حدیث نفس

سازمان ملل یا سازمان شیطان بزرگ؟! (باز نشر)

بسم الله النّور

عموم مردم سازمان ملل را سازمان جهانی مستقلی می دانند که در جهت ایجادWorld peace و بسط human rights در سطح جهان ایجاد شده است.
در صورتی که این گونه نیست و سند رسمی نیروهای مسلح آمریکا پرده از واقعیت بر می دارد.

 

http://s5.picofile.com/file/8142425600/ADA469187_Page_1.jpg

برای اندازه ی اصلی روی تصویر کلیک کنید


در 14 می 2007 از سوی نیروهای مسلح آمریکا سندی رسمی  با نام «دکترین نیروهای مسلح ایالات متحده» منتشر شد که پرده از این واقعیت برمی داشت که نه تنها سازمان ملل سازمانی مستقل نیست بلکه زیر مجموعه ای از واحد CMOC  (مرکز فرماندهی عملیات های نظامی و غیر نظامی) نیروهای مسلح آمریکاست. (همین مطلب در صفحه ی 53 نسخه ی 2013 این سند هم آمده است.)
در  صفحه 132 این سند در تعریف این مرکز این گونه آمده است: « CMOC متشکل از نمایندگان نظامی، غیر نظامی، ایالات متحده و آژانس های چند ملیتی درگیر در عملیات ها می باشد.»

http://s5.picofile.com/file/8142426376/p_132.PNG
در صفحه ی بعدی این سند، نمودار ساختار سازمانی این مرکز آمده است که بخش های اصلی آن شامل بخش نظامی، سازمان ملل، آژانس های ایالات متحده و صلیب سرخ است.

http://s5.picofile.com/file/8142425676/FIGURE2.png

برای اندازه ی اصلی روی تصویر کلیک کنید


یونیسف، برنامه ی جهانی غذا، دپارتمان عملیات حفظ صلح، کمیسریای عالی پناهندگان و سایر آژانس های سازمان ملل، بخش هایی از سازمان ملل هستند که در ذیل  cmocقرار دارند.
در ادامه  ترجمه ی فارسی نمودار را مشاهده می فرمایید.

http://s5.picofile.com/file/8142425776/cmoc2.jpg

برای اندازه ی اصلی روی تصویر کلیک کنید

۲۸ آبان ۹۴ ، ۱۴:۵۱ ۰ نظر

محک ایمان

بسم الله النّور

 

ایمان، سر بزنگاه هایی محک می خورد که انسان حتی تصورش را هم نمی کند.

در آن شب عاشوراهایی که همه ی دنیا مقابلت ایستاده و چشمک می زند و امامت هم، آن سمت، ندای «هل من ناصر» سر می دهد.

و تو باید انتخاب کنی که به همه ی دنیا

به همه ی دنیاهای خود ساخته ات پشت کنی و به سوی حجت خدا بر زمین بروی

همان بزنگاه هایی که اگر برایش مهیا نشده باشی زمین می خوری

و صدای این زمین خوردن انقدر بلند است که تا انتهای تاریخ آن را می شنوند

عمر سعد بود

که حافظ و معلم قرآن بود!

شمر بود

در رکاب امیرالمؤمنین جانباز شده بود!

و سر امامش را برید!

برای ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

۲۴ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۲ ۰ نظر

مثل امام مثل کعبه است

بسم الله النّور

 

ْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْکَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِی‏*

امام همچون کعبه است که باید به سویش روند، نه آن که او به سوی آنها بیاید.
 

