بسم الله النّور
وَ قَالَ ع أَیُّهَا النَّاسُ إِیَّاکُمْ وَ حُبَّ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ بَابُ کُلِّ بَلِیَّةٍ وَ قِرَانُ کُلِّ فِتْنَةٍ وَ دَاعِی کُلِ رَزِیَّة1
اى مردم! از دنیا دوستى بر حذر باشید که آن سرچشمه هر خطا و در ورودى هر بلا و همراه هر فتنه و باعث هر مصیبت و گرفتارى است.
سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ قَالَ مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص- أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْیَا فَإِنَّ لِذَلِکَ شُعَباً کَثِیرَةً وَ لِلْمَعَاصِی شُعَباً فَأَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ بِهِ الْکِبْرُ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ الْحِرْصُ ثُمَّ الْحَسَدُ وَ هِیَ مَعْصِیَةُ ابْنِ آدَمَ حَیْثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ فَتَشَعَّبَ مِنْ ذَلِکَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ الْکَلَامِ وَ حُبُ الْعُلُوِّ وَ الثَّرْوَةِ فَصِرْنَ سَبْعَ خِصَالٍ فَاجْتَمَعْنَ کُلُّهُنَّ فِی حُبِّ الدُّنْیَا فَقَالَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذَلِکَ حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ الدُّنْیَا دُنْیَاوَانِ دُنْیَا بَلَاغٌ وَ دُنْیَا مَلْعُونَةٌ.2
محمّد بن مسلم گوید: از امام سجّاد علیه السّلام پرسیده شد که کدامیک از کارها برتر و با فضیلتتر است؟ فرمود: پس از معرفت خدا و رسولش هیچ کارى با فضیلتتر از دشمن داشتن دنیا نیست زیرا دنیا داراى شعبههایى است و گناهان نیز شعبهها و شاخههایى دارند، پس اوّلین گناهى که به وسیله آن خداوند مورد نافرمانى قرار گرفت کبر و بزرگ منشى بود سپس حرص و سپس حسد، و حسد گناه فرزند آدم بود آنجا که به برادر خود حسد ورزید و او را به قتل رساند پس گناهانى که از حسد منشعب مىشوند عبارتند از: دوستى زنان3 و دوستى دنیا و ریاستطلبى و راحتطلبى و علاقه به حرف زدن و برترىجویى و دوستى مال و ثروت پس اینها هفت خصلتاند که همگى در دوستى دنیا جمع شدهاند پس پیامبران و دانشمندان پس از شناخت آن فرمودهاند که: دوستى دنیا سر هر گناهى است و دنیا دو گونه است: یکى دنیایى که در حدّ کفایت و بسندگى است و دیگرى دنیایى که مورد لعن و دورى از رحمت خداوند است.
وقتی گفته شده حب الدنیا رأس کل خطیئه، یعنی ریشه تمام گناهان، تمام ظلم ها، تمام خطاها و لغزش ها، در خانواده و جامعه در «حب الدنیا» است.
هرکس در هر جایگاهی هست، اعم از تمامی شئون و مقام های اجتماعی از صدر تا ذیل، تمامی نقش های خانوادگی و... اگر حب الدنیا در وجودش باشد خواهد لغزید.
به میزانی که حب الدنیا در وجود فردی شدید باشد، به همان نسبت به عاقبت به شر شدن نزدیک تر است.
میزان حب الدنیا در انسان، ملاک و راز عاقبت به خیر یا عاقبت به شر شدن افراد است.
پ.ن: حب الدنیا از رئوس تعیین کننده عاقبت انسان هست، نه این که تنها ملاک باشد. مثلا ادب هم بسیار در تعیین عاقبت مؤثر هست. ادب حر بن یزید ریاحی در محضر اباعبدالله الحسین علیه السلام و ادب ملکه سبا در بارکاه سلیمان موجب عاقبت به خیری این دو نفر شد.
1- تحف العقول، ص 215
2- وسائل الشیعه، ج 16، ص 9
3- منظور دوستی زنان نامحرم است و شهوت نسبت به آن ها. زیرا در روایت داریم به میزانی که ایمان مرد اضافه می شود به علاقه اش نسبت به زنان محرمش نیز افزوده می شود.
یه سوال ریشه کبر چیه؟
سلام.