حدیث نفس

یخرجهم من الظلمات الی النور

بسم اللّه

فهمیده‌ام انسانی که خودش را محور بداند و «من» وجودش پررنگ باشد. حق و باطل را آن گونه و همان قدر که مَنَش می خواهد می بیند. نه آن گونه که هست. 

این انسان درونش ظلمات است رو به خدا نیست که نور بیاندازد و حق و باطل را آن گونه که هست ببیند.

بصیرت و توانایی تشخیص حق و باطل حاصل تقواست و تقوا وجود ما را رو به نور خدا می کند.

خروج از ظلمات متکثر به سوی نور واحد، خروج از خود محوری و رو کردن به خدا محوری است. 

نمی خواستم و قصدش را هم نداشتم که متن را به این آیه ختم کنم، اما شد.

خدایا پناه بر تو از منیت

از ظلمات نفس

از ظلمات فوقها فوق بعض

۱۵ مهر ۹۷ ، ۲۱:۲۷ ۰ نظر

رزق من حیث لا یحتسب

بسم الله النّور

خواندن داستان‌ های وبلاگ تا بی کران، به قلم شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی، حقیقتا برایم رزق من حیث لا یحتسب بود.

داستان هایی از زندگی های واقعی که در نزدیک یا دور از ما اتفاق افتادند.

داستان هایی برای عبرت و رشد.

پر از خدا

خدا

خدا

و ایمان

ایمان حقیقی

و پاسخگوی بسیاری از شبهات و سؤالات در گیر و دار زندگی.

برای وقت هایی که فکر می کنیم افتادیم.

فکر می کنیم خدا ما را رها کرده.

در حالی که در همان حال در آغوش مهر و لطف خداییم.

خدایی که رحمتش همه را در بر گرفته و هدایتش را برای همه می فرستد.

.

اگر خواستید بخوانید از لیست موضوعی سمت راست وبلاگ تا بیکران به ترتیب شماره شروع به مطالعه کنید.

حتما حتما همه ی داستان ها را تا انتها بخوانید و هیچ کدام را نیمه رها نکنید.

و حتما همه داستان ها را بخوانید. همه اش را

اللهم عجل لولیک الفرج

۰۸ مهر ۹۷ ، ۲۲:۲۲ ۲ نظر

شرایط (۲)

بسم اللّه النّور

شرایط ثابت نیست این ماییم که در شرایط مختلف باید ثابت باشیم.

یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلوبنا علی دینک

۰۸ مهر ۹۷ ، ۱۸:۰۴ ۱ نظر

از ظلمات به نور

بسم الله النّور

قبلا برایم سؤال بود که مگر می‌شود کسی که وارد وادی نور شده، مؤمن شده، دوباره به ظلمت و ضلالت برگردد؟!

این مدت باور کردم که ممکن است.

به هیچ کس چک سفید امضا برای عاقبت به خیری و استقرار در محیط نور داده نشده است.

پناه بر خدا از خروج از نور

و سوء عاقبت

۰۸ مهر ۹۷ ، ۱۸:۰۱ ۰ نظر

زنده

بسم الله

انسان از این همه زنده بودن عالم حیرت می‌کند!

چه قدر عالم زنده است!

چه قدر همه چیز حساب کتاب دارد!

حتی نیت‌ها

افکار

اعمالمان که در جای خود

اعوذ بالله من نفسی

۳۱ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۰۶ ۰ نظر

رضای دوست

بسم الّله

گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم

نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم

  محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم

گهی به خاک فتادم گهی ز جای پریدم

  دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت

خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم

  دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم

ز خیمه تا سر جسم تو من چگونه رسیدم

  ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه

زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم

  نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی

زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم

  هنوز العطشت می زد آتشم که ز میدان

صدای یا أبتای تو را دوباره شنیدم

  سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید

که شد به خون جوانم خضاب موی سفیدم

  کنار کشته ی تو با خدا معامله کردم

نجات خلق جهان را به خون بهات خریدم

  بگو به نظم جهان سوز "میثم" این سخن از من

که دست از همه شستم رضای دوست خریدم

۲۷ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۱۲ ۰ نظر

و خدایی که دیده نشد...

بسم الله النور

حدود یک سال و نیم پیش سه مطلب نوشته بودم درباره زندگی و سختی‌های مسیر.