یکی از اشکالات اساسی مردم کوفه این بود که نشستند که امام حسین علیه السلام به سمتشان بیاید

در صورتی که آن ها باید هجرت می کردند و حرکت می کردند به سوی امام

چون مثل امام مثل کعبه است که باید به سویش رفت

این سکون و عدم هجرت مردم کوفه در آن زمان شقاوت و عاقبت به شر بودنشان را رقم زد

و حاصلش شد عاشورا

حتی زمانی هم که خود حضرت به سراغشان آمد، چون مهاجر نبودند و

نه هجرت انفسی داشتند و نه هجرت آفاقی، جا ماندند از حق

انسانی که حرکت نکند به سمت امامش و هجرت را در درون و برون خویش رقم نزند

خود به خود به سمت باطل می رود ولو میل باطنی هم به آن نداشته باشد

 

ماجرای ما و حضرت ولی عصر (عج) هم همین است

تا این هجرت انفسی و آفاقی به سمت امام رقم نخورد و بنشینیم و سکون داشته باشیم و بدون هیچ حرکتی بگوییم اللهم عجل لولیک الفرج

ظهور حضرت رخ نخواهد داد.

حضرت امیر المؤمنین هم تا به سمتشان نیامدند برای تشکیل حکومت اسلامی

حکومتی تشکیل ندادند

سنت نظام امامت در تفکر اسلامی این است که باید جماعت به سمت امام حرکت کنند، به او اقتدا کرده و از او پیروی کنند نه این که امام به سمت مردم بیاید. او جلودار است و امام؛ و مردم مأموم او هستند.

 

*بحار الانوار ، ج 36 ، ص 353

 

۰۲ آبان ۹۴ ، ۲۰:۰۴ ۰ نظر

ذلک ازکی و اطهر

بسم الله النّور

مطمئن نیستم که به صلاح است نوشتن در اینجا یا نه، خدا راضی است به نوشتن یا نه

مطالب قبلی هستند، و تا به نتیجه قطعی در مورد ادامه نوشتن در اینجا نرسم مطلب جدیدی اضافه نخواهد شد.

 

حلالم کنید

 

التماس دعا

۲۹ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۳ ۰ نظر

 امروز دستگاه‌های استکباری در این منطقه هدفهای خطرناکی را برای خودشان تعریف کرده‌اند؛ اینها هدفهایی است که با سرنوشت ملّتها سروکار پیدا میکند. ابزارهایی هم که به کار میگیرند، ابزارهای بسیار خطرناک و غیر انسانی و سبعانه است؛ یعنی هیچ اباء ندارند روشهایی را به کار بگیرند که انسانهای بی‌گناه کشته بشوند. شما ملاحظه کنید در منطقه‌ی غربی ما، در عراق، در سوریه یا در منطقه‌ی شرقی ما، در افغانستان، در پاکستان چه میکنند؟ هیچ ابائی ندارند، یعنی جان انسانها برایشان ارزشی ندارد. اینکه ادّعا میکنند حقوق بشر و حقوق انسانها و حقوق شهروندی و از این ادّعاها و قالبهای پوچ و بی‌محتوا، همه خلاف واقع است؛ شاهدش همین است که ملاحظه میکنید؛ به بیمارستان حمله میکنند، ده‌ها نفر بیمار را با بمباران به قتل میرسانند، بعد میگویند ببخشید اشتباه شد! گاهی همین ببخشید را هم نمیگویند. در غزّه، در یمن، در بحرین، در سوریه، در عراق، در مناطق دیگر فجایعی اتّفاق می‌افتد که انسان حیرت میکند از بی‌رحمی و سنگدلی آن کسانی که این فجایع را انجام میدهند؛ چطور میتوانند؟ یک آدمی را داخل قفس کنند، زنده زنده بسوزانند و آتش بزنند! دستگاه‌های حقوق بشری هم بنشینند و تماشا کنند. آن‌وقت یک سگی یا یک گربه‌ای وقتی داخل چاه می‌افتد، همه‌ی ابزارها را به کار میگیرند که این را از داخل چاه سالم بیرون بیاورند، یعنی ما طرف‌دار موجود زنده‌ایم؛ خطر بزرگ دنیا این ریاکاری است، این دروغ‌گویی است، این نفاق است؛ دشمن، این‌[طور] است. قصدشان این است که در منطقه اهداف خود را پیاده کنند؛ البتّه جمهوری اسلامی، به توفیق الهی و به حول‌وقوّه‌ی الهی، نه فقط مانع نفوذ دشمن در درون خود میشود، [بلکه‌] تا حدود زیادی مانع پیاده کردن نقشه‌های دشمن در منطقه هم شده است؛ این توفیق پروردگار است، این قدرت الهی است که به برکت همین عزمها و اراده‌هایی است که شما جوانها دارید. خیلی از نقشه‌های اینها به‌خاطر اقتدار و حضور و ورود جمهوری اسلامی در آن جاهایی که باید وارد میشده، ناکام مانده، خنثی شده است؛ لذا خب، بیشترین تمرکز آنها برای دشمنی، نظام جمهوری اسلامی است و هر کار بتوانند [میکنند] و این هم که دم از مذاکره و گفتگو میزنند، برای نفوذ است.

