بسم الله النّور
این مجموعه مطالب برخی از نکات مهم جلسات وادی امن آیت الله میرباقری در محر امسال است که برای یاداوری خودم ثبت می کنم.
طولانی است.
اگر تمایل داشتید مطالعه کنید.
اگر کسی بخواهد از وادی ضلال و حیرت و تکیه به اسباب عبور کند و به سمت پروردگار خودش حرکت کرده و با نور ربش راه برود، باید خودش را به امام برساند. اگر کسی خودش را به امام رساند و از این حجاب عبور کرد و نور امام که همان نور پروردگار است بر او طالع شد، می تواند به ملکوت عالم و فوق ملکوت عالم برسد، این سیر حضرت ابراهیم است. حالا اگر این سیر برای کسی اتفاق افتاد به نقطه امن می رسد. آن هایی که پا در وادی ولایت امام می گذارند و با امامشان سیر می کنند، از عالم اسباب عبور کرده و به عالم ربشان راه پیدا می کنند، در وادی امنیت هستند و در محضر پروردگار هیچ نگرانی ای ندارند. آن هایی که به آنجا می رسند «لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاهُمْ یَحْزَنُونَ»(یونس/62) به وادی ایمن رسیده اند.
انسان تا با اسباب سیر می کند عالم، عالم ناامنی است، امروز هست و فردا نیست. به هر تکیه گاهی تکیه می کنی فرو می ریزد و همه ناامنی ها از همینجاست، نا امنی ها برای تکیه کردن به اسباب آفل است. تا ما در عالم ملکیم سر و کارمان با این اسباب است و به هیج وجه به امنیت نمی رسیم، این تخیل امنیت است. اگر کسی از این اسباب آفل عبور کرد و چراغی در دلش روشن شد، بعد با نور امام نورانی شد و با این نور عوالم را دید و با آن سیر کرد تا به رب خودش رسید، آنجا وادی ایمن است. لذا وادی ایمن وادی توحید است. وادی ناامن وادی شرک است و این خیلی واضح است.
اگر کسی به خدا رسید آنجا وادی ایمن است. کسی که به حضرت حق راه پیدا کرد همه عالم آنجا محو می شوند و باشند یا نباشند برای او تفاوتی ندارد. آن هایی که در مقام بسم الله هستند وقتی بهشان می گویند از این عالم بروید بیرون یک بسم الله می گویند و پایشان را از این عالم در عالم برزخ می گذارند، این برایشان مسئله ای نیست که! چه اضطرابی دارند؟ مگر چه اتفاقی می افتد؟ آدم وقتی می میرد چه می شود؟ چرا آدم انقدر از مرگ می ترسد؟ چرا انقدر احساس ناامنی و خطر می کند؟ چیزی نمی شود که؟ این ماه و خورشید نیستند خب نباشند، این زمین نیست خب نباشد، این دست و پا و زبان و این امکانات نیست خب نباشد. مگر این ها کاری برای ما می کردند که حالا وقتی نباشند اتفاقی بیافتد؟! همه کاره خدا بوده است.
اگر کسی عبور کرد از این اسباب و رسید به حضرت حق آنجا وادی امن است. همه این ها باشند یا نباشند، سرد باشد یا گرم، زمستان باشد یا تابستان، جنگ باشد یا صلح، تفاوتی نمی کند، راه رسیدن به امنیت این است که انسان از وادی ظلمت عبور کند و به وادی نور برسد. وادی نور کجاست؟ وادی ولایت اهل بیت که در آیه نور توضیح داده شده است.
