حدیث نفس

امام زمان، نور حیات

بسم الله النّور

دوستی در پست قبل پرسید: «چرا شوق باز کردن پیامک در ما بیشتر از شوق ظهور است؟»

پاسخ از قلم قاصر بنده این است:

چون ما این قدر از امامان دور شده ایم که یک دوست را نزدیک تر از امام حس می کنیم!

در حالی که امام از هر کس به ما نزدیک تر است...

چون نمی دانیم که حضور امام برای ما واجب تر از همه ی امور واجب زندگیمان است!

چون نمی دانیم بی امام غرق می شویم در ظلمت دنیا!

چون امام به مانند خورشید است که نورش، حیاتمان را روشن می کند...

 و وقتی ظلمت زندگیمان را فراگیرد و قبله نمای قلبمان، قبله ی اشتباهی بهمان نشان دهد!

و هی برای حرکت در راه، به در و دیوار بخوریم ...

تازه می فهمیم که عجب نعمتی را از دست دادیم...

نفهمی ما از حضورش...

از شدت حضور اوست که هنوز نفهمیدیم بی امام نمی توان حرکت کرد...

نمی توان دید و حتی نمی توان نفس کشید...

اللهم عجل لولیک الفرج

۲۴ دی ۹۲ ، ۲۰:۵۸ ۲ نظر

یادم باشد!

بسم الله النور

امروز روز آغاز امامت امام زمانمان، حضرت ولی عصر (عج) بود...

و روز آغاز امتحان بزرگ ما برای انتظار!

انتظاری به طول قرن ها، برای هجرت ما از خود به او...

او منتظر است تا ما بشویم!

تا بخواهیمش و به سمتش برویم!

یادم باشد...

روایت است که اگر شیعان ما ظهور را به اندازه جرعه آبی می خواستند!

ظهور محقق می شد!

یادم باشد...

حتی به اندازه انتظار و بی قراری ام برای دیدن پیامک دوستم!

منتظرش نیستم!

و ...

یادم باشد در این روزها در تصور این که در راهم ...

به بی راهه قدم نگذارم!

این ...

حکم ولی است...

یک حکم شرعی است...

۲۱ دی ۹۲ ، ۱۵:۲۹ ۳ نظر

تقوا کلید راه حق

بسم الله

این آیه من را رها نخواهد کرد:

«و من یتق الله یجعل لکم فرقانا»

در این ایام حزن و اندوه این چند روایت در باب «تقوا» که هر کدام به تنهایی می تواند سرفصل یک کتاب باشد...

رزق قلب هایتان...

حضرت رسول (ص) فرمودند:

« لایَکونُ الرَّجُلُ مِنَ المُتَّقینَ حَتّى یُحاسِبَ نَفسَهُ اَشَدَّ مِن مُحاسَبَةِ الشَّریکِ لِشَریکِهِ فَیَعلَمَ مِن اَینَ مَطعَمُهُ وَمِن اَینَ مَشرَبُهُ وَمِن اَینَ مَلبَسُهُ اَ مِن حِلٍّ ذلِکَ اَم مِن حَرامٍ؛»
انسان از تقواپیشگان نیست مگر آن که سخت تر از حسابرسى شریک از شریک، از خود حساب بکشد و بداند خوردنى، نوشیدنى و پوشیدنى اش از کجاست آیا از حلال است یا حرام؟

»اَتقَى النّاسِ مَن قالَ الحَقَّ فیما لَهُ وَعَلَیهِ؛»

باتقواترین مردم، کسى است که در آنچه به نفع یا ضرراوست،حق رابگوید.


امام حسن (ع) فرمودند:

«وَ اعْلَمُوا عِلْمًا یقینًا أَنـَّکُمْ لَنْ تَعْرِفُوا التُّقى حَتّى تَعْرِفُوا صِفَةَ الْهُدى، وَ لَنْ تُمَسِّکُوا بِمیثاقِ الْکِتابِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى نَبَذَهُ وَ لَنْ تَتْلُوَا الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى حَرَّفَهُ، فَإِذا عَرَفْتُمْ ذلِکَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ وَ التَّکَلُّفَ وَ رَأَیتُمْ الْفِرْیةَ عَلَى اللّهِ وَ التَّحْریفَ وَ رَأَیتُمْ کَیفَ یهْوى مَنْ یهْوى.»

به یقین بدانید که شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن که صفت هدایت را بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن تمسّک پیدا نمىکنید تا کسانى را که دورش انداختند بشناسید، و هرگز قرآن را چنان که شایسته تلاوت است تلاوت نمىکنید تا آنها را که تحریفش کردند بشناسید، هر گاه این را شناختید بدعتها و بر خود بستن ها را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف را خواهید دانست و خواهید دید که آن که اهل هوى است چگونه سقوط خواهد کرد.

«بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیکَ باطِلاً کَثیرًا.»
بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.
 «أَلتَّقْوى بابُ کُلِّ تَوْبَة وَ رَأْسُ کُلِّ حِکْمَة وَ شَرَفُ کُلِّ عَمَل بِالتَّقْوى فازَ مَنْ فازَ مِنَ الْمُتَّقینَ.»