یک عدّه‌ای در قضیّه‌ی مذاکره و مسئله‌ی مذاکره سهل‌انگاری میکنند، سهل‌اندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. حالا بعضی‌ها بی‌خیالند -بی‌خیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بی‌خیال هم نیستند لکن سهل‌اندیشند، عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره‌ی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلان‌کس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشان‌دهنده‌ی سهل‌اندیشی است، نشان‌دهنده‌ی نرسیدن به عمق مسئله است. این‌جور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و ساده‌اندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابن‌سعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکره‌ی به معنای امروزی نیست؛ مذاکره‌ی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابن‌سعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف‌] این بود؟ تاریخ را این‌جور میفهمید؟ زندگی ائمّه را این‌جور تحلیل میکنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمؤمنین زبیر را نصیحت کرد، خاطره‌ی زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّه‌ای واقعاً با نگاه سهل‌اندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال می‌آورند و در روزنامه مینویسند، در سایت مینویسند و در سخنرانی میگویند که چرا امیرالمؤمنین با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمیکنید؟ یعنی این‌قدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. این که حالا به این معنا مذاکره نبود.

مذاکره‌ی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، یعنی نفوذ؛ تعریفی که آنها برای مذاکره کردند این است و آنها میخواهند راه را برای تحمیل باز کنند. امروز غول عظیم تبلیغاتی دنیا در مشت آمریکا است؛ امروز جریان صهیونیستیِ بشدّت دشمن بشریّت و دشمن فضیلت، با آمریکا، هر دو در یک لباسند، دستشان از یک آستین می‌آید بیرون و با هم هستند. مذاکره‌ی با اینها یعنی راه را باز کردن برای اینکه بتوانند، هم در زمینه‌ی اقتصادی، هم در زمینه‌ی فرهنگی، هم در زمینه‌های سیاسی و امنیّتیِ کشور نفوذ کنند.

پیوندهای مرتبطخبرخبرعکسعکسفیلمفیلمصوتصوتمرور سریعمرور سریع
۱۳۹۴/۰۷/۱۵
 

بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و خانواده‌های آنان

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.

 خیلی خوش‌آمدید عزیزان من، برادران عزیز، خواهران عزیز، خانواده‌های محترم! چهره‌های مصمّم و حاکی از عزم و اراده و ایمان که اینها همه ثروتهای بزرگ ملّی است؛ هم این انسانهای مؤمن، هم انگیزه‌ها و دلهای مستحکم. هیچ ثروتی در هیچ کشوری به اندازه‌ی ثروت عظیم نیروی انسانی لایق و کارآمد متصوّر نیست. این ایّام هم ایّام مهمّی است؛ هم یادبود حادثه‌ی عجیب مباهله، هم نزول سوره‌ی هل‌اتی‌، هم نزدیکی ایّام محرّم، هم از لحاظ وضعیّت منطقه و حسّاسیّت حوادثی که در منطقه در جریان است، روزهای مهمّی است؛ برهه‌ی مهمّی است.

