حدیث نفس

در پاسخ به تهمینه میلانی

بسم الله النور


این دو لینک را در این ارتباط ببینید.

‏دشمن خیالی یک خانم فیلم ساز!‏

جوابیه به اظهارات تأسف بار اخیرتهمینه میلانی!‏

۲۶ آبان ۹۳ ، ۰۷:۵۸ ۱ نظر

انحطاط اخلاقی جامعه

بسم الله النّور

در این ایام عزای حسینی که می بایست اوج شعور و معنویت در جوانان ما باشد دو اتفاق افتاد که فضای رسانه ای جامعه را مسموم کرد.

اولی حرف های فمینیست سیاه فکر تهمینه میلانی در برنامه هفت 9آبان ماه امسال بود که با حرف های عجیب خود آنتن زنده ی شبکه 3 را در اختیار گرفت بود.

تهمینه میلانی با کمال وقاحت در زمانی که دقیقا در ایام محرم و اوج دشمن شناسی و شناخت حق و باطل قرار داریم می گوید «دشمن افسانه است» «فیلم سیاه نداریم» «مگر خارجی‌ها بیکارند الکی به ما جایزه بدهند، نباید اینقدر دشمن دشمن کنیم، تجاوز فرهنگ غرب افسانه است و... » 

بیش از این که از شنیدن این اتفاقات ناراحت شوم بیشتر تعجب میکنم از این همه جهل این افراد!

یعنی یک انسان تا چه اندازه می تواند سطح فهمش پایین باشد که چنین استدلال هایی دارد!

خانم میلانی جهت استحضار حضرت عالی عرض میکنم امام حسین ع که نماد حق و حقیقت به تمام معناست در مقابل باطل میمون بازی چون یزید ایستاد تا دین جدش را احیا کند. یزید با وارونه کردن دین حق و مسخ کردن مردم با مادیات جلوی حضرت ایستاد تا آن جا که شهید شد.

خانم میلانی در نظر ما هر آن کس که از خدا دور شود و محور زندگی خود را منافع شخصی اش قرار دهد و استراتژی های ازلی و ابدی شیطان را که عهد کرد تا انسان را از راه حق و حقیقت دور سازد پیاده کند دشمن حق و راه حقیقت است و به حول و قوه الهی با تمام توان روبرویش می ایستیم.

اگر در نظر کسی، دشمن عیانی که حامی رژیم کودک کش اسرائیل است و جنایات ویتنام، افغانستان و عراق را باعث و بانی است و ... دشمن نیست، ما را با او هیچ کار نیست چون او خود دلباخته ی شیطان بزرگ است.

خانم میلانی از دیدگاه ما پوشاندن لباس باطل بر حق سیاه نمایی است و هرآن کس واقعیت و حقیقت جامعه مسلمان ایران را وارونه جلوه دهد خائن است به خون تمام شهدای این سرزمین و غرضی جز سیاه نمایی ندارد چون او خود در ظلمت است و جز ظلمت و تاریکی هیچ نمی بیند. 

پس زیاد هم نمی توان بر شما خرده گرفت چون اگر شما نگاهی جز این داشته باشید مایه ی تعجب است.

و اما شما در سخنان وقیحانه تان به زنان نجیب و پاکدامن این سرزمین که پاکی و طهارت را به جلوه فروشی و نگاه های مسموم جامعه ترجیح داده اند توهین کردید و من به عنوان یک زن نمی توانم از این کنار این موضوع بی تفاوت بگذرم!

شما گفته اید: «ما سنت هایی داریم که دلایل وجودی شان از بین رفته است. اینکه زن را مخفی می‌کنند. خیلی از خانواده ها در خیلی از شهرستان ها یا حتی در همین تهران هم این کار را میکنند. اینها هیچ کدام نمیدانند دلیل اینکه زن مخفی می شده چه بوده است. دلایلش خیلی علمی  و درست بوده است. زمانی بوده که تاتار، مغول و قوم های دیگر حمله میکردند و آذوقه را می بردند. زن را می بردند برای کنیزی بچه های را می بردند برای غلامی. بیشتر ساختمان های ما بخصوص در زنجان اگر تشریف ببرید می بینید که دیوارهای دو پوسته وجود دارد.  و موقع حمله زن و بچه و آذوقه را در میان دیوار می گذاشتند تا بتوانند یک سال دیگر با آن زندگی کنند. این شکل شیوه جنگ عوض شد. الان بمب می اندازند روی سر مردم ولی هنوز آن شیوه ادامه پیدا کرد. یعنی خیلی ها هنوز زن و بچه شان را مخفی میکنند. دلایل وجودی اش از بین رفت ولی خود این هنوز مانده است.»

