حدیث نفس

ممکن المحال

بسم الله

 

همه ی دودوتا چهارتاهای من نتیجه اش می شود مجهول

محال

اما تو خدای ممکن المحالی

خدای رزق های محال

من حیث لا یحتسب...

 

۲۲ مهر ۹۸ ، ۲۲:۵۸ ۰ نظر

الیس الصبح بقریب...

بسم الله

اگر به ما بگویند امسال، سال دیگر، پنج سال آینده،

حضرت ولی عصر ظهور (عج) ظهور می کنند،

چه قدر مشکلات فعلی ما در نظرمان بزرگ و سخت جلوه می کند؟

 

باورمان هست که ظهور نزدیک است؟

۱۷ مهر ۹۸ ، ۱۴:۴۶ ۱ نظر

زندگی چیست؟

بسم الله

 

زندگی صحنه جنگ و نبرد است.

باید جنگید

باید ایستاد

زمین هم خوردی باید دوباره بلند شوی و حرکت کنی مگرنه دوباره زمینت می‌زنند و از حیات ساقط‌ات می‌کنند.

بحول الله و قوته اقوم و اقعد

به حول و قوه الله می‌ایستم و می‌نشینم

نه حول و قوه خودم

 

باید جنگید

با دشمن درون

نفس اماره

باید جنگید

با شیطان و طایفه‌هایش

باید جنگید با اطرافیانی که از روی جهل آزار می‌دهند و مانع می‌شوند.

 

جنگ یعنی حرکت، یعنی نبرد، یعنی اقدام درست.

گاهی اقدام درست سکوت است و عبور

گاهی ایستادن و مبارزه کردن

 

جهاد معنای زندگی انسان مؤمن است.

 

 

 

۱۲ مهر ۹۸ ، ۱۲:۲۷ ۳ نظر

یک آیه / یک سخنرانی برای همه عمر

بسم الله

 

این سخنرانی از آیت الله میرباقری بهترین سخنرانی‌ای بوده که تا به امروز در شرح آیه «و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا» شنیده ام.

ایشان در سخنرانی می‌گویند:

  در روایتی از وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که حضرت فرمودند: یک آیه در قرآن هست که اگر همه مردم به این آیه متوسل بشوند این آیه برای آنها کافی است(1) وقتی پرسیدند کدام آیه است حضرت این آیه شریفه را خواندند «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلِّ شَیءٍ قَدْرًا»

اگر این آیه برای کل عمر کافیست، به نظرم گوش دادن این سخنرانی یک ساعته  از همه سخنرانی های خودسازی و توکل و... کفایت می کند.

 


دریافت

 

آیت الله میرباقری شبیه این سخنرانی را در جای دیگر هم داشتند که متن و صوتش در این لینک موجود است اما این صوت از دیدگاه بنده بیان بهتر و کاملتری دارد.

 

این سخنرانی از حجت الاسلام عالی در شب تاسوعا هم خوب و مکمل همین موضوع هست.

۰۳ مهر ۹۸ ، ۲۳:۱۱ ۷ نظر

قیمتی

بسم الله

به وقت هجوم شیطان، یعنی متاعی قیمتی داری که شیطان آن را هدف گرفته...

 

۰۱ مهر ۹۸ ، ۲۰:۳۸ ۳ نظر

خدایا پناه بر تو (۱۵)

بسم الله

برای ما انسان‌های ضعیف

بعد از گناه

بعد از محقق نشدن خواست‌ها

بعد از برطرف نشدن نیازها

بعد از هجوم سختی‌ها

بعد از زمین خوردن‌ها

از دست دادن‌ها

و نرسیدن‌ها

هنگام هجوم وساوس

موقف "نا امیدی" است.

 

خدایا پناه بر تو در همه این مواقف....

۲۸ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۴۶ ۰ نظر

کار شیطان (۲)

بسم الله

کار شیطان این است که در ما خوف نسبت به آینده و حزن نسبت گذشته ایجاد می‌کند.

و ما را در این دو زمان متوقف و از «حال» غافل می‌کند.

یکی از دلایل توبه این است که در گناهان گذشته متوقف نشویم و توکل هم برای این است که از آینده نترسیم.

 

أَلا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ (یونس، ۶۲)

۲۶ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۱۸ ۲ نظر

شام غریبان

بسم الله

   خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده

  در شب بیماریم آتش پرستارم شده 

ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم 

از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده 

پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین 

امشب اما جای او آتش علمدارم شده

  ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز 

مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده 

جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند 

در شب تنهائیم تنها همین یارم شده 

من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع 

از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده 

بس که اشک آیدبه چشمم خواب شب راراه نیست 

دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟ 

جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت 

مردم چشمان من تنها وفا دارم شده 

گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی 

سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده 

شعله های کربلا آتش به جانم زد حسان 

آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده

 

تصویر:حسن روح الامین

شاعر: حبیب الله چایچیان (حسان)

۱۹ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۴۱ ۰ نظر

روز دهم

بسم الله

 

ادامه مطلب...
۱۹ شهریور ۹۸ ، ۰۸:۲۴ ۰ نظر

با دل من زاری کن...

بسم الله

دستی افتاد ز تن، دست دگر یاری کن

گرچه بی تاب شدی خوب علمداری کن 

مشک! نومید مشو، تا به حرم راهی نیست

تو در این معرکه ی درد مرا یاری کن 

تیر! در چشم برو، لیک سوی مشک میا

به هوای سر زلفش تو هواداری کن 

تیر بر مشک نه، بر این جگر تشنه نشست

عشق! ساکت منشین با دل من زاری کن

  چشم! دیدی علم و مشک به خاک افتادند

قطره ی اشک تو در غربت من جاری کن

  بانوی تشنه لبان! دست روی سینه مَنِه

  1. لااقل بهر من سوخته دل کاری کن

  آب را تا به در خیمۀ اصغر برسان

بعد آن بر من بی دست عزاداری کن  

شاعر: سید محمد جوادی

۱۸ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۵۴ ۰ نظر