا به نفع تو کنار برود؟ با علمت؟ با اطلاعاتت؟ یا با خیرخواهی‌ات نسبت به خودت؟ دیدم در همه‌ی این قسمت‌ها حق با خدا است. پس با خداوند عهد کردم که آزادی خودم را مطالبه نکنم و راضی به رضای او باشم.

در این حال بود که در جهنم ساواک برایم یک حوزه‌ی بهشتی حاصل شد. در جهنم ساواک پلاس و فرشی بهشتی برایم پهن شد و راحت شدم.

مرحوم آیت‌الله طالقانی بحث «قرآن در صحنه» را با همین مقدمه در تلویزیون پیش می‌برد که ما در زندان از آیات و روایات نکات تازه‌ای می‌فهمیدیم. لذا فقه حکومتی در حال مبارزه‌ی سیاسی-اجتماعی-اقتصادی شکوفا می‌شود. غفلت از فقه حکومتی نتیجه‌ی از حوزه خارج نشدن و در اطاق دربسته ماندن و به فهم کتابی بسنده کردن است. 

۱۲ مهر ۹۶ ، ۱۶:۰۲ ۰ نظر

انا نشکوا الیک

بسم الله

َ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَیْنَا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا اللَّهُمَّ فَافْرُجْ ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَ نَصْرٍ مِنْکَ تُعِزُّهُ‏ وَ إِمَامِ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ إِلَهَ الْحَقِّ رَبَّ الْعَالَمِین‏

منبع: بخشی از دعای زمان غیبت مفاتیح الجنان
۱۲ مهر ۹۶ ، ۰۰:۲۹

محک ایمان (2)

بسم الله

هر وقت تصور کردید باطل بسیار قوی است

هر وقت تصور کردید تنهایی کاری از دستتان بر نمی آید در مقابل جبهه باطل

هر وقت تصور کردید در جبهه حق هرکاری هم انجام شود دیگر اثر ندارد

این یعنی ایمانتان دچار نقائص و ضعف های جدی شده است!

چون مؤمن به حول و قوه حضرت حق قوی است و به میزان قرب به خداوند، متصف به صفت قدیر باری تعالی شده است. دست او می شود یدالله، گوشش، أُذُن الله و...

مخاطب!

خودم!

۱۰ مهر ۹۶ ، ۲۲:۲۷ ۰ نظر

یار امام حسین (ع) می ماندیم؟ (3) بازنشر

بسم ربّ الحسین

این سؤال ها را همه مان شنیده ایم:

اگر در کربلا و عاشورا بودیم یار حضرت می ماندیم؟

وظیفه ما در زمان ظهور چیست؟

اگر حضرت ولی عصر (عج) ظهور کنند ما به یاریشان خواهیم رفت؟

پاسخ این سؤال ها ساده است، خیلی ساده تر این که تصورش را بکنیم.

ببنید الان چه قدر پیرو و در مسیر اجرا و اطاعت اوامر ولیّ تان هستید.

الان امام خامنه ای حفظه الله نایب حضرتند و اطاعت اوامرشان بر هر صنف و قشری که مخاطب قرار می دهند واجب.

چه قدر اطاعت کرده ایم؟

چه قدر حرف های ایشان زمین مانده؟

چه قدر ایشان بگویند بلند شوید من از شما این انتظارها را دارم، از فلان موضوع راضی نیستم!

اما امروز رادیو و تلویزیون شما، ساعات فراوانی را صرف بیان حقایق دینی میکند. البته بنده راضی نیستم؛ اما به شما بگویم که من بیش از آنچه که از حجم آن برنامه‌ها راضی نیستم، از کیفیتش راضی نیستم؛ این هم تقصیر من و شماست؛ چرا با هم رودربایستی کنیم!؟ ۱۳۷۰/۱۱/۳۰

صحبت اختراعات شد؛ که حالا مقداری اختراعات انجام گرفته، کارهای جدیدی انجام گرفته. پیشرفتها را شاید من یک مقدار بیشتر هم بدانم؛ چون گزارشهای گوناگون از جاهای مختلف به ما خیلی میرسد؛ اما حقیقتاً بنده راضی نیستم و این مقدار پیشرفت علم راضی کننده نیست. ۱۳۸۸/۱۱/۱۳

بنده راضی نیستم از کسانی که با خرجهای سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل می‌کنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 24/5/1374

