حدیث نفس

ابهام

بسم الله

 

بعضی از ما آدم‌ها (از جمله خودم)، در مواقع تصمیم و اختیار، دوست داریم خود خدا بیاید و بگوید این کار را انجام بده یا نده

تا از بار سنگین تصمیم خودمان فرار کنیم

ما متدین ها این طور مواقع به استخاره پناه می‌بریم تا بار تصمیم‌هایمان را از دوشمان برداریم...

و ماجرا آنجا جالب می‌شود که وقتی این بار را با استخاره از دوشمان برداشتیم

وقتی به آن عمل کردیم و به نتیجه دلخواهمان نرسیدیم

باز با فرافکنی

مقصر را خدا می‌دانیم

خدایی که ظاهرا گفته فلان کار را انجام بده

 

اما حقیقت این است که خدا ما را مختار آفریده

و خواسته خودمان تصمیم بگیریم و اختیار کنیم

و مسئولیت انتخاب هایمان را هم بپذیریم.

 

اما ما همیشه دوست داریم از همه‌ی این ها فرار کنیم...

 

و خوشا به احوال آن‌ها که خدا نعمت حسن اختیار را بهشان داده است.

 

 

پ.ن ۱: لعنت بر آن‌هایی که وضعیت ازدواج را با موانع بیجا به اینجا رساندند.

پ.ن ۲: دوست دارم حالا که نتیجه تصمیمم مرا حیرت زده کرده و به عمق اشتباهم با انواع شواهد واضحی که می‌گفت تصمیمت اشتباه هست، پی بردم، خود خدا بیاید و بغلم کنه و بگه اشکال نداره، برات درستش می‌کنم...

پ.ن۳: در نود و نه ممیز نود و نه درصد مواقع خدا می‌خواهد خودمان تصمیم بگیریم. چون به نظرم شواهد و معیارها برای تشخیص زیادند. استخاره برای وضعیت اضطراری یک صدم درصد است. نه تمام تصمیم‌های زندگی

۲۰ شهریور ۰۲ ، ۰۰:۴۰ ۳ نظر

حافظ گفت

بسم الله

 

به حافظ تفأل زدم به نیت این که مانع کارم کجاست

زحمت کشید و وصف حال نمود...

یاد ماجرای علامه جعفری در حرم امام رضا افتادم.

 

ای که دایم به خویش مغروری

گر تو را عشق نیست معذوری

گرد دیوانگان عشق مگرد

که به عقل عقیله مشهوری

مستی عشق نیست در سر تو

رو که تو مست آب انگوری

روی زرد است و آه دردآلود

عاشقان را دوای رنجوری

بگذر از نام و ننگ خود حافظ

ساغر می طلب که مخموری

 

 

۱۷ شهریور ۰۲ ، ۲۲:۰۵ ۳ نظر

کار سخت

بسم الله

 

به نظرم، سخت‌ترین کار دنیا

امیدوار ماندن است

وقتی همش خواستی و نشده

وقتی مانع زیاد هست

وقتی دیر شده

وقتی هنوز هم اسیر دودوتا چهارتای مادی هستی

امیدوار ماندن سخت‌ترین کار دنیاست

 

 

اما برای خدای علی کل شیئ قدر

همه‌ی کارها سهل و یسیر است

و با یک «کن» فیکون می‌شود.

۰۱ شهریور ۰۲ ، ۲۳:۲۲ ۱ نظر

مدار

بسم الله

 

دائر مدار زندگی انسان متقی بر «رزق من حیث لا یحتسب» تعریف شده

تا از اسارت محاسبات مادی چگونه و چه طور ،خارج شود

که اگر جز این بود

ایمان و تقوای او محک نمی‌خورد.

 

۱۳ مرداد ۰۲ ، ۱۹:۴۳ ۱ نظر

فاصله

بسم الله

 

همیشه بین خواست ما و شرایطی که در آن هستیم، فاصله است.

می‌خواستم فلان شغل را داشته باشم،

فلان ازدواج را داشته باشم،

فرزندی چنین

رفیقی چنان

پدرمادری دلخواه

الی هرآنچه «آرزو» بوده و به آن نرسیدیم.

 

هرگاه فاصله آنی که هستیم با آنی که آرزو داشتیم باشیم حذف شد، نامش می‌شود «رضایت».

همانی که اباعبدالله در گودال گفتند «الهی رضا بقضائک، تسلیما لامرک، لا معبود سواک...»

 

این فاصله حذف نمی‌شود جز با ایمان به خدای مدبر حکیم عادل...