تقوا و پرهیزکارى سرآغاز هر توبه اى، و سرّ هر حکمتى، و شرف و بزرگى هر عملى است، و هر که از با تقوایان کامیاب گشته به وسیله تقوا کامیاب شده است.


امام رضا (ع) فرمودند:

« إِنَّ الاِْیمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاٌِسْلامِ بِدَرَجَه، وَ التَّقْوى أَفْضَلُ مِنَ الاِْیمانِ بِدَرَجَة وَ لَمْ یُعطَ بَنُو آدَمَ أَفْضَلَ مِنَ الْیَقینِ »
ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فرزند آدم چیزى بالاتر از یقین داده نشده است.

۱۲ دی ۹۲ ، ۰۶:۳۰ ۳ نظر

9دی معیار راه حق

بسم الله

برای تشخیص حق از باطل

راه از بی راه

بصیرت لازم است.

کلید بصیرت (فرقان) تقواست.

و من یتق الله یجعل لکم فرقانا

http://qazvin.beest.ir/sites/default/files/920dey2090.jpg?1387966793

۰۹ دی ۹۲ ، ۲۰:۳۵ ۰ نظر

در راه

بسم الله النور

همه ی اعضایمان

تک تک جوارحمان

سر و چشم و گوش و دست و پا

 باید برای راه رفتن

در راه بودن

هم آهنگ باشند

هم آهنگ...

و به آهنگ قلبی که به سوی نور است حرکت کنند

وگرنه ...

فروپاشی ما با همین نا هم آهنگی آغاز میشود!

۰۷ دی ۹۲ ، ۱۵:۰۵ ۱ نظر

16 آذر دانشگاه شهید بهشتی فتح بابی برای کدامین راه؟!

آنچه در 16 آذر امسال در دانشگاه شهید بهشتی گذشت را ببینید:

اینجا

و اینجا

۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۸:۴۲ ۲ نظر

متحجرین مقدس مآب مصداق و صدوا عن سبیل الله

این پست به نقل از  بخش هایی از صحیفه نور امام ره در رابطه با مذمت متحجرین مقدس مآب است که البته مصادیق امروزین آن کم نیست.

«در شروع مبارزات اسلامى اگر می ‏خواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب می ‏شنیدى که شاه شیعه است! عده‏ اى مقدس نماى واپسگرا همه چیز را حرام می دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی هاى دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد.

به زعم بعض افراد، روحانیت زمانى قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپاى‏ وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانى کاردان و زیرک، کاسه‏اى زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه‏ ها بود که هرکس کج راه مى‏رفت متدین تر بود. یاد گرفتن زبان خارجى، کفر، و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار می ‏رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه‏اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مى‏گفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه می یافت، وضع روحانیت و حوزه‏ ها، وضع کلیساهاى قرون وسطى‏ می شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه‏ها را حفظ نمود ..

اولین و مهم ترین فصل خونین مبارزه در عاشوراى 15 خرداد رقم خورد. در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان‏ می ‏نمود. بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودى گلوله حیله و مقدس مآبى و تحجر بود؛ گلوله زخم زبان و نفاق و دورویى بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می ‏سوخت و می ‏درید. در آن زمان روزى نبود که حادثه‏ اى نباشد، ایادى پنهان و آشکار امریکا و شاه به شایعات و تهمت ها متوسل شدند حتى نسبت تارک الصلوة و کمونیست و عامل انگلیس به افرادى که هدایت مبارزه را به عهده داشتند می ‏دادند. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایى و اسارت خون می گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوى می خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده ‏اى روحانى مقدس نماى ناآگاه یا بازى خورده و عده‏ اى وابسته که چهره‏ شان بعد از پیروزى روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می ‏نمودند ..

آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین- علیه السلام- که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه‏ ها را بیش از این تلخ نکنم. ولى طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبى و دین فروشى عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده ‏اند. آن ها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمی دادند، پشتیبان کسانى شدند که تا براندازى نظام و کودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبریز  با هماهنگى چپی ها و سلطنت طلبان و تجزیه طلبان کردستان تنها یک نمونه است که مى ‏توانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند ولى دست برنداشتند و از کودتاى نوژه سر در آوردند، باز خدا رسوایشان‏ ساخت. دسته‏ اى دیگر از روحانى نماهایى که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا مى ‏دانستند و سر به آستانه دربار مى ‏ساییدند، یک مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفى که براى اسلام آنهمه زجر و آوارگى و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس نماهاى بیشعور مى‏ گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مى‏ گویند مسئولین نظام کمونیست شده‏ اند! تا دیروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفید و راهگشا مى‏ دانستند، امروز از اینکه در گوشه‏ اى خلاف شرعى که هرگز خواست مسئولین نیست رخ مى ‏دهد، فریاد «وا اسلاما» سر مى‏ دهند! دیروز «حجتیه ‏اى» ها  مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده ‏اند! «ولایتى» هاى دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمین را ریخته ‏اند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‏ ا ند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را مى‏ خورند! راستى اتهام امریکایى و روسى و التقاطى، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیّت قمار و موسیقى از چه کسانى صادر مى‏ شود؟ از آدم هاى لامذهب یا از مقدس نماهاى متحجر و بیشعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعن ها و کنایه‏ ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهى؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه‏ هاست، و برخورد واقعى هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است. از یک طرف وظیفه تبیین حقایق و واقعیات و اجراى حق و عدالت در حد توان و از طرف دیگر مراقبت از نیفتادن سوژه اى به دست دشمنان کار آسانى نیست ..

