بسم الله
وقتی تا الان زندگیات شبیه دیگران نبوده، چرا خودت را مقایسه میکنی و انتظار داری بقیه زندگیات شبیه آن ها باشد؟
بسم الله النّور
آنچه در ادامه می آید بخشی از حدیث عنوان بصری است.
حضرت فرمود: ای أبا عبدالله! علم به آموختن نیست. علم فقط نوری است که
در دل کسی که خداوند تبارک و تعالی اراده هدایت او را نموده است، واقع می
شود. پس اگر علم می خواهی، باید در اولین مرحله در نزد خودت حقیقت عبودیت
را بطلبی و به واسطه عمل کردن به علم، طالب علم باشی و از خداوند بپرسی و
استفهام نمائی تا خدایت ترا جواب دهد و بفهماند.
گفتم: ای شریف!
گفت: بگو:
ای پدر بنده خدا (أبا عبدالله )!
گفتم: ای أبا عبدالله! حقیقت عبودیت کدام
است؟
گفت: سه چیز است:
1. اینکه بنده خدا برای خودش درباره آنچه خدا به وی سپرده است، مِلکیتی نبیند؛ چرا که بندگان دارای مِلک نمی باشند، همه اموال را مال خدا می بینند، و در آنجایی که خداوند ایشان را امر نموده است که بنهند، می گذارند؛
2. و اینکه بنده خدا برای خودش مصلحت اندیشی و تدبیر نکند؛
3. و تمام مشغولیاتش در آن منحصر شود که خداوند او را بدان امر نموده است و یا از آن نهی فرموده است.
بنابراین، اگر بنده خدا برای خودش مِلکیتی را در آنچه که خدا به او
سپرده است، نبیند، انفاق نمودن در آنچه خداوند تعالی بدان امر کرده است، بر
او آسان می شود
و چون بنده خدا تدبیر امور خود را به مُدبرش بسپارد، مصائب
و مشکلات دنیا بر وی آسان می گردد
و زمانی که اشتغال ورزد به آنچه را که
خداوند به وی امر کرده و نهی نموده است، دیگر فراغتی از آن دو امر نمی یابد
تا مجال و فرصتی برای خودنمایی و فخریه نمودن با مردم پیدا نماید.
پس چون خداوند، بنده خود را به این سه چیز گرامی بدارد، دنیا و ابلیس و خلائق بر وی سهل و آسان می گردد و دنبال دنیا به جهت زیاده اندوزی و فخریه و مباهات با مردم نمی رود، و آنچه را که از جاه و جلال و منصب و مال در دست مردم می نگرد، آنها را به جهت عزت و علو درجه خویشتن طلب نمی نماید، و روزهای خود را به بطالت و بیهوده رها نمی کند.
و این است اولین پله از نردبان تقوا. خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین (قصص 83)
آن سرای آخرت را ما قرار می دهیم برای کسانی که در زمین اراده بلندمنشی ندارند، و دنبال فَساد نمی گردند؛ و تمام مراتبِ پیروزی و سعادت در پایان کار، انحصاراً برای مردمان با تقواست.
بسم الله
«پرهیز یعنی ترک عادت»
عادت مقوله هولناکی است! عادت مثل آفتی است که بر هرچیزی که بنشیند آن را بی طعم، بی #رنگ و بی اثر می کند. شاید برای همین است که مزه اولین بار از هرچیزی به یاد ماندنی است.
عادت می تواند
عبادت را به لاشهای تکرار شونده تبدیل کند.
عادت می تواند
عشق را به تعهدی همیشگی تبدیل کند.
عادت می تواند
انسان را به ماشینی بدون خلاقیت تبدیل کند
عادت می تواند
زندگی را به فرایند کشتن ِ زمان تبدیل کند
...
عادت می تواند
لذت خوردن را به پرکردن باک تبدیل کند
عادت می تواند
هنر را به تقلید تبدیل کند
عادت می تواند
منها را به مای بزرگ بی خاصیت تبدیل کند
عادت یعنی بُت بزرگ!
به همین سبب شکستن عادت می شود نشان ِ پیامبری
و خرق عادت می شود معنای معجزه! یعنی آنچه غالبا از آن عاجزند ...
همین سیبی که در دستان من هست اگر بدون عادت خورده شود طعم دیگری دارد. اصلاً شاید حکمت رمضان همین است که روزه هرچه عادت داریم را به آتش بکشد. به گمانم گوهر پرهیز همین رهایی از عادت است.
پرهیز می کنیم تا بنده عادت نباشیم.