آیا واقعا فلسفه ی دوری از نامحرم زنان این است!

بد نیست کمی از آمار خشونت زنان غربی برایتان بگویم که همه آزادند و کسی در خانه مخفی نیست!

در آمریکا هر دو دقیقه یک زن مورد آزار جنسی قرار می گیرد!

از هر شش زن آمریکایی یک نفر مورد تجاوز قرار گرفته است!

تازه این ها آمار رسمی است.

آمارها نشان می دهند که فقط 40 درصد آزارهای جنسی زنان به پلیس گزارش میشود!

اگر مطلع باشید اخیرا ویدئویی از زنی منتشر شده است که در نیویورک 10 ساعت پیاده روی می کند و در طی این 10 ساعت 100 بار مورد خشونت زبانی قرار می گیرد و این البته فقط آمار خشونت های زبانی است نه موارد دیگر.

در ادامه فردی مبتکر همین پیاده روی را این بار با کمی تفاوت فیلم برداری کرد. در این ویدئو زن ابتدا 5 ساعت با تیپی شبیه زن ویدئوی قبلی در منهتن پیاده روی میکند و بارها مورد آزار و اذیت زبانی و... قرار میگیرد. در 5 ساعت بعدی زن با حجابی معمولی همان مسیر را می رود و هیچ آزاری از هیچ کس نمی بیند!

به نظر شما پیام این ویدئو چیست؟!

البته از شما هیچ انتظار ندارم که واقعیات را ببینید چون باطل برای شما حق را وارونه جلوه میدهد!


اما اتفاق تأسف بار دیگر این ایام

مشکلات مایلی کهن و دایی که گوش رسانه ها را کر کرد!

و همه هم مسحور و هیچ کس نیست که بگوید مگر مشکلات شخصی این دونفر به جامعه ربطی دارد که جامعه را از آن خبردار میکنید!

اصلا مگر این دو نفر چه کسی هستند جز دو نفری که عمرشان را صرف دویدن دنبال یک توپ کرده اند؟

فوتبال، این ورزش بی خاصیت که نه تنها ورزش نیست بلکه صنعتی است برای مدیریت افکار جامعه و ابزاری است بر دست استعمار که استعمار نوین را در کشورها پیاده کند

فوتبال ابزار غفلت جوانان در دوران اوج زندگیشان است تا آن ها را از هدف اصلی حیاتشان دور کند.

و باید وا اسفا گفت برای جامعه ای که کارگردان سینمایش تهمینه میلانی باشد! (که البته سینما هم سردمدار صنعت غفلت جهانی است)

و دغدغه ی رسانه هایش دعوای دو نفره ی دو فوتبالیست و تبدیل آن به دغدغه تمام مردم!

وقتی حرکت جامعه به سمت خواب و غفلت شد زنگ خظر آن جامعه به صدا در می آید و نزدیک است که خداوند آن جامعه را با امتحان های سخت به ورطه ی بلا بکشاند که البته نمونه هایش را در همسایگانمان می بینیم!

داعش در عراق!

النصره در سوریه!

آمریکا در افغانستان!

راستی خانم کارگردان ارمغان آمریکا برای افغانستان چه بود؟

آهان یادم افتاد افغانستان کلا گل و بلبل است و چون من عینک شما را به چشم ندارم نمی بینم!

۲۳ آبان ۹۳ ، ۰۷:۵۱ ۵ نظر

یار امام حسین (ع) می ماندیم؟! (2)

بسم الله النّور

عزاداری هاتون قبول

این لینک را در ارتباط با مطلب قبل ببینید.

«من و کربلای ظهور، الان یهویی ...»

در

چند خط بیشتر

yalatif.blog.ir

۱۶ آبان ۹۳ ، ۰۸:۱۰ ۱ نظر

یار امام حسین (ع) می ماندیم؟!