امروز هیچ دلیل شرعى و عقلى وجود ندارد که اختلاف سلیقه ‏ها و برداشت ها و حتى ضعف مدیریت ها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علماى متعهد گردد. ممکن است هرکس در فضاى ذهن و ایده‏ هاى خود نسبت به عملکردها و مدیریتها و سلیقه‏ هاى دیگران و مسئولین انتقادى داشته باشد، ولى لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعى و ابرقدرتها که همه مشکلات و نارسایی ها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسائل فرعى منحرف کند و خداى ناکرده همه ضعف ها و مشکلات به حساب مدیریت و مسئولین گذاشته شود و از آن تفسیر انحصارطلبى گردد که این عمل کاملًا غیر منصفانه است و اعتبار مسئولین نظام را از بین‏ مى ‏برد و زمینه را براى ورود بى‏ تفاوتها و بى ‏دردها به صحنه انقلاب آماده مى ‏کند ..»1

ایشان در جایی دیگر می گویند:

        «اینجانب، که یک نفر از خدمتگزاران علماى اعلام و ملت اسلام هستم، در موقع خطیر و براى مصالح بزرگ اسلامى حاضرم براى کوچکترین افراد تواضع و کوچکى کنم، تا چه رسد به علماى اعلام و مراجع عظام- کثّراللَّه امثالهم. لازم است جوانهاى متعصب و طلاب تازه کار از زبان و قلم خود جلوگیرى کنند؛ و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از امورى که موجب تشتت و تفرقه است خوددارى نمایند. علماى اعلام براى خاتمه دادن به هرج و مرج و بى‏ نظمی ها در فکر اصلاح عمومى هستند، اگر دولتها مجال فکر به ما بدهند؛ اگر گرفتاری هایى که از ناحیه هیأت حاکمه پیش مى‏ آید و ناراحتی هاى روحى مجال تصفیه و اصلاح داخلى به ما بدهد. این نحو گرفتاری هاست که ما را از مسیر خود، که مسیر تصفیه حوزه‏ ها و اصلاح همه جانبه است، باز مى‏ دارد. با احساس خطر براى اسلام و قرآن کریم، براى ملت و ملیت مجال تفکر در امور دیگر باقى نمانده. اهمیت این موضوعات به قدرى است که مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است»2

در این چند روز اخیر یک عده متحجرین مقدس مآب با برداشت غلطی که از تقطیع 30 ثانیه ای یک سخنرانی 2ساعته از استاد بزرگوار حکیم حسن عباسی داشته اند، بدون شناخت از عقبه ی علمی، معرفتی و عقیدتی  ایشان، انواع تهمت های ناروا و فحاشی های نا به جا را نثار این استاد گرانقدر کرده اند.

همان طور که به نقل از امام خمینی ره آورده شد این اتفاقات توطئه ی دشمن در جهت ایجاد تفرقه بین امت حزب الله است که برخی متحجرین مقدس مآب در دام آن افتاده اند تا روند پرشتاب حرکت این استاد گرانقدر را در ایجاد و بسط تفکر اسلام را در حوزه تمدنی کُند و متوقف کنند.

اما مطمئن باشید سیاه رویی این روزهای شما بر چهره خودتان باقی خواهد ماند و این حرکت پر شتاب به لطف حضرت صاحب الزمان در جهت بسط اندیشه تمدنی اسلام ادامه خواهد یافت.

که «انّ حزب الله هم الغالبون»



1-  صحیفه امام، ج‏21ص273، پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه وجماعات(منشور روحانیت) 

2- صحیفه امام، ج‏1ص409، پیام به روحانیون و ملت ایران(مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون). .....

۱۸ آذر ۹۲ ، ۱۶:۲۹ ۵ نظر

گام های شیطان

و شیطان گام گام جلو می آید و صبرش زیاد است.

اینجا را ببینید.

۱۸ آذر ۹۲ ، ۰۷:۵۳ ۰ نظر

بازی در زمین دشمن

۱۷ آذر ۹۲ ، ۱۶:۱۳ ۰ نظر

فاسقین در بی راهه

در ادامه توهین های مکرر به «حکیم حسن عباسی»

این لینک را ببینید:

خبری که فاسقین می آورند

اینجا را هم ببینید:

گام شناسی توهین به استاد بزرگوار حسن عباسی

۱۷ آذر ۹۲ ، ۰۵:۲۴ ۳ نظر