حدیث نفس

۱۱۳ مطلب با موضوع «ابتلا و امتحان» ثبت شده است

13- شرایط

بسم الله النّور

۱- آیا همه کسانی که خوب بودند و خوشبخت و عاقبت به خیر شدند شرایطشان گل و بلبل و عالی بوده؟

همه چیز داشتند؟

همه امکاناتی برایشان فراهم بود؟

همه خواست‌ها و نیازهایشان سروقتش تأمین شده بود؟

آیا همه پدرمادر خوبی داشتند، به موقع ازدواج کردند، همسر خوبی داشتند، به موقع فرزنددار شدند، فرزندان صالح داشتند، رزق واسعی داشتند و...

شرایطشان همیشه خوب و فوق العاده بوده یا خودشان در آن شرایط خوب بودند و درست عمل کردند؟!

۲- در شرایط همیشه خوب و دلبخواه امتحان و ابتلاء معنایی پیدا می‌کند؟

۰۸ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۳۸ ۴ نظر

10- بهترین خودت باش

بسم اللّه النّور

جایی خواندم که کسی شکایت کرده بود از شرایطش و نویسنده مطلب به او گفته بود بهترین خودت باش در شرایطی که داری. فارق از همه ی داشته ها و نداشته هایت.

با بهترین خودمان چه قدر فاصله داریم؟

لینک خواندنی در مورد توکل

۱۸ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۰۰ ۰ نظر

9- توکل یعنی...

بسم اللّه

توکل یعنی روی داشته ها و نداشته هایت حساب باز نکنی..‌

فقط بر او و آنچه نزد اوست اعتماد کنی

۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۱ ۲ نظر

جبران

 بسم اللّه النّور 

 خدا جبران تمام نداشته های ماست. 

نداشتن همسر 

نداشتن فرزند 

نداشتن مال 

نداشتن همه چیزهایی که فکر می کنیم نداریم…  

خدا خودش را جایگزین همه اش قراره داده   

این نداشتن ها برای این است که بفهمیم نباید به دنیا چسبید.  

و داشتن ها برای این است که بفهمیم همه اش را خدا داده. تا بازهم دل نبندیم به داشته هایی که فانی اند و از دست رفتنی  ما در دنیا خودمانیم و خدا فقط. 

بقیه ارتباطاتمان را باید ببینیم خدا چه گفته و همان گونه باشیم که او برای ما خواسته… 

اِلـهی کَفی بی عِزّاً اَنْ اَکُونَ لَکَ عَبْداً 

خدایا مرا این عزّت بس است که بنده تو باشم 

وَکَفی بی فَخْراً اَنْ تَکُونَ لی رَبّاً 

و برایم این افتخار کافی است که تو پروردگار من باشی 

اَنْتَ کَما اُحِبُّ فَاجْعَلْنی کَما تُحِبُّ  

تو آنچنانی‏.که دوست دارم، مرا هم چنان کن که دوست داری

۱۳ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۱۴ ۰ نظر

عبور کن

بسم الله النّور

یعنی : 2/3

انسانکم ...
آن روز که دریابی، هر بالشی که سر گذاشتی، برپای من بود؛ هر شانه‌ای که بر آن گریستی، شانه من بود و هر اشکی که از چشمانت جوشید، بر گونه من افتاد. آنگاه هستی را به اندازه هستی‌اش میبینی. اما امروز ... مانند کودکی که از روزنه قفل در، باغ بزرگی را تماشا میکند، هستی را از شکافی تنگ تماشا میکنی.

نام مستعار این شکاف «یعنی» است. هر رخدادی که در باغ هست را از این روزنه عبور میدهی، میگویند درخت، و میگویی «یعنی ...» و آنچه پس از یعنی می‌آید سهمی است که تو برداشته‌ای. بگویند آب و تو بگویی «یعنی ...» و هرچه پس از یعنی آید، سهم تو از آب است اما آب و درخت و تمام وقایع هستی، قبل از «یعنی» برای خودشان حقیقتی دارند که تو از آن بی‌خبری تا روزی که بجای تماشا از روزنه در، عبور از در را انتخاب کنی

انسانکم
آنهایی که از معنای زندگی میگویند و مینویسند، میخواهند مرا، به قدر «یعنی»‌های خود آسیاب کنند. معنای زندگی را فقط میشود زیست. و
من تو را پله پله تا باغ می‌برم اما تو در هر پله، شیون میکنی. چراکه قدم نهادن در پله بعد، مستلزم دل بریدن از پله قبل است و تو به هر پله‌ای که می رسی، با آن اُخت میشوی.


 


من ردپای برگزیدگانم را بر ساحل گذاشته‌ام، نشانه‌ها را ببین و خود را به دام من انداز که دام من نجات است. اگر میخواهی ملال روزمرگی را علاح کنی، عبور را باور کن، زندگی براید قند می‌شود و حیّ کسی است که بجای انس با پله‌ها، با عبور اُخت شده ...

هوالحی
 

منبع متن از پیج آقای ایپکچی

۰۶ مرداد ۹۷ ، ۲۱:۵۲ ۰ نظر

اگرها

بسم اللّه

ما این سؤال را از خودمان زیاد می پرسیم که اگر شرایطم این گونه نبود این همه مشکل نداشتم.

اگر ازدواج کرده بودم… 

اگر فرزند داشتم… 

اگر همسرم فرد دیگری بود…

اگر در خانواده دیگری متولد شده بودم...

  و ده ها "اگر" دیگر

  در صورتی که حقیقت این است که ما با همه این شرایطی که داریم امتحان می شویم و رشد می کنیم و جوهر وجودیمان نمایان می شود. 

