حدیث نفس

۱۲۵ مطلب با موضوع «زندگی/بندگی» ثبت شده است

رضایت از استجابت

بسم الله

 

ما دعا هم می‌کنیم

انتظار داریم خدا همان‌گونه که دلمان می‌خواهد دعایمان را مستجاب کند.

در صورتی که خدا آن‌گونه که حکمتش اقتضا می‌کند دعا را مستجاب می‌کند.

و ما چون همانی که دلخواهمان بود نشد،

از استجابت هم ناراضی‌ایم

از خدا هم...

 

خدایا دلخواه ما را دلخواه خودت قرار بده

همان رضایت به قضا

و تسلیم به امرت

که حالمان با آن خوب است

و دلمان آرام

۱۶ آذر ۰۲ ، ۲۰:۴۲ ۱ نظر

مدار

بسم الله

 

دائر مدار زندگی انسان متقی بر «رزق من حیث لا یحتسب» تعریف شده

تا از اسارت محاسبات مادی چگونه و چه طور ،خارج شود

که اگر جز این بود

ایمان و تقوای او محک نمی‌خورد.

 

۱۳ مرداد ۰۲ ، ۱۹:۴۳ ۱ نظر

فاصله

بسم الله

 

همیشه بین خواست ما و شرایطی که در آن هستیم، فاصله است.

می‌خواستم فلان شغل را داشته باشم،

فلان ازدواج را داشته باشم،

فرزندی چنین

رفیقی چنان

پدرمادری دلخواه

الی هرآنچه «آرزو» بوده و به آن نرسیدیم.

 

هرگاه فاصله آنی که هستیم با آنی که آرزو داشتیم باشیم حذف شد، نامش می‌شود «رضایت».

همانی که اباعبدالله در گودال گفتند «الهی رضا بقضائک، تسلیما لامرک، لا معبود سواک...»

 

این فاصله حذف نمی‌شود جز با ایمان به خدای مدبر حکیم عادل...

 

و امتحان همه‌ی ما در همین فاصله و بودن و نبودنش است.

 

 

۱۳ مرداد ۰۲ ، ۱۹:۴۰ ۰ نظر

کوچک بودن

بسم الله

 

تا زمانی که بخش تکبر و تواضع را در کتاب جنود عقل و جهل امام نخوانده بودم نمی‌دانستم نسبت تکبر با ضیق صدر چیست.

انسان‌های کوچک متکبرند...

 

«بدان که از برای تواضع و تکبّر، موجبات و اسباب بسیاری است که از جمله‏‎ ‎آن‌ها شرح صدر و ضیق آن است.‏

انسانی که دارای شرح صدر باشد، هر چه از کمال و جمال و مال و منال و‏‎ ‎‏دولت و حَشَم در خود ببیند، به آن اهمیّت ندهد و در نظرش بزرگ و مهم نیاید.‏‎ ‎‏سعۀ وجود چنین انسانی، به قدری است که بر تمام واردات قلبی غلبه کند و از‏‎ ‎‏ظرف وجودش، هیچ چیز لبریزی نکند. و این سعه صدر، از معرفت حق تعالی‏‎ ‎‏پیدا شود؛ در موادّ مستعدّه لایقه اُنس با خدا، قلب را به مقام اطمینان و طمانینه‏‎ ‎‏رساند.

ادامه مطلب...
۱۸ خرداد ۰۲ ، ۱۲:۴۳ ۰ نظر

منبع آرامش

بسم الله

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ (حج‌۱۱)

و از (میان) مردم، کسی است که خداوند را تنها با زبان می‌پرستد، (ایمان او در حاشیه و در مرز کفر است و با حادثه‌ای کوچک می‌لغزد) پس اگر خیری به او برسد، به آن اطمینان یابد، و اگر مصیبت و آزمایشی به او رسد، دگرگون شود (و به سوی کفر رود، چنین کسی) در دنیا و آخرت زیانکار است، این همان زیان آشکار است.  ‏

باید ببینیم منبع ارامش ما چیست 

اگر با دنیاست 

با هر بالا و پایین ناآرامیم

چون ذات دنیا بی‌ثبات است 

 

و اگر منبع آرامش ما خداست

همیشه آرامیم

چون خدا همیشه هست و خدایی می‌کند... 

