حدیث نفس

دست خدا

بسم الله

از وقتی حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید خیلی فکر کردم به این که او چه کسی بود. چه کار کرده بود که خدا برایش این همه سنگ تمام گذاشت. زمان شهادتش پیش خدا برنامه ریزی داشت، حتی زمان چهلمش...

و میلیون ها مردمی که خدا محبت حاج قاسم را به قلب آن ها انداخت...

جدای از این که او که بود، «ربوبیت خدا» و تربیتی که رب العالمین برای حاج قاسم رقم زد از همه بالاتر و فراتر است.

خدایی که رب او بود و قدم قدم او را رشد داد و تا این حد بالا برد.

وقتی به حوادث منطقه و همه آن چه گذشت و پیش رو داریم هم نگاه می کنم، دست خدا را می بینیم که چه قدر دقیق همه امور را مقدر کرده است.

 

دست خدا در همه این امور آشکار است، اما در زندگی من/ما نیست؟

چرا بعضی وقت ها فکر می کنیم رها شدیم؟

در صورتی که خدا هیچ وقت بنده هایش را رها نمی کند؟

یعنی می شود ظهور را ببینیم ...

۱۳ بهمن ۹۸ ، ۰۷:۵۴ ۱ نظر

مرز

بسم الله

 

مرز میان امید و ناامیدی

حاصل دو تصویر ساختگی ذهن ما از آینده مبهم پیش روست...

آینده خوب و روشن

و آینده بد و تاریک

 

نتیجه تصویر اول امید است

و دومی ناامیدی

 

این اختیار ماست که کدام را انتخاب کنیم

 

و توکل فراتر از این مرز است و موجب می‌شود بالا رویم و از اسارت این مرزها و فراز و فرودهای جانکاه آن رها شویم...

۱۱ بهمن ۹۸ ، ۰۰:۵۸ ۰ نظر

کوره

بسم الله

 

مامون رقّى - که یکى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است - حکایت می‌کند:

در منزل آن حضرت بودم که شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام کرد و پس از آن که نشست، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت: یاابن رسول اللّه! شما بیش از حدّ عطوفت و مهربانى دارید، شما اهل بیت امامت و ولایت هستید، چه چیز مانع شده است که قیام نمى کنید و حقّ خود را از غاصبین و ظالمین باز پس نمى گیرید، با این که بیش از یک صد هزار شمشیر زن آماده جهاد و فداکارى در رکاب شما هستند؟ !

امام صادق علیه السلام فرمود: آرام باش، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به یکى از پیش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش کن.

همین که آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه کشید، امام علیه السلام به آن شخص خراسانى خطاب کرد: برخیز و برو داخل تنور آتش ‍ بنشین.

سهل خراسانى گفت: اى سرور و مولایم! مرا در آتش، عذاب مگردان و مرا مورد عفو و بخشش خویش قرار بده، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خویش قرار دهد.

در همین لحظات شخص دیگرى به نام هارون مکّى - در حالى که کفش هاى خود را به دست گرفته بود - وارد شد و سلام کرد.

حضرت امام صادق سلام اللّه علیه، پس از جواب سلام، به او فرمود: اى هارون! کفش هایت را زمین بگذار و حرکت کن برو درون تنور آتش و بنشین.

هارون مکّى کفش هاى خود را بر زمین نهاد و بدون چون و چرا و بهانه اى، داخل تنور رفت و در میان شعله هاى آتش نشست.

آن گاه امام علیه السلام با سهل خراسانى مشغول مذاکره و صحبت شد و پیرامون وضعیّت فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى و دیگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبى را مطرح نمود مثل آن که مدّت‌ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است.

پس از گذشت ساعتى، حضرت فرمود: اى سهل! بلند شو، برو ببین در تنور چه خبر است.

همین که سهل کنار تنور آمد، دید هارون مکّى چهار زانو روى آتش‌ها نشسته است، پس از آن امام علیه السلام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بیا؛ و هارون هم از تنور بیرون آمد.

بعد از آن، حضرت خطاب به سهل خراسانى کرد و اظهار داشت: در خراسان شما چند نفر مخلص مانند این شخص - هارون که مطیع ما مى باشد - پیدا مى شود؟

سهل پاسخ داد: هیچ، نه به خدا سوگند! حتّى یک نفر هم این چنین وجود ندارد.

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: اى سهل! ما خود مى دانیم که در چه زمانى خروج و قیام نمائیم؛ و آن زمان موقعى خواهد بود، که حدّاقلّ پنج نفر هم دست، مطیع و مخلص ما یافت شوند، در ضمن بدان که ما خود آگاه به تمام آن مسائل بوده و هستیم.
 

 

این حکایت را نقل کردم که بگویم، به نظرم مقدمه این گونه شدن این است که در کوره های زندگی شخصی که آه از نهادمان بلند می کند، راضی باشیم و تسلیم امر مولا

چون او برایمان خواسته...

 

إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ

۰۳ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۱۴ ۰ نظر

خدایا پناه بر تو (۱۶)

بسم الله

خدایا پناه بر تو

از دانستنی که به رسیدن منجر نشود

از علمی که به عمل نرسد...

۰۳ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۰۵ ۱ نظر

می ارزد...

بسم الله النّور

اگر قرار است بعد از همه این سختی‌ها و فتنه‌ها ظهور شما باشد، چه باک آقا جان؟

همه‌اش می‌ارزد به یک لحظه دیدن روی شما...

وقتی دیدار نایب شما از پشت تلویزیون هم انقدر شیرین و گواراست، دیدن شما چه گونه خواهد بود...

