بسم الله

روزهای قبل از انتخابات 88 بود...

در مترو بودم و بحثی در مترو درگرفت...

بین حامیان موسوی و احمدی نژاد

بحث به اینجا کشید که خانم حامی موسوی گفت احمدی نژاد عزت ما را زیر سوال برد*!

گفتم: عزت را تعریف کنید؟!

ماند! پاسخ نداد و گفت: خدا ما را از جهّال نجات دهد!

گفتم: متشکرم خانم حامی موسوی که بنده را جاهل خطاب کردید!

گفت: با خودم بودم!

گفتم: تلاش کنید خودتان را از جهل نجات دهید!

و پیاده شدیم...


این مطلب ادامه دارد انشاءالله


* آن زمان احمدی نژاد به کنفرانسی رفته بود و صهیونیست ها از سخنش بر آشفته بودند و مجلس را ترک کرده و به سمتش گوجه و... پرتاب کرده بودند.