بسم الله النّور

30هزار دینار پیشنهاد یزید به کوفیان

منبع: reba.ir

۱۲ آبان ۹۳ ، ۰۲:۵۹ ۳ نظر

سازمان ملل یا سازمان دولت آمریکا؟

بسم الله النور

عموم مردم سازمان ملل را سازمان جهانی مستقلی می دانند که در جهت ایجادWorld peace و بسط human rights در سطح جهان ایجاد شده است.
در صورتی که این گونه نیست و سند رسمی نیروهای مسلح آمریکا پرده از واقعیت بر می دارد.

 

http://s5.picofile.com/file/8142425600/ADA469187_Page_1.jpg

برای اندازه ی اصلی روی تصویر کلیک کنید


در 14 می 2007 از سوی نیروهای مسلح آمریکا سندی رسمی  با نام «دکترین نیروهای مسلح ایالات متحده» منتشر شد که پرده از این واقعیت برمی داشت که نه تنها سازمان ملل سازمانی مستقل نیست بلکه زیر مجموعه ای از واحد CMOC  (مرکز فرماندهی عملیات های نظامی و غیر نظامی) نیروهای مسلح آمریکاست.
در  صفحه 132 این سند در تعریف این مرکز این گونه آمده است: « CMOC متشکل از نمایندگان نظامی، غیر نظامی، ایالات متحده و آژانس های چند ملیتی درگیر در عملیات ها می باشد.»

http://s5.picofile.com/file/8142426376/p_132.PNG
در صفحه ی بعدی این سند، نمودار ساختار سازمانی این مرکز آمده است که بخش های اصلی آن شامل بخش نظامی، سازمان ملل، آژانس های ایالات متحده و صلیب سرخ است.

http://s5.picofile.com/file/8142425676/FIGURE2.png

برای اندازه ی اصلی روی تصویر کلیک کنید


یونیسف، برنامه ی جهانی غذا، دپارتمان عملیات حفظ صلح، کمیسریای عالی پناهندگان و سایر آژانس های سازمان ملل، بخش هایی از سازمان ملل هستند که در ذیل  cmocقرار دارند.
در ادامه  ترجمه ی فارسی نمودار را مشاهده می فرمایید.

http://s5.picofile.com/file/8142425776/cmoc2.jpg

برای اندازه ی اصلی روی تصویر کلیک کنید

پ.ن: این مطلب پاسخی بود به شبهه افکنی های خبرگزاری های عصر خبر و عصر ایران علیه استاد حسن عباسی. متن اصلی سند مذکور را می توانید از اینجا دانلود کنید. همین مطلب در صفحه ی 53 نسخه ی 2013 این سند هم آمده است.

این خبرگزاری ها در مورد ماهیت مرکز بررسی های دکترینال، اندیشکده یقین هم تشکیک کرده بودند که در اینجا توضیحات را مطالعه بفرمایید.

مشی استاد حسن عباسی در تبیین مسائل و موضوعات و تئوری های لیبرالی، جدال احسن هست و از منابع خود غربی ها مبانی مد نظر تمدن غرب را به چالش می کشند. استفاده از این منابع در تبیین مسائل، به همین جهت است.

و در بخشی این خبرگزاری مدعی شده است :«از سوی دیگر در مورد این که آمار زنازادگان اعلام شده از سوی آقای عباسی را برگرفته از سایت نقشه خانواده جهانی می دانید مجددا قابل عرض است در جایی که آقای عباسی گفته «همه نهادهای بین المللی زیر نظر سازمان ملل به نوعی توسط ارتش ایالات متحده هدایت می شوند» چگونه می توان به این آمارها اعتماد کرد و آیا دراین باره می توان گفت که دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟ بالاخره ایشان یا آمارهای ارائه شده توسط نهادهای بین المللی را قبول دارند و یا خیر!، نمی شود که شما آمارهای بین المللی را زیرسوال برده و آن ها را بی اعتبار و ساخته و پرداخته سازمان جاسوسی آمریکا و ارتش آن بدانید ولی از بخشی از آن استفاده کنید و به آن استناد کنید! بالاخره یا آمارها درست است و باید به آن اعتماد کرد و یا این آمارها جعلی و ساخته و پرداخته سازمان جاسوسی است.»