 

اگر با دنیا و بود و نبودش ناآرامیم

مصداق این آیه‌ایم

و خسران دنیا و آخرت از آن ما خواهد بود...

۰۴ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۴۳ ۳ نظر

به من چه

بسم الله

از دیروز قصد دارم تا به حقیقت عبارت شریف «به من چه» مزین شوم.

«به من چه» یعنی خود توحید و مشرک نبودن

یعنی رضایت

یعنی آرامش 

یعنی کارهای خدا را به خدا بسپار و بار نگرانی بابت رخ دادن یا ندادن اموری که از دست تو خارج است را به دوش نکش

«به من چه» یعنی به تو ربطی ندارد فلان اتفاق در زندگیت خواهد افتاد یا نه

و «به من چه» یعنی توکل 

یعنی یقین 

یعنی فقط بنده باش تکالیفت را انجام بده و طراحی نقشه‌ی زندگیت را به خدا تفویض کن...

و تدبیر او را بپذیر...  

 

شاید این متن در آینده کاملتر شد.

 

عید شما مبارک.

۰۲ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۶:۲۴ ۰ نظر

علامت ایمان

بسم الله 

«به چه علامت دانسته می‌شود که شخص مؤمن است؟» فرمود: «به تسلیم خدا بودن، و راضی بودن به آنچه برایش پیش می‌آید، از شادی و ناخرسندی» 

حدیث ‏امام صادق علیه‌السلام‏

الکافی، ج ۲، ص۶۳

 

۰۷ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۰۷ ۰ نظر

حب الدنیا ۲

بسم الله

 

روایت داریم «کل الخیر فی قطع الطمع عن الناس»

همه‌ی خیر در قطع طمع/توقع از مردم است.

 

و ما به اندازه‌ی‌ توقعمان از دیگران از آن‌ها ناراحت می‌شویم.

مثلا میگوییم از فلانی توقع این برخورد را نداشتم و همین می‌شود مایه‌ی رنجش خاطر

 

حالا دنیا هم همین است

اگر متعلق «حب» ما دنیا باشد، اگر به چیزی که می‌خواستیم نرسیدیم، ناراحت می‌شویم چون از دنیا توقع رسیدن به آرزوهایمان را داریم.

که این توقع هم واهی است هم اشتباه.

 

پ.ن: یه نفر به من گفت ریشه بدحالی‌هات حب‌الدنیاست. راست گفت. آدم قطع تعلق کنه و بفهمه از دنیا قرار نیست چیزی بهش برسه، حالش خوب میشه.

 

۰۱ اسفند ۰۱ ، ۱۱:۳۷ ۱ نظر

راز زندگی

بسم الله

راز زندگی این هست که امورمان را به خدا بسپاریم و نگران نباشیم...

خدا نخواسته ما مدیر و مدبر و اداره کننده امور زندگیمان باشیم

او برنامه می‌دهد و ما فقط باید اجرا کنیم.

 

ارجاع به حدیث عنوان بصری که با عنوان اولین درجه تقوا در بالای وبلاگ قرار داده شده.

۱۳ آذر ۰۱ ، ۲۲:۰۱ ۰ نظر

شاه کلید

بسم الله

 

نمی شود

در دایره ی نگاه «منی» که فکر می کند نمی شود

 

خسته ام

چون «من» ننقطع از «او» باری را به دوش کشیدم که نباید

 

اسیرم

اسیر «منی» که محدود است و همه چیز را محدود می بیند

 

ایستاده ام

در مانعی که «خودم» ساخته ام

 

دعاهایم مستجاب نمی شود

که اگر مستجاب شود می گویم عجب مستجاب الدعوه «ام»

 

از حرف دیگران اذیت می شوم

چون «خودم» را کسی حساب کرده ام

 

کافی است این «من»

این «خود»

این «عُجب»

 

تمام شود

 

آن وقت تمام نشدن ها می شود

و تمام محدودیت ها برداشته می شود و تمام تعلقات که پای انسان را سنگین کرده اند

تمام می شود

 

خدایا با عافیت منم را از من بگیر

 

همان منی که وقتی نشد

به جای این که بفهمد باید از هر ان چه غیر توست نا امید شود

از تو ناامید شد

و مرتکب بزرگترین گناه شد

 

خدایا از این بزرگترین گناه توبه میکنم

 

 

۲۰ شهریور ۰۱ ، ۲۳:۲۷ ۰ نظر