حدیث نفس

استغفرالله

بسم الله


استاد سید محمّدمهدی میرباقری:

«وقتی ما غفلت کردیم خدای متعال ممکن است از ما اعراض بکند. [اَسْتَغْفِرُ اللّهَ] «وَاَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ» یعنی تقاضا می‌کنیم خدای متعال رجوعی به ما بکند. این توبهٔ خدای متعال موجبِ احیای قلب انسان است. در مناجات هست که: «فَأَحْیِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْکَ». قلب وقتی مُرد، خدای متعال باید یک رجوع و یک توجهی به این قلب بکند تا حیات دوباره در این قلب جاری شود.»

۲۸ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۲۵ ۰ نظر

خدایا تسلیم

بسم الله النّور


همه کاره زندگیم تا به اینجا فقط خدا بوده است.

از این به بعد هم...

خدا مثل ما نیست که عاجز شود و در ماند از انجام امور بندگانش.


عید شما مبارک.

۲۲ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۱۲ ۰ نظر

خدایا پناه بر تو (۱۲)

بسم الله

خدایا به تو پناه می‌برم از این که قطع و وصلم در بندگی‌ات، بند در داده‌ها و نداده‌هایت باشد.

خدایا نمی خواهم جزو بندگانی باشم که تو درباره شان گفتی

«وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِٓ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنَآ إِلَىٰ ضُرٍّ مَسَّهُ کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی) رسد، ما را (در هر حال:) در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، می‌خواند؛ امّا هنگامی که ناراحتی را از او برطرف ساختیم، چنان می‌رود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه برای اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتی این عمل را درک نمی‌کنند)!(سوره یونس، آیه ۱۲) »

۲۱ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۲۵ ۰ نظر

از اقسام نفاق

بسم الله


ای مدعی ایمان و خضوع قلب، در بارگاه ذو الجلال!

اگر تو به کلمه توحید ایمان داری و قلبت یکی پرست و یکی طلب است و الوهیت را جز برای ذات خدای تعالی ثابت ندانی،

اگر قلبت موافق با ظاهرت است و باطنت موافق با دعویت است، چه شده است که برای اهل دنیا این قدر قلبت خاضع است؟

چرا پرستش آنها را می کنی؟

جز این است که آنها را مؤثر در این عالم می دانی و اراده آنها را نافذ و زر و زور را مؤثر می دانی؟

چیزی را که کار کن در این عالم نمی دانی اراده حق تعالی است.

پیش تمام اسباب ظاهری خاضعی، و از مؤثر حقیقی و مسبب جمیع اسباب غافل- با همه حال دعوی ایمان به کلمه توحید می کنی!

پس، تو نیز از زمره مؤمنان خارج و در سلک منافقان و دو زبانان محشوری.‏


منبع: اربعین حدیث امام خمینی، ص ۱۶۱

۲۰ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۲۵ ۲ نظر

انسان‌های کوچک

بسم الله


اگر خدا تمام نیازهای انسان‌های کوچک را برآورده کند، آن‌ها احساس استغناء از خدا می‌کنند و از بندگی روی می‌گردانند.

این نیازهای ماست که ما را به سوی خدا می‌کشاند.

  اما انسان‌های بزرگ که بندگیشان از سر نیاز نیست، از محصور شدن در نیازهایشان عبور می‌کنند.

۱۹ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۵۹ ۰ نظر

حبیب من، طبیب من

بسم اللّه

مطلب این پست، کپی به نقل از وبلاگ «من و زهرای خوبم» هست.


این داستان تقدیم به همه آن دختران و پسرانی که در خانه مانده اند و تحمل این شرایط برایشان سخت است.

حضرت آیه الله علامه طهرانی می نویسد:

یکروز درطهران، برای خرید کتاب، به کتاب فروشی إسلامیّه که در خیابان بوذر جمهری بود رفتم، یکی از شرکای این مؤسسّه آقای حاج سیّدمحمد کتابچی است که در أنبار شرکت واقع در منتهی الیه خیابان پامنار، قرب خیابان بوذر جمهری و کتابفروشی، مشغول کار و از میان برادران شریک، او مسئول أنبار و إرسال کتب به شهرستانها و یا أحیاناً فروش کتاب های کلّی است. من برای دیدار ایشان که با سابقه ممتد دوستی و آشنائی غالباً از ایشان دیدار مینمودم به محلّ أنبار رفته و کتابهای لازم را خریداری نمودم. صبحگاه قریب چهار ساعت به ظهر مانده بود.