ایشان در سخنرانی مد نظر شما در مورد ماهیت جاسوسی سند فوق اظهار نظری نداشته اند و نویسنده خلط مبحث کرده است. عمده مسائل مربوط به حوزه جاسوسی مطرح شده از جانب ایشان، جاسوسی در فضای سایبر است که توسط سازمان امنیت ملی آمریکا NSA انجام می شود که در سایت مرکز شفاف سازی NSA به شکل مبسوط به آن پرداخته شده است.

گذشته از این موضوع، این سند، سندی نیست که برای کشور ما منتشر شده باشد، بلکه سندی رسمی است برای نیروهای مسلح آمریکا که دکترین مربوط به حوزه ی خودشان را تبیین کرده است و مسلم است که این کشورها برای سازمان های رسمی خود اطلاعات غلط تبیین و ارسال نمی کنند.

پیشتر در مورد آمار زنازادگان جهان توسط این خبرگزاری ها شبهاتی ایجاد شده بود که در صالحات پاسخ داده شده بود.

در مورد جبهه رفتن ایشان نیز شبهاتی مطرح شده بود که توسط دوستان پاسخ داده شد اما لازم به ذکر است که ایشان چریک عملیات های ویژه در تیپ 15 امام حسن بودند که در عملیاتی از ناحیه ی دو پا مجروح می شوند. این لینک  و این لینک را در این ارتباط مشاهده بفرمایید.

اینجا و اینجا را در رابطه با این هجمه ها به استاد ببینید.

والسلام علی من اتبع الهدی

۰۱ مهر ۹۳ ، ۲۳:۳۲ ۳ نظر

حقیقت حضور در محضر «ربّ» 3

بسم الله النّور

به راستی برای امثال من کدام مهم ترند؟

خدا یا استاد؟!

کدام قادرترند برای انجام امورمان؟

و سوال مهم تر این که ما، برای خدا مهم تریم؟ یا برای استادمان؟

کدام به دیدارمان مشتاق ترند؟

و چون منی که یک عمر همه را بزرگ می دیده الّا خدا!

وقتی به دیدار استادش می رفته در بهترین وجه ممکن بوده!

سر وقت، با آرامش و تمرکز و حتی با نگاه های کنترل شده

امّا...

 در محضر خدا با بدترین صورت ممکن با انواع گناه و بی ادبی که در محضرش انجام می داده حاضر می شده و به دروغ می گفته ...

الله اکبر

در حالی که در نگاهش همه بزرگ بودند الّا خدا!

همه قادر بودند الّا قدیر مطلق

الّا خالق و ربّش!

 

ربّی حقیر سراپا تقصیر همین الان و همین ساعت توبه میکنم از همه ی نمازهایم.

از همه ی الله اکبرهایی که به دروغ گفتم!

از همه ی زمان هایی که تو را ندیدم!

و خودم را در محضرت نیافتم!

اما تو می دیدی همه ی بی ادبی هایم را در محضرت!

و توبه می کنم از همه ی زمان هایی که در محضرت نبودم

استغفر الله ربی و اتوب الیه

 

۱۱ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۳۳ ۳ نظر

حقیقت حضور در محضر «ربّ» 2

بسم الله النّور

اما زمانی که مثل منی به نماز می ایستد!

ابتدا همه ی کارهایش را انجام می دهد و بعد می آید سراغ نماز!

چون همه از نماز واجب ترند!

بعد با هزار زحمت یک وضوی هول هولکی می گیرد و بی اذان و اقامه به نماز می ایستد!

و حواسش همه جا هست الّا محضر کسی که برایش به نماز ایستاده!

و بعد با خودش مسابقه می گذارد تا نماز را تمام کند و هرچه سریع تر به کارهای واجبش برسد!

 

ادامه دارد...

 

۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۳۰ ۱ نظر

حقیقت حضور در محضر «ربّ»

بسم الله النّور

وقتی به محضر بزرگی می رسیم

حواسمان هست که لباسمان تمیز باشد

اگر صحبتی می کنیم

به جا و به موقع باشد

تمام حرکاتمان حساب شده باشد

تمام سعیمان را می کنیم که بی ادبی نکنیم

تلاش می کنیم با تمرکز بر صحبت های استاد

مطلبی را جا نیاندازیم

و همه ی صحبت هایش را متوجه شویم.

