حدیث نفس

لهو و لعب

بسم الله النّور

یکی از کارگردانان غربی، فیلمی ملحدانه و مشرکانه ساخته بود از خدایی انسان‌ها بر موجودات انسان‌نمایی که خلق کرده بودند. این خدایگان هم انسان‌نماها را خلق می کردند و هم بر آن‌ها ربوبیت داشتند و روابط و اتفاقاتی که با آن‌ها مواجه می‌شدند را مدیریت می کردند. به دلیل عمق الحاد فیلم و موارد دیگر، نتوانستم بیش از یک قسمت سریال را ببینم اما از همان قسمت یک صحنه کلیدی از خاطرم نمی رود.

در آن صحنه انسان هایی که خدایی می‌کردند از بالا به مخلوقاتشان نگاه می کردند و ناظر رفتارها و کنش‌های آن‌ها بودند.

این تصویر برایم پیام‌های مختلفی داشت. قوی‌ترین پیامش برایم این بود:

«وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَفَلا تَعْقِلُونَ » (انعام 32)

دنیا بازیچه‌ای بیش نیست!

خدا می‌خواهد بیاییم بالا «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ ...» (منافقون 5)

اما ما چسبیدن به دنیای پست را انتخاب می کنیم!

بالا که بیاییم خیلی خوب، پستی و حقارت دنیا را احساس می‌کنیم، حرکتمان سریعتر می‌شود، حکمت امتحانات و ابتلائات زندگیمان را می‌فهمیم و راحت‌تر می‌توانیم از آن‌ها عبور کنیم.

آن بخش از فیلم خیلی خوب این از بالا نگاه کردن و بازیچه بودن دنیا را نشان داد و کاش یک فیلمساز مسلمان آن را برایمان به تصویر می‌کشید.

۲۷ فروردين ۹۷ ، ۱۸:۱۳ ۰ نظر

صبر بر تنهایی

بسم الله النّور

ضمن وصیة موسی بن جعفر علیه السّلام لهشام: یا هشام! الصّبر علی الوحدة علامة قوّة العقل، فمن عقل عن اللّه تبارک و تعالی اعتزل أهل الدّنیا و الرّاغبین فیها، و رغب فیما عند ربّه، و کان انسه فی الوحشة، و صاحبه فی الوحدة، و غناه فی العیلة، و معزّه من غیر عشیرة.

ضمن سفارش حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام به شام روایت شده (که فرمود:) ای هشام! شکیبائی و صبر بر تنهائی (و ثبات بر دین حق چنانچه فرضا تمام اهل بلدی که در آن بلد می باشد بر خلاف حق باشند و با وی در مذهب همراه نباشند) نشانه کمال عقل است، پس کسی که شناسائی و معرفت او به خداوند کامل باشد از اهل دنیا و رغبت کنندگان به آن کناره گیری کند (اهل دنیا اشخاصی هستند که فقط توجه آنها به ظاهر و همتشان صرف در خوردن و خوابیدن و جماع نمودن است و از آخرت و جزای اعمال به کلی غافلند) و رغبت وی بر آن نعمت‌ها و مقامات عالیه ای است که در نزد خداوند (به جهت مقربین مهیا گردیده) است، و خداوند در زمان وحشت و ترس، موجب آرامش خاطر و انیس او است، و در وقت تنهائی یار او است، و باعث بی نیازی طبع و قلب او می باشد در عین ناداری، و بدون غیر خویشاوندان عزیز گرداننده او است (یعنی عزیزکننده او است با نداشتن خویشاوندان).

۲۲ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۴۸ ۲ نظر

به خدا بسپار

بسم الله النّور

۱۹ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۳۲

معجزه های سهل و یسیر

  بسم الله النور

  سوار تاکسی شده بودیم، آقای راننده انسان با معرفتی بود. صحبت را از اینجا شروع کرد که تحریم های ایران و روسیه تشدید شده، چون هر دو این کشورها ابر قدرتند. در ادامه گفت ما خودمان همه چیز داریم و این کارها اثری ندارد.