مردی در آن أنبار برای خرید کتاب آمده، و کمر بند چرمی خود را روی زمین پهن کرده بود؛ ومقداری از کتابهای ابتیاعی خود را بر روی کمربند چیده بود؛ از قبیل قرآن، و مفاتیح، و کلیله و دمنه، و بعضی از کتب قصص و رسائل عملیّه و مشغول بود تا بقیّه کتابهای لازم را جمع کند؛ و بالاخره پس از إتمام کار، مجموع کتاب‌ها را که در حدود پنجاه عدد شد، در میان کمربند بست؛ و آماده برای خروج بود که: ناگهان گفت: حبیبم الله. طبیبم الله یارم. یارم. جونم. جونم.

گفتم: عنایات از جانب خداوند است. ولی آیا به حسب ظاهر برای این عنایاتی که به شما شده است؛ سبب خاصّی را در نظر داری؟!

گفت: بلی! من مادر پیری داشتم، مریض و ناتوان، و چندین سال زمین گیر بود؛ خودم خدمتش را می‌نمودم؛ و حوائج او را برمیآوردم؛ و غذا برایش میپختم؛ و آب وضو برایش حاضر میکردم؛ و خلاصه بهرگونه درتحمّل خواسته‌های او در حضورش بودم. و او بسیار تند و بدأخلاق بود. بَعْضاً فحش میداد؛ و من تحمّل میکردم، و بر روی او تبسّم میکردم. و بهمین جهت عیال اختیار نکردم، با آنکه از سنّ من چهل سال میگذشت. زیرا نگهداری عیال با این خلقِ مادر مقدور نبود. و من میدانستم اگر زوجه‌ای انتخاب کنم، یا زندگانی ما را بهم خواهد زد؛ و یا من مجبور می‌شدم مادرم را ترک گویم. و ترک مادر در وجدانم و عاطفه ام قابل قبول نبود؛ فلهذا به نداشتن زوجه تحمّل کرده، و با آن خود را ساخته و وفق داده بودم.

گهگاهی در أثر تحمّل ناگواریهائی که از وی به من می‌رسید؛ ناگهان گوئی برقی بر دلم میزد، و جرقّه‌ای روشن می‌شد؛ و حال خوش دست میداد، ولی البته دوام نداشت وزود گذر بود.

تا یک شب که زمستان و هوا سرد بود – و من رختخواب خود را پهلوی او و در اطاق او میگستردم، تاتنها نباشد، و برای حوائج، نیاز به صدا زدن نداشته

باشد – در آن شب که من قلقلک را (کوزه را) آب کرده – و همیشه در اطاق پهلوی خودم میگذاردم که اگر آب بخواهد، فوراً به او بدهم – او در میان شب تاریک آب خواست.

فوراً برخاستم و آب کوزه را در ظرفی ریخته، و باو دادم و گفتم: بگیر، مادر جان!

او که خواب آلود بود؛ و از فوریّت عمل من خبر نداشت؛ چنین تصوّر کرد که: من آب را دیر داده ام؛ فحش غریبی به من داد، و کاسه آب را بر سرم زد. فوراً کاسه را دوباره آب نموده و گفتم: بگیر مادر جان، مرا ببخش، معذرت میخواهم! که ناگهان نفهمیدم چه شد؟

إجمالاً آنکه به آرزوی خود رسیدم؛ و آن برق‌ها و جرقه‌ها تبدیل به یک عالمی نورانی همچون خورشید درخشان شد؛ و حبیب من، یار من، خدای من، طبیب من، با من سخن گفت. و این حال دیگر قطع نشد؛ و چند سال است که ادامه دارد.

.

پ.ن: از وقتی این مطلب را خواندم زیاد به این فکر کردم که اگر هرکدام از ما هنگام مشکلاتی که از دستمان خارج است به جای جزع و فزع و کم تحملی صبر کرده بودیم، چه قدر اوضاع فعلیمان فرق می کرد؟

من با خواندن زندگی بزرگان و برخی منابع دینی فهمیده ام که می شود در همین دنیای زندان، راهی به ملکوت باز شود. می شود پرواز کرد و انقدر در زندان دنیا زجر نکشید.