 

و امتحان همه‌ی ما در همین فاصله و بودن و نبودنش است.

 

 

۱۳ مرداد ۰۲ ، ۱۹:۴۰ ۰ نظر

کارخانه انسان‌سازی

بسم الله

 

حضرت آقا در «طرح کلی اندیشه اسلامی» میگن پیامبر نیومد فرد فرد انسان‌هارو هدایت کنه بلکه با ساخت جامعه اسلامی، کارخانه انسان‌سازی ساخت.

در جامعه اسلامی چون بستر مهیاست انسان‌ها به غایت انسانیشون می‌رسند.

اما در جامعه‌ای که اسلامی نباشه فرد خودش هم بخواد، به دلیل موانع بسیار× رسیدن به غایت کمال انسانی براش بسیار دشوار هست.

 

ما در جمهوری اسلامی هنوز به مرحله جامعه اسلامی نرسیدیم.

۱۳ مرداد ۰۲ ، ۱۹:۳۰ ۰ نظر

قشنگ نچسب

بسم الله

 

بعضی وبلاگ‌ها هستند

با محتوای عالی

قلم زیبا

 

اما نمی‌تونم بهشون نزدیک بشم و خوندن مطالبشون ازم انرژی زیادی می‌گیره

نه چون قلمشون روان نیست.

بلکه به خاطر نویسنده و نگاه از بالا به پایینی که داره

و فکر میکنه او منجی هست و بلده چه کار کنه

بقیه نفهمند...

 

شایدم من اشتباه می‌کنم

اما سعیم اینه از این آدم‌ها و مطالبشون دور باشم...

۱۳ مرداد ۰۲ ، ۱۹:۲۶ ۰ نظر

خواست او

بسم الله

 

دوش که غم پرده ما می‌درید

خار غم اندر دل ما می‌خلید 

در بَرِ استاد خرد پیشه‌ام

طرح نمودم غم و اندیشه‌ام 

کاو به کف آیینه تدبیر داشت

بخت جوان و خرد پیر داشت 

پیر خرد پیشه و نورانی‌ام

برد ز دل زنگ پریشانی‌ام 

گفت که «در زندگی ‌آزاد باش!

هان! گذران است جهان شاد باش! 

رو به خودت نسبت هستی مده!

دل به چنین مستی و پستی مده! 

زانچه نداری ز چه افسرده‌ای

وز غم و اندوه دل آزرده‌ای؟! 

گر ببرد ور بدهد دست دوست

ور بِبَرد ور بنهد مُلک اوست 

ور بِکِشی یا بکُشی دیو غم

کج نشود دست قضا را قلم 

آنچه خدا خواست همان می‌شود

وانچه دلت خواست نه آن می‌شود

 

آیت الله علامه طباطبایی

۰۵ تیر ۰۲ ، ۲۲:۰۲ ۰ نظر

کوچک بودن

بسم الله

 

تا زمانی که بخش تکبر و تواضع را در کتاب جنود عقل و جهل امام نخوانده بودم نمی‌دانستم نسبت تکبر با ضیق صدر چیست.

انسان‌های کوچک متکبرند...

 

«بدان که از برای تواضع و تکبّر، موجبات و اسباب بسیاری است که از جمله‏‎ ‎آن‌ها شرح صدر و ضیق آن است.‏

انسانی که دارای شرح صدر باشد، هر چه از کمال و جمال و مال و منال و‏‎ ‎‏دولت و حَشَم در خود ببیند، به آن اهمیّت ندهد و در نظرش بزرگ و مهم نیاید.‏‎ ‎‏سعۀ وجود چنین انسانی، به قدری است که بر تمام واردات قلبی غلبه کند و از‏‎ ‎‏ظرف وجودش، هیچ چیز لبریزی نکند. و این سعه صدر، از معرفت حق تعالی‏‎ ‎‏پیدا شود؛ در موادّ مستعدّه لایقه اُنس با خدا، قلب را به مقام اطمینان و طمانینه‏‎ ‎‏رساند.

ادامه مطلب...
۱۸ خرداد ۰۲ ، ۱۲:۴۳ ۰ نظر

امید ناامید

بسم الله

وقتی برای رسیدن به مقصودمان امید بستیم

و در مسیر رسیدن

مانع پیش آمد

و به دلیل مانع

امیدمان ناامید شد

 

یعنی به سبب امید بسته بودیم

نه خدای مسبب الاسباب

۱۷ خرداد ۰۲ ، ۲۳:۵۸ ۰ نظر