سپس ماجرای ضیافت ویژه امام رضا علیه السلام در آن روز را تعریف کرد. گفت گرسنه بودم و می خواستم بروم غذا بخورم، در بین راه مسافرانی سوار کردم. مسافران گفتند: ما تازه وارد مشهد شدیم و در راه آهن به ما شش فیش غذای مهمانسرا را دادند، ما پنج نفریم و یک فیش اضافه داریم، این فیش برای شما. آقای راننده گفت: خوشحال شدم و برای صرف نهار به حرم رفتم. هنگام ورود اولین خادمی که دیدم از آشنایان قدیمی ام بود. خادم من را تعارف کرد که بالا بروم و پذیرایی بهتری شوم اما نپذیرفتم و خواستم با همه افراد عادی غذا بخورم. هنگام پذیرایی بسته هایی حاوی کیک و آبمیوه و آب معدنی دادند، نهار هم قیمه بود، قیمه ای بسیار پر و پیمان و خوش طعم. غذا را خوردم و گفتم من که سیر شدم، بسته کیک و آبمیوه را به زائری دیگر می دهم تا او هم سیر شود. موقع خروج کودکی دیدم و بسته را به او دادم.

سپس همسرم تماس گرفت و پرسید: کجایی؟ گفتم: حرم نهار خوردم و در حال برگشتم. خانمم که متوجه شد  به تنهایی مهمان حضرت رضا علیه السلام شدم ناراحت شد و گلایه کرد:" تنها خوری می کنی؟ هیچی برای ما نگه نداشتی؟ پس همسر و بچه ات چی؟" سپس راننده گفت، هم همسرم ناراحت شده بود و هم خودم از این که به تنهایی مهمان شده بودم.

  به همسرم گفتم: خب بخواه! اونی که به من داد! به تو هم میده!  

آقای راننده بعد از حرم به سر کارش بر میگردد و مسافرانی سوار می کند، آن مسافران می گویند ما در حال برگشت به شهرمان هستیم و دو تا فیش غذای حرم داریم که قسمت ما نیست و آن دو فیش را به راننده می دهند! و راننده هم به منزل می رود و فیش ها را به همسرش می دهد و وقتی همسرش پرسش و جو می کند، ماجرا را تعریف میکند. در انتها راننده با معرفت گفت: امروز خانوادگی مهمان حضرت بودیم. 

به همین آسانی! معجزه فقط این نیست که بیمار لا علاجی شفا پیدا کند. بلکه همه زندگی و اتفاقات آن معجزه است. معجزات و نشانه هایی که همه ی ما را به سمت خداوند هدایت می کنند.  

راز این ماجرا در همان جمله ای بود که آقای راننده گفت: "بخواه! همونی که به من داد به توام میده!"

خواست خالصانه به همراه باور توأم با یقین، گمشده ای است که در زندگی مادی شده ما تقریبا یافت نمی شود.   

حقیقت این است که تمام کارهای عالم برای خدا و معصومین آسان است. و کاری برای خدا سخت نیست. برای خدا آسان و آسانتر هم معنی ندارد. بلکه همه کارها برای خداوند سهل است. سهل که چه عرض کنم! همه امور عالم برای رب العالمین چیزی نیست!

  یکی از نمونه هایی که حضرت حق آسانی کارها توسط خودش را به رخ بنده اش می کشد، ماجرای حضرت زکریا صلوات الله علیه در آیات ابتدایی سوره مریم است. 

در این آیات خداوند بشارت یحیی را می دهد اما حضرت زکریا تمام دلایل و موانع مادی که برای فرزند دار شدنشان وجود دارد را می گویند. سپس خداوند در آیه 9 حجت را بر ایشان تمام می کند: 

قَالَ کَذَٰلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا

  فرمود: «پروردگارت این گونه گفته (و اراده کرده)! این بر من آسان است؛ و قبلاً تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی!»

 

ما هم در مواجهه با مشکلات لا ینحل زندگیمان زیاد تفاوتی با حضرت زکریا نداریم. می دانیم مؤمن هرگز به استیصال نمی رسد و همیشه راهی هست از جنس "یرزقه من حیث لا یحتسب" اما باور نمی کنیم.  و بر دیدگاه های مادی خودمان تأکید میکنیم و با دودوتا چهارتا موانع رسیدن به مقصود را بر میشمریم و در نهایت نتیجه می گیریم که محال است و ممکن نیست. در صورتی که برای خداوند محال و غیر ممکنی وجود ندارد، زیرا "هُوَ عَلَیَّ هَیِّن"

   .

