حدیث نفس

کشمکش زندگی

بسم الله النّور

کشمکش زندگی را بنگر! چه طوفان وحشتناکی به پا شده است! همه قدرت های جور و ستم و پلیدی، دست به دست هم داده اند تا مرا نابود کنند. اژدهای مرگ، دهن باز کرده که مرا ببلعد، لهیب آتش، اطراف مرا می سوزاند، همچون پر کاه بر موج حوادث، در میان این دریای طوفانی بالا و پایین می روم، چه سرنوشت مبهمی! چه دردها و چه غم ها، چه مصیبت ها و چه شهادت ها، چه شکست ها و چه محرومیت ها، چه ظلم ها و چه جنایت ها...چه بگویم؟ چه می گذرد؟... نمی دانم ولی آنچه می دانم آنکه شهادت ساده ترین راه نجات من است...

هجوم از همه طرف شروع می شود، همه روزنه های امید کور می گردد، یأس، ترس، خوف و وحشت بر همه جا سایه می افکند، دوستانم با چشم های نگران، با قلب های مضطرب، خسته و شکسته و درمانده به سوی من می آیند، درحالی که خود من به چیزی امید ندارم و جز شهادت انتظار نمی کشم، ولی همچون صخره محکم و مطمئن در مقابل دوستانم سخن می گویم و به آنها ایمان می دهم و با شجاعت و بی باکی به مراکز خطر می روم، دوستان را آرامش می دهم و با اطمینان و قوت قلب آنها را روانه دیارشان می کنم...

گاه گاهی همه نظام و سازمان، تمامی دوستان و رزمندگان و همه آینده و سرنوشت به یک کلمه من وابسته بود، آن منی که نه امید داشت و نه قدرت، نه رؤیای روشن و نه انتظار کمک... فقط بر اساس توکل به خدا، رضا به تقدیر و قبول شهادت، باز هم بر پای خود ایستادم و همچون صخره موج های خطر و خوف، نا امیدی و یأس را برگرداندم، باز هم مسیر تاریخ را تغییر دادم... و همه اش بر مبنای احتمال بود و با خود می گفتم، اگر یک در هزار باقی بمانم و سازمان ادامه یابد باز هم خواهم ایستاد. باز هم مقاومت خواهم کرد...

.

..

...

دست نوشته ی شهید چمران در 12 اکتبر 1976 در لبنان

صفحه ی 104 از کتاب "خدا بود و دیگر هیچ نبود"

۳۰ دی ۹۶ ، ۲۲:۴۲

حب الدّنیا

بسم الله النّور

وَ قَالَ ع‏ أَیُّهَا النَّاسُ إِیَّاکُمْ وَ حُبَّ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ بَابُ کُلِّ بَلِیَّةٍ وَ قِرَانُ کُلِّ فِتْنَةٍ وَ دَاعِی‏ کُلِ‏ رَزِیَّة1

 اى مردم! از دنیا دوستى بر حذر باشید که آن سرچشمه هر خطا و در ورودى هر بلا و همراه هر فتنه و باعث هر مصیبت و گرفتارى است.

سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ قَالَ مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص- أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْیَا فَإِنَّ لِذَلِکَ شُعَباً کَثِیرَةً وَ لِلْمَعَاصِی شُعَباً فَأَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ بِهِ الْکِبْرُ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ الْحِرْصُ ثُمَّ الْحَسَدُ وَ هِیَ مَعْصِیَةُ ابْنِ آدَمَ حَیْثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ فَتَشَعَّبَ مِنْ ذَلِکَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ الْکَلَامِ وَ حُبُ‏ الْعُلُوِّ وَ الثَّرْوَةِ فَصِرْنَ سَبْعَ خِصَالٍ فَاجْتَمَعْنَ کُلُّهُنَّ فِی حُبِّ الدُّنْیَا فَقَالَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذَلِکَ حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ الدُّنْیَا دُنْیَاوَانِ دُنْیَا بَلَاغٌ وَ دُنْیَا مَلْعُونَةٌ.2