اگر شرایط خاص حضرت یوسف نبود و زلیخایی نبود، عصمت حضرت یوسف مشخص نمیشد.

اگر شرایط خاص حضرت مریم وامتحاناتی که پشت سر گذاشتند نبود طهارت و پاکی وجود ایشان مشخص نمیشد. 

اگر امتحان فرزند دار شدن و ذبح اسماعیل نبود، قوت ایمان حضرت ابراهیم عیان نمیشد. 

شرایط خاص هر فرد و امتحانات الهی در این شرایط است که گوهر وجود انسان ها را صیقل داده و نمایان می سازد.

۲۱ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۱۸ ۲ نظر

چرا رنج؟

بسم اللّه

چرا وقتی خدا می تواند بدون رنج و زحمت ما را به رشد و تعالی برساند ما را به عسر و سختی می اندازد؟

چون اگر بنا بر راحتی در همه حال بود دیگر قدر و قیمت و تفاوت انسان ها معلوم نمیشد.

یک مدرسه را تصور کنید که از همه لحاظ به دانش آموزان آسان می گیرد. بچه ها برای کلاس آمدن آزادند، برای همه چیز آزادند.

قبل از امتحان هم س<الات را به آن ها می دهد که بدانند قرار است با چه چیزی مواجه شوند!

محصول این مدرسه چه خواهد بود؟

جز یک عده انسان راحت طلب لا ابالی؟

آیا رشد کرده اند؟

آیا علمی آموخته اند؟

قطعا خیر

اگر ماهم قرار بود در راحتی تمام و کمال رشد کنیم دیگر تفاوت انسان ها مشخص نبود، دیگر رشدی مطرح نبود.

وقتی گفته شده «لیس للانسان الا ما سعی» (نجم، 39)

یعنی همین تلاش ما برای طی مسیر و عبور از موانع هست که ارزش دارد.

و هم در طی مسیر و هم رسیدن به مقصد راحتی هست.

لینک های مرتبط: 1، 2، 3

۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۴۲ ۰ نظر

چرا؟

بسم الله

چرا سختی زندگی برخی افراد بیشتر است؟

زیرا وسعت خواست و اهدافشان بزرگتر و متعالی تر است و به همان اندازه امتحان می شوند و از رنج ها عبور می کنند تا به قله تعالی برسند.

وسعت و سختی امتحان های ما به اندازه بزرگی انتخاب هایی است که داریم.

به همین دلیل ابتلائات پیامبران و ائمه بیش از همه مردم بوده است.

۱۳ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۴۶ ۱ نظر

معبودهایی غیر از خدا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۰ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۴۱

دوری از خدا

بسم الله

یکی از اتفاقات مهمی که هنگام مشکلات و ابتلائات زندگی می افتد دوری از خداست.

اولین قدم هم این است که مقصر همه مشکلاتمان را خدا می دانیم و می گوییم خدا می توانست و برای ما نخواست.

در صورتی که خیلی از خواست های ما هنگام بلایا شبیه تمایل کودک به خوردن غذاهای لذیذ سرخ کردنی است که به محض برآوردن این خواسته، بیماری تشدید خواهد شد. اما ما اصرار می کنیم که می خواهیم!

قدم بعدی بعد از مقصر دانستن خدا، قهر با خداست و دوری از دعا و عبادات.

خیلی ها در این مرحله اولین کاری که می کنند ترک نماز است و این یعنی آغاز دومینوی سقوط و کسی که نماز را کنار گذاشت انگار تنها راه ارتباطی اش را با خدا رها کرده. کسی که نماز را در مشکلات کنار می گذارد بازگشتش محال نیست اما قطعا مسیر بازگشتش سخت تر از دیگران است.

اگر هم خیلی انسان خوبی باشد در این مرحله نماز را کنار نمی گذارد اما آن را با تأخیر می خواند یا همه عبادات و ادعیه و مستحبات دیگر را کنار می گذارد و همه این ها به حال بد زمان گرفتاری دامن می زند و ما را از نزدیک شدن به رب العالمین باز می دارد.

چنین انسانی دائم می گوید «خدایا چرا حالم بد است؟» یا «خدایا حالم را خوب کن» در حالی که این خوب یا بد بودن حال به دست خود انسان است و این فرد باید دوباره به سمت خدا برود و ذکر و دعا و نماز ؛ و با خدا به روشی که معصومین در ادعیه یادمان داده اند حرف بزند تا حالش خوب شود.

این حالت همانی است که در  بعضی از آیات قرآن کریم با تعابیر گوناگون ذکر شده و چه قدر زمان برد تا این آیات را بفهمم! به قیمت امتحان های خیلی سخت!

وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ کَفُورٌ ﴿۹﴾
و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانیم سپس آن را از وى سلب کنیم قطعا نومید و ناسپاس خواهد بود (۹)
وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ ﴿۱۰﴾
و اگر پس از محنتى که به او رسیده نعمتى به او بچشانیم حتما خواهد گفت گرفتاریها از من دور شد بى‏ گمان او شادمان و فخرفروش است (۱۰)
إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ ﴿۱۱﴾
مگر کسانى که شکیبایى ورزیده و کارهاى شایسته کرده‏ اند [که] براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ خواهد بود (۱۱) سوره هود

کاش جزء دسته صابران و انجام دهنگان عمل صالح بشویم که با این داده ها و نداده های دنیا مأیوس و نا امید نشویم.

۰۵ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۳۸ ۱ نظر