از خداوند مخلصانه بخواهیم!

و از روی یقین باور کنیم که وعده های خداوند محقق خواهد شد…

۰۷ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۵۴ ۲ نظر

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

بسم الله النور

یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور

گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن

چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت

دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور

هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب

باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور

ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند

چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید

هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب

جمله می داند خدای حال گردان غم مخور

حافظا در کنج فقر و خلوت شب های تار

تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

۰۲ فروردين ۹۷ ، ۰۲:۱۸

ویژگی منافقین (11)

بسم الله

.

المنافق یملک عینیه یبکی کما یشاء.

منافق بر دیدگان خویش مسلط است چنان که بخواهد گریه مى کند.

نهج الفصاحه، حدیث 3119

.

علی علیه السلام در وصف منافق:

و الی کل قلب شفیع و لکل شجو دموع.

نزد هر دلی وسیله ای دارند [که می توانند با هرکسی به میل و خواست او سخن گویند] و برای هر غم و اندوهی اشک ها ریزند [تا به وسیله آن به مقصود خود برسند.]

نهج البلاغه، خطبه 185

۲۷ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۲۸ ۰ نظر

سلام بر تو ای وعده ضمانت داده شده خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَى [مُحِیَ ] مِنْ دِینِکَ

بار خدایا! به دست او آنچه از دینت فراموش شده را تازه گردان،  

وَ أَحْیِ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ کِتَابِکَ

و آنچه از معانى کتابت تغییر یافته را زنده کن،

وَ أَظْهِرْ بِهِ مَا غُیِّرَ مِنْ حُکْمِکَ

و آنچه از احکامت دگرگون شده را آشکار ساز،

حَتَّى یَعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ غَضّاً جَدِیداً خَالِصاً مُخْلِصا لا شَکَّ فِیهِ وَ لا شُبْهَةَ مَعَهُ وَ لا بَاطِلَ عِنْدَهُ وَ لا بِدْعَةَ لَدَیْهِ

تا دینت به وسیله او و به دست او شاداب، نوین، ناب و بی‌آلایش گردد آنچنان که شکى در آن نبوده و شبهه اى با آن نباشد، و باطل و بدعتی همراه آن نماند.

اللَّهُمَّ نَوِّرْ بِنُورِهِ کُلَّ ظُلْمَةٍ

بار خدایا! هر ظلمتى را با نورش روشنى بخش،

وَ هُدَّ بِرُکْنِهِ کُلَّ بِدْعَةٍ

با استوارى‌اش هر بدعتى را ویران کن،

وَ اهْدِمْ بِعِزِّهِ کُلَّ ضَلالَةٍ

و با پایداریش هر گمراهى را برطرف کن

وَ اقْصِمْ بِهِ کُلَّ جَبَّارٍ

و به دست او پشت هر گردنکشى را با پایداریش بشکن،

وَ أَخْمِدْ بِسَیْفِهِ کُلَّ نَارٍ

و آتش هر آشوبى را با شمشیر او خاموش کن

وَ أَهْلِکْ بِعَدْلِهِ جَوْرَ کُلِّ جَائِرٍ

و ستم هر ستمگرى را با عدل او نابود ساز،

وَ أَجْرِ حُکْمَهُ عَلَى کُلِّ حُکْمٍ

  و فرمانش را بر هر فرمانى چیره گردان

وَ أَذِلَّ بِسُلْطَانِهِ کُلَّ سُلْطَانٍ  

و هر سلطنتى را به سلطنتش خوار کن.

.

منبع: بخشی از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی در عصر جمعه (صلوات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف)

*تیتر ترجمه ی یکی از فرازهای زیارت آل یس: «السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه»