 درباره‌ی نیروی دریایی سپاه آنچه مهم است، حضور فرزندان انقلاب و نیروهای انقلاب در دریا است؛ این خیلی نقطه‌ی اساسی و مهمّی است. امنیّت، زیرساخت همه‌ی پیشرفتهای یک ملّت است. اگر امنیّت نباشد، نه اقتصاد هست، نه فرهنگ هست، نه سعادت شخصی و نه سعادت عمومی مردم اجتماع هست. امنیّت دریا برای کشورهایی که سواحل دریایی دارند از جهاتی مهم‌تر است؛ چون دریا یک وسیله‌ی ارتباطی عمومی بین‌المللی است. حضور قدرتها، حضور ملّتها در دریا یک حادثه‌ی استثنائی محسوب نمیشود، یک امر رایج و دایری است. اگر کشوری که همسایه‌ی دریا است و ساحل دریایی دارد، نتواند دریا را در مجاورت خود امنیّت ببخشد، در واقع ارکان امنیّت داخلی خود را نتوانسته است بسازد. لذا امنیّت دریا خیلی مهم است. خب، جوانهای ما بحمدالله در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این زمینه‌ها کار کردند؛ کارهای برجسته و باارزشی انجام دادند. نباید اینها در تاریخ حسّاس بعد از انقلاب نادیده گرفته بشود.

 همین حالا حضور خانواده‌های محترم در منطقه‌ی جنوب یکی از آن کارهای بزرگ و مجاهدت‌آمیز است. من لازم است این را در حضور خانواده‌های محترم عرض بکنم. اینکه نیروی دریایی سپاه استقرار خود را در بندرعبّاس و در سواحل و در مناطق دشوار قرار بدهد و خانواده‌ها بروند آنجا و این سختی‌ها را تحمّل کنند، خیلی با ارزش است. این چیزی نیست که انسان از آن به آسانی بگذرد.

 خود منطقه‌ی جنوب، استان بوشهر، بندرعبّاس، این مناطقی که در معرض حوادث دریایی است، در طول سالهای انقلاب امتحانهای خوبی دادند. خب، اوایل در دریا حضور انقلاب چندان محسوس نبود ولی بعد پای فرزندان انقلاب و پرورش‌یافتگان انقلاب و جوانهای انقلاب به این منطقه باز شد و اوضاع عوض شد. وقتی زمینه فراهم شد، مردم منطقه، جوانهای منطقه، انگیزه‌های جوشانی که در منطقه وجود داشت، همه در خطّ صحیح قرار گرفت. آن وقت شما می‌بینید مثلاً در منطقه‌ی بوشهر یک شهید برجسته و بزرگواری مثل شهید نادر مهدوی به‌وجود می‌آید که به نظر آدمهایی که دل به مسائل مربوط به شهادت و جهاد و مانند اینها دارند، این‌جور چهره‌ها، امثال نادر مهدوی و آنهایی که همراه او بودند، آن کسانی که آن کارهای بزرگ را انجام دادند، برق چشم گرفتند از دشمن؛ آبرو دادند به ملّت ایران و قدرت نظام اسلامی را و جمهوری اسلامی را به رخ دشمن کشیدند؛ اینها باید یادشان زنده بماند. اینها باید در تاریخ مکتوب و تاریخ شفاهی نامشان و یادشان برجسته شود؛ همچنان که دشمنی‌های دشمنان هم بایستی شناخته بشود.

 اینکه در منطقه‌ی خلیج فارس سعی همه‌ی کسانی که از این موجود منحوس و شوم، یعنی صدّام، حمایت میکردند و دفاع میکردند، همین‌هایی که مدّعی حقوق بشرند، همین‌هایی که بعدها در مقابل صدّام خودشان صف‌آرایی کردند -که اینها سالهای متمادی به او کمک کردند در مقابل جمهوری اسلامی- سعی‌شان این بود که خلیج فارس را برای جمهوری اسلامی ناامن کنند. این اهمّیّت امنیّت خلیج فارس را نشان میدهد. نشان میدهد که چقدر این امنیّت مهم است که دشمنی آنها با این هدف بود که این منطقه را برای ایران که بیشترین ساحل را در این منطقه‌ی آبی دارد -خلیج فارس و دریای عمان- ناامن کنند.