متن از #حسام_الدین_ایپکچی
از پیج اینستاگرام @hesamedinam
(به دلایلی یک عبارت از متن را حذف کردم)
عادت، معجزه را هم برای انسان عادی میکند. آقای صفایی حائری در کتاب «نامههای بلوغ» نوشتند: «تمامی هستی معجزه ای است که ما با آن مأنوس شده ایم. و تمام معجزات، طبیعت هایی است که هنوز با آن ها آشنا و مأنوس نشده ایم. طبیعت معجزه مأنوس و معجزه، طبیعت مجهول و نامأنوس است.»
یعنی ما به طبیعت عادت کردیم و برایمان عادی شده، وگرنه همه چیز و همه مخلوقات برایمان نو به نو و معجزه بود.
بسم الله
عدالت خدا به معنی دادن امکانات و شرایط برابر به انسانها نیست.
بلکه عدالت خدا به این معناست که شأن و مرتبه انسانها با توجه به داشتههایشان و نحوه استفاده از آنها و شیوه مواجهه با نداشتهها، نزد خداوند متفاوت است.
در حقیقت نمود عدالت خدا در تفاوت مراتب انسانها است.
مراتبی از تعالی و یا شقاوت.
بسم الله
کاش روزی برسد که بالا و پایین آفاقی
موجب تلاطم انفسی نشود...
الا بذکر الله تطمئن القلوب
آفاق: انچه بیرون ماست
انفس: عالم درون ما
بسم الله
یعنی: ریاضیات شرعی (انجام تکالیف و واجبات و سپس مستحبات) ⬅معرفت (یعنی انجام اعمال، موجب ایجاد بستر و ظرفیت مناسب برای معرفت می شود) ⬅محبت (معرفت موجب ایجاد حب و افزایش آن میشود)
بسیاری از افراد در ابتدای مسیر بندگی انتظار ایجاد حب و عشق وافر به حق متعال دارند، اما حب به خدا ایجاد نمیشود مگر از گذر انجام فرائض و ترک محرمات و اعمال دیگری که برای انجامشان بسیار سفارش شده، مانند انفاق، نماز شب و...
بسم الله
در روایت است که موسی مریض شد، دنبال درمان نرفت که می خواهم تو
شفایم بدهی.
به او گفتند که آیا می خواهی به خاطر توکل تو اثر و خاصیتی را
که در داروها گذاشته ام، باطل کنم. تو دارو را بخور که من تو را شفا داده
ام؛ که این شیر های آب هر چه دارند از چشمه هاست، از بی نهایت، از خودشان
ندارند. ما کوریم و در واسطه ها مانده ایم و یا به واسطه ها پشت پا زده ایم
به ادعای اینکه موحدیم و بر او تکیه داریم، در حالی که تو با دید توحیدی
جز او نمی بینی و تمامی واسطه ها را واسطه می بینی و احساس ضعف و ذلت و
وابستگی و ارادت، نخواهی داشت. تو اسیر کسی نیستی که بگویی بدون او هلاکم و
بی اعتنا به نعمت ها و واسطه های او هم نیستی، که بگویی من می خواهم فقط
خدا برساند. تو از وسیله هایی که برایت گذاشته اند بهره بردار، که این شکر
نعمت است. کسی که از واسطه ها بهره برندارد، از منبع بهره نمی گیرد، که:
مَن لَمْ یَشکُر المَخلوق لَمْ یَشْکُرِ الخالِق.
استاد علی صفایی حائری
(کتاب صراط_ص143)
بسم الله
من به این دلیل اسم اینجارو حدیث نفس گذاشتم که دقیقا می خواستم به مفهومش عمل کنم.
اینجا درباره چیزهایی می نویسم که تمایل دارم خودم یادم بمونه، از تجربه ها، چیزهایی که خوندم و به نتایجی که از زندگی کردن در دنیا رسیده ام.
شاید نوشته هایم از نظر شما درست نباشد. مانعی ندارد. نخوانید یا بگذرید.
من از ابتدای تغییر نام گفتم خلوت بودن اینجا را بیشتر دوست دارم تا پر مخاطب بودنش را.
به همین دلیل نوشتم که لینک اینجا جایی گذاشته نشود چون راضی نیستم.
جمعا سی و سه نفر حدیث نفس را دنبال می کنند و پنج شش نفر می خوانند.
علی رغم این که همه مخاطبان برایم محترمند، اما اینجا شرایط پیدا کردن چالش علمی و نظری ندارم. تفتیش عقاید و قضاوت شدن هم.
چون واقعا فقط برای خودم می نویسم. برای دل خودم. و هرچند وقت یک بار هم مرور میکنم ببینم کجا بودم و به کجا رسیده ام.
اگر مطالب خوشایندتان نیست، عبور کنید.