این سیر برای هر کسی اتفاق بیافتد این وادی ایمن است. پس وادی امن به یک تعبیر وادی توحید است. انسان تا مشرک بالله است امنیت ندارد و خودش تکیه می کند به اسبابی که او را ناامن می کنند. منی که با پول خدا در عالم راه می روم اگر این پول در جیبم باشد خیالم راحت است اما اگر نباشد ناراحتم، این پول هم که ماندنی نیست، پول اگر ماندنی بود خودش را حفظ می کرد اما امنیت خودش را هم نمی تواند حفظ بکند! من وقتی تکیه می کنم به نور خورشید مستحقم که ناامن باشم چرا که این خورشید غروب می کند. وقتی می خواهم با ستاره راه بروم مستحق ناامنی هستم چون این ستاره غروب می کند. وقتی می خواهم با ماه راه بروم مستحق ناامنی هستم. اگر به عالم اسباب تکیه کردی و مشرک شدی ولو شرک خفی، دچار ناامنی می شوی، چرا؟ به خاطر این که تکیه گاه مناسبی نیست.
آدمی که روی موج خانه می سازد مستحق ناامنی است، دارد تکان می خورد پس پیداست خودش ناامن است. آدمی که تکیه به باد می کند مستحق ناامنی است باد که تکیه گاه نیست! ولی اگر تکیه گاه انسان خدای متعال شد «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍأُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون». وادی ایمان وادی نور است. انسان تا به نور رب نرسیده هدایت نمی شود. مومن آن کسی است که وارد وادی نور و بیت النور می شود، بعد هم در آن سیر کرده است، پس این وادی، وادی ایمن است.
وادی ناامنی کجاست؟ وادی ظلمت است، پس وادی توحید وادی نور است و وادی شرک وادی ظلمت است. انسان تا در ظلمت است به توحید نمی رسد، او باید به نور ربش برسد تا موحد شود. وقتی رسیدی به نور پروردگار و وقتی وارد مشکات نور شدی، این وادی هم وادی امن است و هم وادی نور است و هم وادی توحید. نقطه مقابلش وادی ظلمت است، وادی شرک و وادی ناامنی است.
آیه را ملاحظه بفرمایید. «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون»، آنهایی که ایمان آوردند و ایمانشان را با ظلم قاطی نکردند. خب قاعدتا باید بگوید «والذین امنوا و لم یلبسوا ایمانا بکفر، بشرک» از مقابله اینطوری فهمیده می شود اما می گوید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ» ایمان به پروردگار و در وادی ظلم و ظلمت نیستند بلکه در وادی نورند، پس «لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ» یعنی «لم یلبسوا ایمانهم بشرک»، وادی شرک وادی ظلمت است و وادی ظلمت وادی شرک است، دو طرفش فهمیده می شود.
«الَّذِینَ آمَنُوا» یعنی وارد وادی ظلمات نشدند و ظلم نکردند، کسانی که ظلم می کنند ایمان ندارند چراکه در مقابل ایمان ظلم قرار گرفته است. ظلم چیست؟ «وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون»(بقره/229) کسی از حدود حضرت حق خارج بشود و پایش را از وادی توحید بیرون بگذارد، ظلم کرده است. ظلم یعنی از وادی توحید بیرون رفتن، پایت را از وادی توحید بیرون بگذاری ظلم است.
کسانی ایمان اوردند که ظلم نمی کنند و ظلم کسی نمی کند که کسی که از حدود الهی خارج نشده باشد. «وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون» کسی پایش را از حدود الله بیرون می گذارد وارد وادی ظلمت می شود، که مصداق این حدود الله هم از احکام است تا خود امام «نَحْنُ حُدُودُ اللَّه»
کسی در وادی توحید حرکت می کند وادی امن است و نقطه مقابلش این است که کسی از وادی توحید خارج شد وارد وادی شرک و ناامنی شده است؛ لذا در روایت فرمود: «لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ» عین شرک است. کسی که ایمانش را با شرک مخلوط کرد این از امنیت بیرون است. ایمان خالص ایمانی است که درش شرک نیست حتی شرک خفی و این وادی امن است. شرک خفی هم که باشد برای آدم ناامنی می آورد. انسان باید در وادی ولایت برود و شریک برای ولی خدا قرار ندهد، باید در وادی توحید برود و حتی شرک خفی هم نداشته باشد. پس وادی ایمان وادی امن و وادی نور است. نقطه مقابلش هم وادی شرک و وادی ظلم و ظلمت است.