مسیر حیات

هرکه در این بزم مقرب تر است...

پرواز...

آن موقع به نظرم خیلی تحلیلم درست و بی نقص بود!

اما یک اشکال بزرگ داشت!

پایه و اساس را ندیده بودم!

خدا را ندیده بودم...

در مطلب اول گفتم نباید در مسیر حیات توقف کرد و باید عبور کرد!

اما عبور بدون خدا ممکن نیست...

در مطلب دوم گفتم اقتضای حیات انسان ابتلاء است و توانایی را در ابتلائات بیشتر دیدم و هرکسی که سختی و رنجش بیشتر باشد توانایی بالاتری برای طی مسیر پیدا می‌کند!

خدا در این مطلب هم غایب بود...

چون عبور و گذر از ابتلاء و امتحان بدون خدا ممکن نیست!

انسان بدون خدا قوت و قدرتی هم برای اوج صعود نخواهد داشت!

در مطلب سوم هم گفتم راه میانبر عبور از مشکلات و آسان شدن آن‌ها قطع تعلق است و در نهایت پرواز!

حقیقت این است که بدون خدا نه قطع تعلق ممکن هست و نه پرواز

بدون خدا هیچ چیز ممکن نیست.

فقط با خداست که می توان از «دنیا» به سلامت عبور کرد...

خدایا برای این همه سال ندیدنت مرا ببخش!

خدایا قلبم را برای دیدنت بینا کن...

پ.ن: این مطلب یکی از نمونه‌های اشتباهات بزرگم بوده که نوشتم و چه بسا اشتباهات بسیار دیگری در نوشته‌هایم هست که از آن‌ها بی‌خبرم.

یا مبدل السیئات بالحسنات، خودت اشتباهاتم را اصلاح کن

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۰۶ ۰ نظر

۱۶- از نو (مطلب رمزدار)

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۰ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۵۴

خدایا پناه بر تو (۲)

خدایا پناه بر تو

از نا امیدی

از گفتن نمی توانم

از گفتن خسته شدم

از توقف

از توقف

از توقف

از این که یادم برود خدایی چون تو دارم

از این که حواسم نباشد حواست به من هست

از کم صبری

از عجله

از ندیدن قدرت تو

از ننوشتن

از نخواندن

از کسالت

از بی حوصلگی

از تنبلی

از نیمه کاره رها کردن کارها

از عدم انجام اولویت‌ها

از این که کارهایی که باید انجام دهم، انجام ندهم

از ضعف

از ترس

از ترس

از ترس به تو پناه می‌برم

از ضعف ایمان

از ندیدن تو

از ضعف ایمان

از ندیدن تو

به تو پناه می‌برم

از اسارت در دنیا

از اسارت در خودم

از اسارت در نداشته هایم

از اسارت در داشته هایم

از اسارت در خواست‌هایم

به خودت پناه می‌برم

از ندیدن نعمت‌هایت

از مشغولیتی که من را از توجه به تو باز دارد

به خودت پناه می‌برم

خدایا از خودم به خودت پناه می‌برم

و به تو پناه می‌برم از هرآنچه فاصله من را با تو زیاد کند

و هرچیز و هرکسی که حائل و مانع میان من و تو باشد

۱۹ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۳۶ ۱ نظر

خدایا پناه بر تو

خدایا پناه بر تو

پناه بر تو

پناه بر تو

از همه چیز

از همه چیزهایی که آزارم می‌دهد و آرامشم را گرفته

از عدم آرامش

از سر و صدا

از سر و صدا

از سر و صدا

از بی پناهی

از بی خوابی

از تنهایی

از آزار تمام نشدنی همسایه

از همسایه

از همسایه

از موسیقی‌های برهم زننده آرامش

از تلویزیون

از تلویزیون

از عصبانیت

از کم صبری

از افتادن مکرر

از برخاستن و دوباره افتادن

از بی اشکی موقع روضه

از شیطان که کیدش ضعیف است و وسوسه‌هایش در سینه‌ام

و از دشمن درونم، نفس اماره

و همه چیزهایی که خودت می‌دانی و قابل گفتن و نوشتن نیست

خدایا

خدایا

خدایا

السلام علی الحسین

و علی علی بن الحسین

و علی اولاد الحسین

و علی اصحاب الحسین

۱۹ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۰۲ ۰ نظر