۲۵ اسفند ۹۶ ، ۱۶:۱۴

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

بسم الله النّور

اَللَّهُمَّ اِنَّکَ کَلَّفْتَنى مِنْ نَفْسى ما اَنْتَ اَمْلَکُ بِهِ مِنّى، وَ
خداوندا مرا مکلّف به تکلیفى ساخته‌‏اى که خودت از من به آن کار تواناترى، و
قُدْرَتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَىَّ اَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتى، فَاَعْطِنى مِنْ نَفْسى
قدرتت بر آن و بر من بیش از قدرت من است، پس چنانم کن که موجب
مایُرْضیکَ عَنّى، وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضاها مِنْ نَفْسى فى عافِیَةٍ.
رضاى تو از من باشد، و از من آنچه را که موجب رضاى توست برگیر آن گونه که به سلامت من لطمه‏‌اى نزند.
اَللَّهُمَّ لاطاقَةَ لى بِالْجَهْدِ، وَ لاصَبْرَ لى عَلَى الْبَلاءِ، و لاقُوَّةَ لى
خداوندا، مرا طاقت بر سختى و مشقت، و شکیبایى بر بلا، و قدرت بر تنگدستى
عَلَى الْفَقْرِ، فَلاتَحْظُرْ عَلَىَّ رِزْقى، وَ لاتَکِلْنى اِلى‏ خَلْقِکَ،
نیست، پس روزیم را منع مکن، و مرا به خلق خود وامگذار،
بَلْ تَفَرَّدْ بِحاجَتى، وَ تَوَلَّ کِفایَتى، وَانْظُرْ اِلَىَّ، وَانْظُرْ لى فى
بلکه خود به تنهایى نیازم را برآور، و خودت کارساز من باش، و به چشم محبت به من بنگر، و در
جَمیعِ اُمُورى، فَاِنَّکَ اِنْ وَ کَلْتَنى اِلى‏ نَفْسى عَجَزْتُ
همه امورم مصالح مرا در نظر گیر، زیرا اگر مرا به خود واگذارى در کارم
عَنْها، وَلَمْ اُقِمْ ما فیهِ مَصْلَحَتُها، وَ اِنْ وَ کَلْتَنى اِلى‏ خَلْقِکَ
فرومانم، و به کارى که مصلحت من در آن است نپردازم، و اگر مرا به بندگانت واگذارى
تَجَهَّمُونى، وَ اِنْ اَلْجَأْتَنى اِلى‏ قَرابَتى حَرَمُونى، وَ اِنْ‏اَعْطَوْا
روى درهم کشند، و اگر به اقوامم حوالت دهى محرومم سازند، و اگر عطا کنند
اَعْطَوْا قَلیلاً نَکِداً، وَ مَنُّوا عَلَىَّ طَویلاً، وَ ذَمُّوا کَثیراً،
عطایى اندک و پردردسر دهند، و بر من منّت بسیار گذارند، و بیش از حد نکوهشم نمایند،
فَبِفَضْلِکَ اللَّهُمَّ فَاَغْنِنى، وَ بِعَظَمَتِکَ فَانْعَشْنى، وَ بِسَعَتِکَ
پس اى خداوند، به فضلت بى‌‏نیازم کن، و به بزرگیت مرتبه‌‏ام بلند گردان، و به عطاى گسترده‌‏ات

فَابْسُطْ یَدى، وَ بِما عِنْدَکَ فَاکْفِنى.

دستم را گشاده ساز، و به رحمتت در کلّ امور کفایتم کن.

*بخشی از دعای بیست و دوم صحیفه سجادیه

۱۵ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۲۶

جان کندن از دنیا

بسم الله النّور

آیت‌الله حائری شیرازی رضوان‌الله‌علیه: «تحمل عمل جرّاحی در حالت هوشیاری محال است. باید بیمار را بی حس یا بی‎هوش کنند تا در حالی که توجهش به دردقطع شده و عمل انجام شود.
جان کندن سخت‎تر از عمل جراحی است، چون در لحظۀ مردن، انسان از جلد خودش بیرون می‎آید.
برای این‎که انسان سختی جان کندن را احساس نکند، باید در یک حالت بی‌هوشی یا لااقل بی‎حسی نسبت به دنیا باشد.
 این همان مستی است که عرفان می‎گویند.»

پ.ن: یعنی انسان پیش از مرگ باید از دنیا قطع تعلق کند، زیرا هنگام مرگ تعلقات دنیوی موجب سختی جان کندن خواهد شد.

۰۴ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۳۸ ۱ نظر

سقوط

بسم الله

یک انسان همان گونه که می تواند به عنایت رب العالمین راه صد ساله را یک شبه طی کند،

می تواند هزاران سال راه آمده و عبودیت در محضر حضرت حق را، با یک تکبر و خود محوری برگردد و سقوط کند!

مانند شیطان!

۰۳ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۰۰