حضرت ابراهیم خلیل سیرشان را کردند و به وادی امن رسیدند، حالا این مشرکینی که دستشان به جایی بند نیست حضرت را تهدید به همین اسباب می کنند! حضرت می فرماید: خودتان بگویید چه کسی مستحق امنیت است؟ شمایی که به خدای متعال نرسیدید و دستتان به بت هایتان هست یا منی که پشت به بت ها کرده ام؟! پشت کردن به بت ها و رویگردانی از آن ها عامل امنیت است یا تکیه به آن ها؟! این خیلی واضح است. «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون».
همه این مباحثی که عرض کردم مقدمه یک روایت بود که تأویل آیه را توضیح می دهد. «عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ» این هایی که ایمان آوردند و ایمانشان را آمیخته با ظلم نکردند یعنی چه؟ حضرت فرمودند: فکر می کنم واضح است قَالَ: «بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنَ الْوَلَایَةِ».
پیداست که منظور از «آمَنُوا» ایمان به توحید است که در مقابل شرک قرار دارد ولی تأویلش این است که چه کسی ایمان به توحید می آورد؟ «الَّذِینَ آمَنُوا» متعلق ایمان این است «بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنَ الْوَلَایَةِ»، آن هایی که ایمان به ولایت آوردند (که این ولایت را هم حضرت با خودش آورده است، اگر حضرت نبود این وادی ولایت و این وادی توحید نبود، اما وقتی این چراغدان می آید نبی اکرم تنزل پیدا می کند و می آید در خانه های ائمه و این ولایت را با خودش می آورد)، این ولایت همان ولایت الله و محیط توحید است و این ها وارد وادی امن می شوند.
«وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ» یعنی چه؟ یعنی «و لَمْ یَخْلِطُوهَا بِوَلَایَةِ فُلَانٍ و فُلَانٍ، فَهُوَ الْمُلَبِّسُ بِالظُّلْمِ»(6) این ولایت را با ولایت های دیگر خلط نکردند. وادی ولایت دیگران وادی شرک و بت پرستی است و آدم را در حد اسباب و بت ها نگه می دارد. آدمی که در این وادی است در وادی ظلم است.
«و لَمْ یَخْلِطُوهَا بِوَلَایَةِ فُلَانٍ و فُلَانٍ»، خب ملبس چه کسی است؟ یک معنایش این است: کسی که ایمان به ولایت امام را با ولایت دیگران خلط می کند این ایمان را با ظلم خلط کرده است که این یک مقداری توضیح می خواهد.
فی الجمله می دانید که وادی ظلم و وادی ظلمت یک وادی هستند، هر دو هم وادی شرک و وادی ولایت ائمه نارند. وادی ایمان و وادی نور و وادی امن هم یک وادی هستند که آن هم وادی ولایت نبی اکرم و اهل بیت علیهم السلام است. سیر حضرت ابراهیم تا همین وادی بود و رسید به امنیت، بعد آنها تهدید می کنند اما ایشان می فرمایند: این که نمی شود که! کسی که پا در این وادی گذاشته ایمن است. شمایی که پا در وادی ظلم گذاشته و تحت ولایت نمرود و فراعنه قرار گرفتید نا ایمن هستید! فراعنه تاریخ ولایتشان شعبه ای از ولایت فراعنه امت حضرت است، کما این که انبیاء ولایتشان شعبه ای از ولایت خود حضرت و ولایت امیرالمومنین است. امشب فی الجمله وادی امن و ظلم را توضیح دادیم و در شب های بعد باید این ظلم را هم بحث بکنیم که در بعضی از روایات ظلم به قصه عاشورا تفسیر می شود.
ممنون استفاده کردیم.
چرا فقط همین بخش از سخنرانی؟
البته تکرار هم زیاد داشت.