بسم الله
همیشه، دانستن خوب نیست.
گاهی اوقات آرامش در نداستن است.
دانستن زیاد، رنج دارد و درد.
البته ناآگاهی از سر گوسفندوارگی و مانند کبک سر بر زیر کردن نیز، مذموم است.
بسم الله
همیشه، دانستن خوب نیست.
گاهی اوقات آرامش در نداستن است.
دانستن زیاد، رنج دارد و درد.
البته ناآگاهی از سر گوسفندوارگی و مانند کبک سر بر زیر کردن نیز، مذموم است.
بسم الله
بهشت اگر به شفاعت رسد نخواهم رفت
به زور گریه و طاعت رسد نخواهم رفت
بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است
شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است..
شاعر: محمدکاظم کاظمی
بسم الله
قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ، علیه السلام: «إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِی النَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً، وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِیهَا أَنْ یُطِیعُوا اللَّهَ أَبَداً، فَبِالنِّیَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ، ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى؛ قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ، قَالَ عَلَى نِیَّتِهِ.»
امام صادق، علیهالسلام، فرمودند:
«اهل آتش، به این خاطر در آتش جاودان میشوند که اگر در دنیا جاودان میشدند، قصدشان این بود که تا ابد خدا را معصیت کنند،
و اهل بهشت، به این خاطر در بهشت جاودان میشوند که اگر در دنیا جاودان میشدند، قصدشان این بود که تا ابد خدا را اطاعت کنند.
پس به واسطه نیّتهاست، که این دو گروه، [در آتش یا بهشت] جاودان میشوند.»
سپس امام، این سخن خداوند را تلاوت کردند:
«بگو هرکس بر اساس شاکلهاش عمل میکند» (الاسراء: ۸۴)
و فرمودند: «یعنی بر اساس نیّتش.»
منبع: الکافی، ج۲، ص۸۵
بسم الله
فهمیده ام دو گروه از انسان ها با دیگران تفاوت اساسی دارند.
یکی از عشق برگشته ها
دیگری از درد گذشته ها
گروه اول احتمال عارف شدنشان زیاد است
گروه دوم احتمال حکیم شدنشان
بسم الله
پسر بچه حدودا یکساله کنار ساحل روی شن ها رها شده بود و از آب و دریا و فضای جدیدی که تا به حال تجربه نکرده بود می ترسید و می گریست. تا این که پدر رسید، اما کودک آرام نشد تا به آغوش پدر رفت.
پدر چاله کوچکی به اندازه این که پسر بتواند داخلش بنشیند کند و او را داخل چاله گذاشت و داخلش آب ریخت. و پسر آرام و با نشاط نشست به بازی.
پدر این چاله را برای احساس امنیت و بازی پسر تدارک تدارک دیده بود.
بعد از مدتی پدر پسر را در آغوش گرفت و به میان آب و امواج رفت. پسر که در ابتدا با دیدن آب و امواج به گریه افتاده بود الان در آغوش پدر به میان همان امواجی رفته بود که از دور برایش ترسناک بود، آرام بود و خوشحال و لذت بسیار می برد؛ چون در آغوش پدر بود و مطمئن بود در امنیت کامل است.
ماهم شبیه همان پسر بچه ایم و آغوش امن پدر برای ما، خداست.
از دور تصور آنچه پیش رو داریم ما را می ترساند و از رفتن باز می دارد. اما هنگامی که با توکل به آغوش خداوند پناه می بریم، به استقبال دریای مواج زندگی می رویم، در حالی که هم آرامیم و هم خوش. چون به خدایی که در تمامی امواج سهمگین زندگی آغوشش را برای ما گسترده است پناه برده ایم.
در بلا هم میچشم لذات او
مات اویم مات اویم مات او
.
لینک مرتبط: سپردن
بسم اللّه
ما این سؤال را از خودمان زیاد می پرسیم که اگر شرایطم این گونه نبود این همه مشکل نداشتم.
اگر ازدواج کرده بودم…
اگر فرزند داشتم…
اگر همسرم فرد دیگری بود…
اگر در خانواده دیگری متولد شده بودم...
و ده ها "اگر" دیگر
در صورتی که حقیقت این است که ما با همه این شرایطی که داریم امتحان می شویم و رشد می کنیم و جوهر وجودیمان نمایان می شود.
اگر شرایط خاص حضرت یوسف نبود و زلیخایی نبود، عصمت حضرت یوسف مشخص نمیشد.
اگر شرایط خاص حضرت مریم وامتحاناتی که پشت سر گذاشتند نبود طهارت و پاکی وجود ایشان مشخص نمیشد.
اگر امتحان فرزند دار شدن و ذبح اسماعیل نبود، قوت ایمان حضرت ابراهیم عیان نمیشد.
شرایط خاص هر فرد و امتحانات الهی در این شرایط است که گوهر وجود انسان ها را صیقل داده و نمایان می سازد.