بسم الله النّور

پیش از مطالعه مجددا مطلب قبل را بخوانید.

نسبت ما با خداوند در مثالی که گفته شد شبیه نسبت پزشک با بیمار است. خداوند مسیر صحیح و حق را تبیین کرده است و ما را مختار قرار داده که این مسیر را انتخاب کنیم. وقتی با اختیار این مسیر را انتخاب کردیم، قواعد جبری تشریعی و تکوینی‌ای را جعل و وضع کرده است که از طریق انجام آن‌ها به سعادت می‌رسیم. وضع این قواعد جبری است، اما اختیار ما در انجام دادن یا انجام ندادنشان است. رنج ما در مرحله انتخاب است و آسودگی، پس از انتخاب مسیر صحیح هست. به‌اندازه‌ای که قواعد خداوند را نپذیریم و اختیار نکنیم توقف می‌کنیم یا از مسیر خارج می‌شویم و به مقصد نمی‌رسیم.

با یک مثال دیگر موضوع را روشن‌تر می‌کنم. یک جاده را تصور کنید، که میانه‌اش هموار و آسفالت است و اطرافش خاکی و سنگلاخ و ناهموار و در برخی جاها به دره می‌رسد. در ابتدای مسیر ماشین تندرو و راحتی در اختیارمان گذاشته‌شده. انتخاب عقلانی در اینجا رفتن از مسیر هموار و استفاده از ماشین است و هر عقل سلیمی می‌داند عدم استفاده از ماشین و رفتن به اطراف جاده رنج و سختی به همراه دارد.

شریعت هم همانند همان جاده مستقیم است که خداوند ابزارهایی را برای عبور و رسیدن به مقصد در اختیار ما گذاشته است. آن ابزارها به‌مانند همان ماشین هستند که ما را به مقصد می‌رسانند. مانند نماز، روزه و تمام تکالیف شرعی که به عهده ما گذاشته‌شده است.

با توصیفات بالا می‌توان به این نتیجه رسید که دین سهل و آسان است چون مطابق با خلقت بشر است و خروج از دین مشکل و سختی به همراه دارد.

مثال را با امتحانات خداوند ادامه می‌دهیم. امتحانات خداوند یا برای رشد و تعالی است یا تنبیهی است در ازاء عصیان و خروج از مسیر. امتحان وقتی برای رشد و تعالی است شبیه همان ماشینی است که ما را جلو می‌برد و به مقصد می‌رساند، یا تنبیه هست هنگامی‌که خودمان از مسیر خارج شدیم و به دره افتادیم و این امتحان مانند طنابی است که خدا برای نجاتمان انداخته تا دوباره به مسیر برگردیم. اگر امتحانات زندگی را که جبر خداوند برایمان است انتخاب نکنیم، حاصلش یا توقف است یا رنج خارج‌ازمسیر ماندن. هر دو عسر است برای ما و یسر و آسانی زمانی است که آنچه خدا برایمان رقم‌زده است را بپذیریم.

تسلیم شدن به مقدرات الهی یعنی همین. یعنی آنچه را خداوند برایمان خواسته است را، ماهم بخواهیم ، و این تسلیم، عین یّسر و آسانی است. که «سیجعل الله بعد عسر یسرا» (طلاق، 7).

و رنج ما آنجایی شدت می‌گیرد که خواست ما مطابق با خواست خداوند نباشد. و دو اله در یک سرزمین حکومت کنند!

ما در مشکلاتمان خدا را به قواره خواسته‌های خودمان می‌خواهیم، نه خدا را به وسعت حکمتش و تمام آنچه هست و مقدراتش...

خدا حکیم و علی کل شیء قدیر است.