من از مردم سراسر کشور خواهش می‌کنم که آن قدر مهریّه‌ها را زیاد نکنند. این سنّت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول(صلی الله علیه وآله) در این زمان بخصوص، از آن راضی نیستند. نمی‌گوییم حرام است. نمی‌گوییم ازدواج باطل است. امّا خلاف سنّت پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اولاد ایشان و ائمه‌ی هدی(علیهم السلام) و بزرگان اسلام است. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 2/9/1373

من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمی‌توانم این مطلب - قمه‌زدن - را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضی نیستم. اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از اوناراضی‌ام. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷

الان مرتّب در این سالنهای وابسته به وزارت ارشاد، نمایش و تئاترهایی اجرا می‌شود؛ بعضیهایش صددرصد ضدّ دین و ضدّ انقلاب است! کسانی رفتند، دیدند و آمدند به من گزارش دادند. خوب؛ حالا اگر در کنار دو، سه نمونه تئاتر از این گونه نمونه‌ها، پنج شش نمونه هم به ما نشان می‌دادند که ما این تئاتر را به‌وجود آوردیم، یا این فیلم را اجرا کردیم که مبلّغ اسلام است، من هیچ اعتراضی نمی‌کردم. می‌گفتم بالاخره: «خلطوا عملاً صالحا و آخر سیّئا، عسی اللَّه ان یتوب علیهم»! اما این طور نیست؛ هرچه هست، از آن طرف است! این اعتراض من است. من از رفتار وزارت ارشاد، راضی نیستم. ۱۳۷۸/۰۹/۲۳

نمی گویم خرید جنس خارجی حرام است اما عرض می کنم مصرف کالاهای داخلی برای مقاوم سازی اقتصاد و پیشرفت کشور یک ضرورت مهم است و بر همه‌ی مسائل از جمله اشتغال و افزایش کیفیت تولیدات داخلی اثر مثبت می گذارد که البته وظیفه مسئولان و مدیران در این زمینه بیشتر از دیگران است. ۱۳۹۳/۰۱/۰۱

اسم اقتصاد مقاومتی هم زیاد تکرار میشود؛ حالا چقدر اقتصاد مقاومتی در کشور پیشرفت کرده، بحث الان من نیست -من البتّه خیلی خشنود نیستم از مقدار پیشرفت این فکر و این بنیان مهم در کشور لکن به‌هرحال یک حرکتی وجود دارد. ۱۳۹۴/۰۷/۲۲

دخترها! پسرها!

خانم ها! آقایان!

از هر صنف و قشری که هستید بروید ببینید ولی تان از شما چه خواسته؟ ببینید در کجای عالم ایستاده اید و جایتان کجاست و مخاطب کدام حرف و امر ایشان هستید؟

چه قدر حرف های ولی فقیه را که ادعای ولایتی بودنش را هم دارید زمین گذاشته اید؟

دختر ها! چه قدر در خرید جهیزیه هاتان و ... دنبال برند و مارک خارجی بودید؟

چه قدر مهریه هاتان را به خاطر امر مولاتان سبک کرده اید؟

پسرها! چه قدر در انتخاب همسرهاتان معیارهای خدایی را در نظر گرفتید؟

خانم ها! آقایان! چه قدر به امر رهبری در فرزند آوری گوش کردید؟

هرکدامتان ببینید در هر جایگاهی که هستید وظیفه تان چیست.

و آن را انجام دهید.

اگر پیش خدای خودتان نشستید و محاسبه کردید دیدید اوامر امام خامنه ای را در حد خودتان اجرا کرده اید و حرف های ایشان خطاب به شما زمین نمانده، آن وقت سرتان را بالا کنید و بگویید ولایتی ام!

اگر نه شما هم مثل حقیر نگارنده ی این سطور فقط محبّید! محبّ!

و در عاشورا احتمالا می گفتید جانم فدایتان آقا اما ...

بهانه های گوناگون! برای رفع تکلیف خودمان از یاری امام! کوفیان هم خوب بلد بودند مثل امثال من بهانه تراشی کنند برای فرار از میدان

آیا ما واقعا اهل کوفه نیستیم! علی تنها بماند!

یا علی تنها مانده؟!

 

خیلی خیلی حرف داشتم برای این مطلب، اما... بگذریم...

در این ایّام ما را از دعای خیر خود بی نصیب نگذارید.

 

مطالب مرتبط:

یار امام حسین (ع) می ماندیم؟!

یار امام حسین (ع) می ماندیم؟! (2)

۱۰ مهر ۹۶ ، ۲۲:۱۵ ۴ نظر