اگر استاد وقتی برای ملاقات و صحبت داد تمام کارهای دیگرمان را کنار می گذاریم تا سر وقت به محضر استاد برسیم...

و خلاصه آداب حضور در محضر استاد را رعایت می کنیم

 

اما وقتی مثل منی در محضر ربّش به نماز می ایستد...

 

ادامه دارد...

(مطالب بعدی فرداشب و پس فردا شب منتشر می شود ان شاء الله)

 

۰۹ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۰۱ ۶ نظر

عید فطر

بسم الله النّور

آقا جان ...

یا صاحب الزمان ...

می دانم از این همه ظلم ...

از این همه کودک که زیر دست این حیوانات پست پر پر می شوند ...

از این همه کم کاری های ما ...

از دست ما ...

دلتان خون است.

اما چه کنیم ...

یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ‌

ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته، و متاع کمی با خود آورده‌ایم؛ پیمانه را برای ما کامل کن؛ و بر ما تصدّق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش می‌دهد!

یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ‌

پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم!

آقاجان عیدتان مبارک.

۰۶ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۶ ۲ نظر

بی راهه عافیت طلبی!

بسم الله النّور

خواستم از غزه بنویسم.

از مظلومیت مسلمانانی که زیر آتش سحر و افطار می کنند.

از زنانی که کودکان خود را در آغوش کشیده و برای زنده ماندنش فریاد می زنند.

http://haimbresheeth.com/gaza/wp-content/uploads/2009/01/baby_dies_2.jpg

بعد گفتم خدا را شکر که وظیفه ی جهاد از دوش زنان برداشته شده است مگرنه من در مقابل خدای خود در قیامت چه پاسخی داشتم که در اینجا با عافیت نشسته ام پشت لپ تاپ و وبلاگم را به روز میکنم!

جایی که مدعی ام می خواهم «راه و بی راه» را در آن  نشان دهم!

سال هاست به این فکر میکنم که اگر همین الان ملک الموت به سراغم بیاید و جانم را بگیرد آیا عاقبت به خیر شده ام؟!

و پاسخ تکراری ام این است که اگر به اذن خدا شفاعتی در کار نباشد و رحمت و غفران خداوند هم شامل حالم نشود حتما جایم در جهنم خواهد بود و و در بهترین حالت آن، طبقه های خنک ترش قسمتم خواهد شد!!!!

آیا واقعا من و امثال و من که در اینجا با عافیت صبحمان را شام می کنیم و سر بر بالش نرم می گذاریم و برای مطالعه مان کوچکترین صدایی را تاب نمی آوریم چه برسد که آن صدا صدای بمب و موشک باشد!

و بزرگترین دغدغه مان این است که چه طور کنکور قبول شویم و یا شام امشبمان زرشک پلو باشد یا باقالی پلو!

و من چون یکی را دوست ندارم آن یکی را می خواهم!

نباید در محضر خداوند پاسخگوی این باشیم که زکات این همه عافیت و راحت چه بود؟

آیا خداوند از ما نخواهد پرسید که در این همه عافیت برای اسلام چه کردی؟!

و من خاک بر سر احتمالا در قیامت در محضر خداوند فقط لال می شوم و بر خود می لرزم ...

همین!

 

پ.ن: جهاد امروز جهاد جنگ سخت نیست! که بگویم چون زنم از دوشم برداشته شده! جهاد زمان عافیت و راحت جنگ نرم است! جنگی است که در آن قلب ها و ذهن ها یکی یکی توسط دشمن تسخیر می شود!

و چه قدر امتحان های زمان عافیت از امتحان های زمان سختی سخت ترند!

و چه قدر سخت تر است که بدانم الان در کجای زمان ایستاده ام و وظیفه ام چیست؟

و این که بدانم آیا وظیفه ام این است که قله ی دانشگاه را فتح کنم و یا نماینده مجلس بشوم  یا به فرمان رهبرم همسری آرام بخش و مادری که ثمرة الفؤادش فرزندی صالح است بشوم تا نسل شیعه ی آینده نسلی باشد که امام زمانم به آن فخر بفروشد...

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا...

۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۷:۲۲ ۳ نظر