اللهم احینا بحیاة طیبه

۱۷ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۲۶ ۱ نظر

ره پنهان

بسم الله

+

۱۶ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۴۳ ۳ نظر

سنخیت

بسم اللّه

اصل فطرت طیب و پاک است و با هرچه طیب است سنخیت دارد.

اگر فطرت را خبیث کردیم با خبائث سنخیت پیدا می‌کند.

خیرات طیب‌اند و از این رو فطرت پاک به آن‌ها تمایل دارد و از آن لذت می‌برد. مانند تمایل به کارهای خوب، انسان‌های خوب و نورانی و...

جنس گناه شر است و با فطرت پاک سنخیت ندارد، برای همین برای انسان طیب گناه لذتی ندارد و اگر به سمت گناه برود از آن لذت نمی‌برد و با آن ممزوج نمی‌شود و با توبه از گناه جدا می‌شود.

پشیمانی از گناه، عذاب وجدان و رفتن به سمت توبه، نشانه فطرتی است که اصلش پاک بوده و الان بر آن غبار نشسته.

اگر روزی برای کسی گناه عادی شد و از آن لذت برد و پشیمان نشد، یعنی خباثت تمام وجودش را گرفته و امید زنده شدن جان مرده‌اش بسیار بعید است.


خدایا ما را به اصل طیب بودن وجودمان برگردان.

جان طیب مانند آهنربا جاذب طیبات است.

۱۵ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۲۲ ۰ نظر

انتخاب خدا

بسم الله النّور

ادعیه ما پس از قرآن و در کنار روایات، دریای معارف الهی هستند.

در این فراز از دعای روز مبعث در مفاتیح الجنان، نکته مهمی گفته شده:

«وَقَدْ عَلِمْتُ اَنَّ اَفْضَلَ زٰادِ الرّٰاحِلِ اِلَیْکَ عَزْمُ اِرٰادَةٍ یَخْتٰارُکَ بِهٰا، وَقَدْ نٰاجٰاکَ بِعَزْمِ الْإِرٰادَةِ قَلْبى،

و دانستم که بهترین زاد و توشه رهسپار به سوى تو، اراده جدّى است که تو را با آن اختیار کند، و به یقین دلم با چنین اراده اى با تو نجوا مى کند»

در اینجا، اراده رفتن به سمت خدا، به عنوان بهترین توشه کسی که قصد ارتباط و رسیدن به خدا را دارد معرفی شده است. آن هم نه اراده عادی، بلکه اراده ای که از طریق آن خدا را انتخاب کنیم.

سؤال: مگر خدا را باید اختیار کرد؟

با توجه به این فراز از دعا بله، ما فطرتا روحیه عبودیت و بندگی داریم، اما در انتخاب معبود مختاریم. معبود ما می‌تواند بت باشد و همه‌ی معبودهایی غیر از خدا که شایستگی پرستش ندارند.

✅ما خدا را برای عبودیت انتخاب می‌کنیم.

✅انتخاب معبود اولین قدم برای یک انسان مختار است.

اما در مسیر این اختیار، شیطان مانع میگذارد و اراده ما را از انتخاب الله به عنوان معبود، به معبودهای دیگر منصرف می‌کند.

همین که برای مخلوقات وجود و تأتیر مستقل قائل باشیم یعنی مشرکیم و شرک خفی داریم.

وقتی پول را کاره‌ای بدانیم، بودن یا نبودن فلان فرد را مؤثر در زندگیمان بدانیم، روی افراد، مال، مقام و... حساب باز کنیم، وقتی بگوییم اول خدا بعداً شما، یعنی شرک و یعنی اراده ما معطوف به خدا و انتخاب او به عنوان معبود نیست؛ یعنی برای دیگران هم جدای از خدا، تأثیر قائلیم. انتخاب خدا به عنوان معبود یعنی این که بدانیم «لا مؤثر فی الوجود الا الله». هیچ وجودی جز خداوند در عالم تأثیرگذار نیست.

* متن دعا از نرم افزار مفاتیح نوین، ترجمه آیت‌الله مکارم شیرازی کپی شده است.

 

 

۱۴ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۴۸ ۱ نظر

سخت

برای یک زن

هیچ چیز سخت تر از زندگی با مردی که بودن و نبودن او برای آن مرد فرقی ندارد نیست

۰۷ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۰۹ ۰ نظر