محمّد بن مسلم گوید: از امام سجّاد علیه السّلام پرسیده شد که کدامیک از کارها برتر و با فضیلت‏‌تر است؟ فرمود: پس از معرفت خدا و رسولش هیچ کارى با فضیلت‏‌تر از دشمن داشتن دنیا نیست زیرا دنیا داراى شعبه‏‌هایى است و گناهان نیز شعبه‏‌ها و شاخه‌‏هایى دارند، پس اوّلین گناهى که به وسیله آن خداوند مورد نافرمانى قرار گرفت کبر و بزرگ منشى بود سپس حرص و سپس حسد، و حسد گناه فرزند آدم بود آنجا که به برادر خود حسد ورزید و او را به قتل رساند پس گناهانى که از حسد منشعب مى‏‌شوند عبارتند از: دوستى زنان3 و دوستى دنیا و ریاست‏‌طلبى و راحت‏‌طلبى و علاقه به حرف زدن و برترى‏‌جویى و دوستى مال و ثروت پس این‌ها هفت خصلت‏‌اند که همگى در دوستى دنیا جمع شده‏‌اند پس پیامبران و دانشمندان پس از شناخت آن فرموده‌‏اند که: دوستى دنیا سر هر گناهى است و دنیا دو گونه است: یکى دنیایى که در حدّ کفایت و بسندگى است و دیگرى دنیایى که مورد لعن و دورى از رحمت خداوند است.

وقتی گفته شده حب الدنیا رأس کل خطیئه، یعنی ریشه تمام گناهان، تمام ظلم ها، تمام خطاها و لغزش ها، در خانواده و جامعه در «حب الدنیا» است.

هرکس در هر جایگاهی هست، اعم از تمامی شئون و مقام های اجتماعی از صدر تا ذیل، تمامی نقش های خانوادگی و... اگر حب الدنیا در وجودش باشد خواهد لغزید.

به میزانی که حب الدنیا در وجود فردی شدید باشد، به همان نسبت به عاقبت به شر شدن نزدیک تر است.

میزان حب الدنیا در انسان، ملاک و  راز عاقبت به خیر یا عاقبت به شر شدن افراد است.

https://farsi.al-shia.org/wp-content/uploads/2016/05/hob-donya.jpg

پ.ن: حب الدنیا از رئوس تعیین کننده عاقبت انسان هست، نه این که تنها ملاک باشد. مثلا ادب هم بسیار در تعیین عاقبت مؤثر هست. ادب حر بن یزید ریاحی در محضر اباعبدالله الحسین علیه السلام و ادب ملکه سبا در بارکاه سلیمان موجب عاقبت به خیری این دو نفر شد. 


1- تحف العقول، ص 215

2- وسائل الشیعه، ج 16، ص 9

3- منظور دوستی زنان نامحرم است و شهوت نسبت به آن ها. زیرا در روایت داریم به میزانی که ایمان مرد اضافه می شود به علاقه اش نسبت به زنان محرمش نیز افزوده می شود.

۲۴ دی ۹۶ ، ۲۳:۰۴ ۴ نظر

دخالت در سیاست

بسم الله النّور

خیلی وقت ها برخی از افراد ساده لوح می گویند در سیاست نباید دخالت کرد؛

در صورتی که سیاست محل منازعه حق و باطل است؛

و مذبذب و در رفت آمد بودن میان حق و باطل یا بی طرفی، معنا ندارد.

انسان یا در جبهه حق است یا باطل

گزینه سومی وجود ندارد.

۱۴ دی ۹۶ ، ۲۳:۵۶ ۲ نظر

فتنه های آخرالزمان

بسم الله الرّحمن الرّحیم

http://bayanbox.ir/view/6193224439718346104/photo-2017-12-31-13-42-48.jpg

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

۱۴ دی ۹۶ ، ۲۳:۴۱

نقشه خدا (رمز به خانم ها داده می شود)

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۷ دی ۹۶ ، ۲۳:۱۵

فلا تخافوهم و خافون

بسم الله الرحمن الرحیم

چه قدر به این آیه مؤمنیم؟

چه قدر از مردم می ترسیم و چه قدر از خدا؟

خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز

بسم الله النور

خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز

پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز

عاقبت منزل ما وادی خاموشان است

حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز

چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است

بر رخ او نظر از آینه پاک انداز

به سر سبز تو ای سرو که گر خاک شوم

ناز از سر بنه و سایه بر این خاک انداز

دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست

از لب خود به شفاخانه تریاک انداز

ملک این مزرعه دانی که ثباتی ندهد

آتشی از جگر جام در املاک انداز

غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند

پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز

یا رب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید

دود آهیش در آیینه ادراک انداز

چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ

وین قبا در ره آن قامت چالاک انداز

۰۴ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۲

تبلیغ سلبی

بسم الله النّور

یکی از مشکلات ما در تبلیغ این است که تبلیغ هایمان صرفا سلبی است. یعنی فقط نهی ازمنکر می کنیم. در صورتی که تبلیغ در ابتدا باید ایجابی باشد و امر به معروف، سپس سلبی و نهی از منکر. آیات قرآن هم گویای همین اصل هستند.