حتما زنده خواهیم شد به نگاه شما 

فقط دستمان را بگیرید تا به سلامت از این دریای مواج غرق کننده بگذریم...

و برسیم به ساحل ظهور و حضور و وصل شما...

۲۵ دی ۹۸ ، ۰۰:۰۷ ۳ نظر

هرچیز که در جستن آنی، آنی

بسم الله

همه می‌گویند دعا برای عاقبت به خیری بهترین دعاست.

اما فکر می‌کنم بهترین و جامع‌ترین دعا، دعای شهادت است، در بطن دعای شهادت عاقبت به خیری هست، به سبک شهدا زندگی کردن هست، رشد هست، تعالی هست...

در شهادت هدف هست، افق و چشم‌انداز هست...

دعای برای شهادت یک بسته جامع برای تمام عمر و همه‌ی زوایای حیات دنیایی و اخروی است...

وقتی معصوم گفته است «قدرالرجل علی قدر همته»

کسی که همتش شهادت و شهید شدن باشد، قدر و وسعت وجود او به اندازه این همت بزرگ می‌شود.

سردار سلیمانی برای این همت، انقدر بزرگ و وسیع شد...

اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک

۱۴ دی ۹۸ ، ۲۳:۱۵ ۰ نظر

کار شیطان (3)

بسم الله

استاد سید محمّدمهدی میرباقری:

"کار شیطان این است که انسان را (در ابتلائات و فتنه‌ها،) به خدا و اولیای خدا بدبین کند.

اگر در سختی‌ها و فتنه‌هایی که پیش می‌آید، دچار غفلت شویم، بدی‌ها را به خدا نسبت خواهیم داد؛ ولی انسانی که خدا را تسبیح می‌کند هیچ‌چیزی نمی‌تواند او را از تسبیح زیبایی صنع خدا جدا کند.

کار شیطان این است که انسان را در سختی‌ها با خدا و اولیای خدا، دشمن می‌کند؛ مثلاً حتی انسان ممکن است بر اثر گناه خود به ابتلایی دچار شود؛ ولی متأسفانه برخی به خدا بدبین می‌شوند.
اگر انسان این مسئله را دریابد، در اوج سختی‌ها غرق در تسبیح و حمد خدا می‌شود و جز زیبایی چیزی نمی‌بیند. انسانی که در محضر حضرت حق است چه کمبودی به بیرون دارد که بخواهد این کسری را از بیرون جبران کند.

اگر انسان به مقام مشاهده حکمت و زیبایی صنع الهی رسید، ابتلائات را به پای خدا نمی‌نویسد؛ همچون حضرت زینب(س) بیان می‌کند که من در این ابتلا هیچ‌چیز جز زیبایی ندیدم".

"اینکه حضرت می‌فرمایند «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا»، معنی‌اش این نیست که در کار شمر هم جمال می‌دیدم؛ خیر! بلکه کار شمر، زشت و مستحق لعن و طعن است.
خدای متعال ولی و سرپرست سیدالشهدا(ع) است، «وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّه». اگر سیدالشهدا(ع) وفای به عهد می‌کنند این وفای به عهد سیدالشهدا(ع)، ذیل لطف خداست، اگر خدا لطفش را بردارد سیدالشهدا(ع) نمی‌تواند وفای به عهد کند.
اگر سیدالشهدا(ع) در گودی قتلگاه می‌گویند «یَا غِیَاثَ‏ الْمُسْتَغِیثِین‏»، چون در همین بندگی، احتیاج به امداد دارند؛ اگر خدا امدادشان نکند نمی‌توانند زیبا بندگی کنند، همین زیبایی بندگی سیدالشهدا(ع)، لطف خداست.
هم کار سیدالشهدا(ع) و جمال بندگی آن حضرت به لطف خدا برمی‌گردد و هم عنایتی که خدا به سیدالشهدا(ع) می‌کند، آن هم خیلی زیبا است.
درهرصورت، هم لطف و امدادی که می‌کنند و هم جزا و مزدی که می‌دهند _ که مزدش هم مقامات خودشان و مقام شفاعت و مقام محمود است _ [زیباست]. بنابراین، آنچه که جمال دارد، کار خدا است [نه کار جنایتکاران و ملعونین]».

۱۲ دی ۹۸ ، ۲۲:۱۲ ۱ نظر

بدون امام

بسم الله

اگر انسان‌ها می توانند عدالت را به بهتین شکل محقق کنند

ظلم را در تمام ارکان و اشکالش برطرف کنند،

دیگر چه نیازی به امام!

 

بدون امام رفع کامل ظلم و تحقق عدالت همه جانبه ممکن نیست...

۱۱ دی ۹۸ ، ۲۰:۵۴ ۱ نظر

همان خدا ۲

بسم الله

همان خدای یحی الارض بعد موتها

علی کل شیء قدیر

انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون

یرسل الریاح مبشرات

خلقناکم ازواجا

 

همان خدا

خدای ماهم هست...

فاصبر ان وعد الله حق

 

۰۶ دی ۹۸ ، ۲۲:۵۳

همان خدا

بسم الله

خدایی که دریا را برای موسی شکافت

یوسف را از چاه به جاه رساند

به مریم بدون شوهر عیسی داد

در پیری به زکریا و همسرش، یحیی داد

نرجس را از آن سر دنیا برگزید تا به امام حسن عسکری برسد و مادر امام آخر شود

علی را کفو فاطمه قرار داد

 

همان خداییست که خدای ماهم هست...

 

 

۰۵ دی ۹۸ ، ۲۱:۴۰