بسم الله
بسم الله
پسر بچه حدودا یکساله کنار ساحل روی شن ها رها شده بود و از آب و دریا و فضای جدیدی که تا به حال تجربه نکرده بود می ترسید و می گریست. تا این که پدر رسید، اما کودک آرام نشد تا به آغوش پدر رفت.
پدر چاله کوچکی به اندازه این که پسر بتواند داخلش بنشیند کند و او را داخل چاله گذاشت و داخلش آب ریخت. و پسر آرام و با نشاط نشست به بازی.
پدر این چاله را برای احساس امنیت و بازی پسر تدارک تدارک دیده بود.
بعد از مدتی پدر پسر را در آغوش گرفت و به میان آب و امواج رفت. پسر که در ابتدا با دیدن آب و امواج به گریه افتاده بود الان در آغوش پدر به میان همان امواجی رفته بود که از دور برایش ترسناک بود، آرام بود و خوشحال و لذت بسیار می برد؛ چون در آغوش پدر بود و مطمئن بود در امنیت کامل است.
ماهم شبیه همان پسر بچه ایم و آغوش امن پدر برای ما، خداست.
از دور تصور آنچه پیش رو داریم ما را می ترساند و از رفتن باز می دارد. اما هنگامی که با توکل به آغوش خداوند پناه می بریم، به استقبال دریای مواج زندگی می رویم، در حالی که هم آرامیم و هم خوش. چون به خدایی که در تمامی امواج سهمگین زندگی آغوشش را برای ما گسترده است پناه برده ایم.
در بلا هم میچشم لذات او
مات اویم مات اویم مات او
.
لینک مرتبط: سپردن
بسم اللّه
ما این سؤال را از خودمان زیاد می پرسیم که اگر شرایطم این گونه نبود این همه مشکل نداشتم.
اگر ازدواج کرده بودم…
اگر فرزند داشتم…
اگر همسرم فرد دیگری بود…
اگر در خانواده دیگری متولد شده بودم...
و ده ها "اگر" دیگر
در صورتی که حقیقت این است که ما با همه این شرایطی که داریم امتحان می شویم و رشد می کنیم و جوهر وجودیمان نمایان می شود.
اگر شرایط خاص حضرت یوسف نبود و زلیخایی نبود، عصمت حضرت یوسف مشخص نمیشد.
اگر شرایط خاص حضرت مریم وامتحاناتی که پشت سر گذاشتند نبود طهارت و پاکی وجود ایشان مشخص نمیشد.
اگر امتحان فرزند دار شدن و ذبح اسماعیل نبود، قوت ایمان حضرت ابراهیم عیان نمیشد.
شرایط خاص هر فرد و امتحانات الهی در این شرایط است که گوهر وجود انسان ها را صیقل داده و نمایان می سازد.
بسم اللّه
چرا وقتی خدا می تواند بدون رنج و زحمت ما را به رشد و تعالی برساند ما را به عسر و سختی می اندازد؟
چون اگر بنا بر راحتی در همه حال بود دیگر قدر و قیمت و تفاوت انسان ها معلوم نمیشد.
یک مدرسه را تصور کنید که از همه لحاظ به دانش آموزان آسان می گیرد. بچه ها برای کلاس آمدن آزادند، برای همه چیز آزادند.
قبل از امتحان هم س<الات را به آن ها می دهد که بدانند قرار است با چه چیزی مواجه شوند!
محصول این مدرسه چه خواهد بود؟
جز یک عده انسان راحت طلب لا ابالی؟
آیا رشد کرده اند؟
آیا علمی آموخته اند؟
قطعا خیر
اگر ماهم قرار بود در راحتی تمام و کمال رشد کنیم دیگر تفاوت انسان ها مشخص نبود، دیگر رشدی مطرح نبود.
وقتی گفته شده «لیس للانسان الا ما سعی» (نجم، 39)
یعنی همین تلاش ما برای طی مسیر و عبور از موانع هست که ارزش دارد.
و هم در طی مسیر و هم رسیدن به مقصد راحتی هست.
بسم اللّه
برگرد ای توسل شب زنده دارها
پایان بده به گریه ی چشم انتظارها
از یک خروش ناله ی عشاق کوی تو
«حاجت روا شوند هزاران هزارها»
یک بار نیز پشت سرت را نگاه کن
دل بسته این پیاده به لطف سوارها...
ما را به جبر هم که شده سربه زیر کن
خیری ندیده ایم از این اختیارها
باید برای دیدن تو «مهزیار» شد
یعنی گذشتن از همگان «محض یار»ها...
یک بار هم مسیر دلم سوی تو نبود
اما مسیر تو به من افتاده بارها
شب ها بدون آمدنت صبح ظلمت اند
برگرد ای توسل شب زنده دارها
این دست ها به لطف تو ظرف گدایی اند
ای ایّها العزیز تمام ندارها
شاعر: علی اکبر لطیفیان