____________ من، یعنی تو... ____________ اصلا من درمیان انبوهی از تو زندگی میکنم. آنروز که خواستی آمدم، هرگاه فوت کنی خاموش میشوم. آن زنی که تو خواستی مادرم شد، آن مردی که خواستی پدرم و آن دیاری که گفتی وطنم. آن دختری که تو خواستی دلم را برد و حتما تو گفتی در دلش که عاشقم شود. نه؟ صورتم نقاشی توست و به سلیقه تو. داستان فرزندم را تو نوشتی از اسمش تا سرنوشتش. میبینی؟ هر «من» که میگویم تویی! تولد«م»، پدر«م»، مادر«م»، فرزند«م»، همسر«م»، مرگ«م» تمام این «میم»ها تویی!
اختیار من تنها یک چیز است: باور یا انکار تو! همین...
می توانید این کلیپ را در لینک اصلی با کیفیت بالا و زیرنویس واضح تر ببینید.
مجموعه «تد تاک» و سخنرانیهای انگیزشی آن، برای بهبود حیات بشر است. دستاوردهایی که انسانها به اشتراک میگذارند تا زندگی و جهان بهتری را بسازند.
اما یک ایراد بزرگ دارد و آنهم ساختن زندگی بدون خداست. یک زندگی بهظاهر خوبی که خدا در آن حاضر نیست. موفقیتهایی که خدا در آنها دخیل نبوده است.
اگر میتوان بدون خدا زندگی خوب و شاد و موفقی داشت و به حال خوبی دست پیدا کرد پس چه نیازی به خدا؟!
پاسخ این است که بدون خدا میتوان زنگی خوبی برای دنیا ساخت اما برای آخرت نه.
حتی برای دنیای بهتر هم نه.
این سخنرانی تد نمونهای است از یک انسان موفق که محدودیتهای حاد جسمیاش موجب توقف او نشد. و قدرت روحش بر جسمش غلبه کرد و خلبان شد و حتی بیشتر، یک خلبان آکروباتیک شد.
اما بیشتر از این چه طور؟
امکان رشد بیشتر نیست؟
چرا هست. این خانم میتواند تا جایی پیش برود که بهترین خلبان زن دنیا شود. اما آیا آخرش اینجاست؟
جای رشد دیگری نیست؟
دنیایی که «تد» با انسانهای موفقش برای ما میسازد و دنیاهایی که بدون خدا برای ما ساخته میشود، آخر آخرش در بهترین شکل و وضع، بهترین شدن در دنیا و بهتر شدن دنیاست.
دنیایی که «فقط» یک بعد از حیات ماست نه تمام ابعادی که خدا در درون و بیرون ما قرار داده و ما کشفش نکردیم. اگر تا انتهای دنیا هم برویم باطنش «زندان» است و بیرون زندان است که زندگی واقعی معنی دارد و کسانی که به بیرون این زندان راه یافتند حقیقت زندگی را خواهند چشید.
بدون خدا و امام نمیتوان به ابعاد دیگر حیات و انسانیتی که خدا به ما داده دست پیدا کرد و درنهایت شهید شد...
بدون خدا نمی توان فاطمه شد، علی شد، خمینی و خامنه ای شد، چمران و همت و حججی و همه اولیاء الله شد.
.
پ.ن: آنچه در این متن گفته شد یکی از پاسخ های متعددی است که می توان به پرسش طرح شده داد.
اگر تمایل داشتید پاسخ های دیگر را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.
فرزندانی که پیش از اظهار نیاز به پدر و مادر، والدین نیازشان را فراهم میکنند.
چنین افرادی، چون غرق در نعمت بودهاند لطف پدر و مادر را طبیعی میبیند و وظیفه! که اگر غیر از این بود اشتباه بود!
در صورتی که این نگاه اشتباه است، هم رفتار آن والدین موجب قدرنشناسی و راحت طلبی شده، هم رفتار آن فرزندان در وظیفه دانستن این الطاف اشتباه است!
پدر و مادر با قرار دادن فرزند در وفور نعمت، به او ظلم کردند.
اگر خدا هم بیدرخواست و راحت، همه نعمات و خواستههایمان را در اختیارمان بگذارد، اولا حرکت و تلاشی نخواهیم داشت و متوقف میشویم!
ثانیا خدا را نخواهیم دید و خود را بینیاز از او میبینیم!
احتیاجات و نیازهای ما به خدا برای این است که او را مؤثر حقیقی در زندگیمان ببینیم. به همین دلیل نعمت زیاد زندگی بعضی افراد، موجب غفلت بیشتر آنها میشود، چون به نعمت مشغول میشوند و از خدا غافل...(این قاعده در مورد همه افراد برخوردار از نعمت صادق نیست)
به همین دلیل امتحان زمان نعمت و عافیت، از امتحان زمان سختی و فقدان سختتر است.
ما به جای اینکه اول سراغ خدا برویم و برای او و جایگاه او و اسباب او و برای توجه اولیۀ او اصالتی قائل باشیم ذهنهایمان اول میرود به سمت آنچه که همین ذهنهای ناقصمان درک میکند و اینها را سبب میبیند؛ لذا از آن امدادهای غیبی دور هستیم. گاهی در یک بیماری، میگوید ده بیست دکتر رفتم فایده نکرده است. یک دکتر میتوانست فایده بکند؛ ولی فایده نکرده است. ما اگر با خدا ببندیم، راههای طولانی که گاهی به آن مبتلا میشویم برای حل معضلاتمان و رفع مشکلاتمان، آن راههای طولانی کوتاه میشود. ما باید یک اصالتی بدهیم به توجهمان به حق تعالی.
منبع: کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir
حدیث نفس یعنی «گفتگو با خود» که جنبه مثبت آن است و «وسوسه شیطان» که وجه منفی آن است. اینجا هم جایی است برای این خودگویه ها. قبلا هم همین بوده. بعدا هم همین خواهد بود.
نویسنده اینجا دوست ندارد خیلی دیده و خوانده شود (اما همیشه برعکسش اتفاق می افتد!)، برای همین با این تغییر نام اینجا را خلوت کردم.
خواهش میکنم در وبلاگ هایتان لینک ندهید، مطالب را بازنشر نکنید، از مطالبی که نوشته خودم هست کپی نگیرید و اینجا را به کسی معرفی هم نکنید.