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَٰٓئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل عمران، ١٠٤)

مثلا در بحث ارتباط و دوستی دختر و پسر صرفا می گوییم حرام است، اما شکل حلال آن یعنی ازدواج را ارائه نمی کنیم و به شکل بدتر، راه های حلال هم را هم مسدود می کنیم.

یا برای دزدی، صرفا می گوییم دزدی نکنید، اما راه کسب حلال را نشان نمی دهیم.

به دختران می گوییم بی حجاب نباشید، اما نمی گوییم خودنمایی حلال برای همسر است و راه حلال برای ازدواج این دختران را هم مسدود می کنیم.

یکی از دلایل عدم توفیق ما در جذب نسل جدید به دین همین است.

امر به معروف و نهی از منکر توأم هستند، اما اولویت با امر به معروف است، علت شکست طرح های امر به معروف و نهی از منکر ما در زمینه حجاب، کاهش فساد و... همه همین بوده است.

پ.ن: با یکی از دختران نوجوان فامیل در مورد موسیقی صحبت می کردم و از دلایل نهی از موسیقی برایش گفتم، در نهایت گفت انسان نیاز به هیجان و تفریح دارد و من پاسخی نداشتم. چون نمی دانستم چه جایگزینی برای او که در سن نوجوانی است معرفی کنم، وقتی که ما بسیاری از جایگزین های حلال تفریح را برای دخترانمان مسدود کرده ایم.

۲۸ آذر ۹۶ ، ۰۰:۲۸ ۳ نظر

بما کسبت ایدی الناس

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مظالم زمانه ما این است که همه چیز را ربط می دهیم به مادیات و از عالم غیب غافلیم!

غافل از این که گناهان ما درهای آسمان را می بندد.

اللهم اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ غَیْثَ السَّمآءِ

برای بارش باران زیاد استغفار کنیم.

۲۷ آذر ۹۶ ، ۲۱:۴۶ ۰ نظر

یا منجی الهلکی

بسم الله النّور

ابن عباس گوید: على بن ابى طالب روى به پیغمبر آورد و چیزى از آن حضرت خواست پیغمبر به او فرمود: یا على به آن که مرا پیغمبرى بحق (براى مردم) فرستاد سوگند که نزد من هیچ از کم و بیش نیست ولى تو را چیزى مى‏ آموزم که دوست من جبرئیل براى من آورد و گفت یا محمد این هدیه‏ اى است از نزد خداى عز و جل که تو را به آن گرامى داشته و به هیچ کس از پیغمبران پیشین این هدیه را نداد و آن نوزده جمله است که هر دلسوخته و هر مصیبت زده و هر اندوهناک و هر غمناک و هر کسى که در خطر دزد و آتش‏ سوزى باشد آن‏ ها را بخواند و هر بنده ‏اى که از پادشاهى بترسد آن کلمات را بگوید خداوند براى او وسیله رهائى فراهم سازد و آن نوزده جمله است که چهار جمله آن بر پیشانى اسرافیل نوشته شده و چهار جمله ‏اش بر پیشانى میکائیل و چهار جمله بر گرداگرد عرش و چهار جمله‏ اش بر پیشانى جبرئیل و سه کلمه آن در جایى که خدا خواسته است على ابن ابى طالب عرض کرد: یا رسول اللَّه چگونه‏ آن‏ها را بخوانیم؟ فرمود بگو:

ْ یَا عِمَادَ مَنْ لَا عِمَادَ لَهُ وَ یَا ذُخْرَ مَنْ لَا ذُخْرَ لَهُ وَ یَا سَنَدَ مَنْ لَا سَنَدَ لَهُ وَ یَا حِرْزَ مَنْ لَا حِرْزَ لَهُ وَ یَا غِیَاثَ مَنْ لَا غِیَاثَ لَهُ وَ یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ وَ یَا حَسَنَ الْبَلَاءِ وَ یَا عَظِیمَ الرَّجَاءِ وَ یَا عَوْنَ الضُّعَفَاءِ وَ یَا مُنْقِذَ الْغَرْقَى وَ یَا مُنْجِیَ الْهَلْکَى یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ أَنْتَ الَّذِی سَجَدَ لَکَ سَوَادُ اللَّیْلِ وَ نُورُ النَّهَارِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ دَوِیُّ الْمَاءِ وَ حَفِیفُ الشَّجَرِ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ افْعَلْ بِی کَذَا و کَذَا

سپس میگوئى بار الها با من چنین و چنان بکن که بطور مسلم از جاى خود برنخیزى تا اینکه دعاى تو مستجاب شود ان شاء اللَّه احمد بن عبد اللَّه گوید: ابو صالح گفت: این دعا را به نابخردان نیاموزید.

منبع: الخصال، ج 2، ص 511

۲۶ آذر ۹۶ ، ۱۹:۱۱