 حضور جوانهای انقلابی و سپاه پاسداران و نیروی دریایی و تشکیل این نیرو و ورود در عرصه، موجب شد که دریا برای خود آنها ناامن شد. به ناوشان صدمه خورد، به بالگردشان صدمه خورد، به نفت‌کش‌شان صدمه خورد؛ فهمیدند جمهوری اسلامی آن موجودی نیست که بتوانند با سرنوشت او هرجور میخواهند بازی کنند؛ این اقتدار معنوی نظام جمهوری اسلامی است. اینکه قرآن به ما امر میکند: وَ اَعِدّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه‌ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم،(۱) بایست حضور شما، وضعیّت شما، حرکت شما جوری باشد که دشمن را دچار رعب کند. دشمن متجاوزِ بالطّبع است؛ طبیعت جهان‌خواران تجاوز است، جلو آمدن است، تصرّف است، پنجه انداختن است، طبیعت اینها است؛ اگر خاک‌ریز شما قابل نفوذ باشد، نفوذ میکند؛ باید جوری حرکت کنید که او احساس کند نمیتواند نفوذ کند. تشکیل جبهه‌ی انقلابی در جنوب کشور و حضور نیروهای انقلاب در قالب نیروی دریایی سپاه و بچّه‌های استانهای ساحلی -این جوانهای شجاع، این جوانهای دل‌به‌دنیا نداده- موجب شد که این هدف قرآنی حاصل بشود: تُرهِبونَ بِه‌ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم؛ این باید همیشه استمرار داشته باشد. بارها ما گفته‌ایم که ما شروع‌کننده‌ی جنگ نخواهیم بود؛ دلایل خودمان را داریم برای این کار؛ هیچ جنگی را ما شروع نمیکنیم امّا باید جرئت شروع جنگ را از دشمن گرفت، دشمن را باید شناخت، طبیعت دشمن را باید شناخت.

 امروز دستگاه‌های استکباری در این منطقه هدفهای خطرناکی را برای خودشان تعریف کرده‌اند؛ اینها هدفهایی است که با سرنوشت ملّتها سروکار پیدا میکند. ابزارهایی هم که به کار میگیرند، ابزارهای بسیار خطرناک و غیر انسانی و سبعانه است؛ یعنی هیچ اباء ندارند روشهایی را به کار بگیرند که انسانهای بی‌گناه کشته بشوند. شما ملاحظه کنید در منطقه‌ی غربی ما، در عراق، در سوریه یا در منطقه‌ی شرقی ما، در افغانستان، در پاکستان چه میکنند؟ هیچ ابائی ندارند، یعنی جان انسانها برایشان ارزشی ندارد. اینکه ادّعا میکنند حقوق بشر و حقوق انسانها و حقوق شهروندی و از این ادّعاها و قالبهای پوچ و بی‌محتوا، همه خلاف واقع است؛ شاهدش همین است که ملاحظه میکنید؛ به بیمارستان حمله میکنند، ده‌ها نفر بیمار را با بمباران به قتل میرسانند، بعد میگویند ببخشید اشتباه شد! گاهی همین ببخشید را هم نمیگویند. در غزّه، در یمن، در بحرین، در سوریه، در عراق، در مناطق دیگر فجایعی اتّفاق می‌افتد که انسان حیرت میکند از بی‌رحمی و سنگدلی آن کسانی که این فجایع را انجام میدهند؛ چطور میتوانند؟ یک آدمی را داخل قفس کنند، زنده زنده بسوزانند و آتش بزنند! دستگاه‌های حقوق بشری هم بنشینند و تماشا کنند. آن‌وقت یک سگی یا یک گربه‌ای وقتی داخل چاه می‌افتد، همه‌ی ابزارها را به کار میگیرند که این را از داخل چاه سالم بیرون بیاورند، یعنی ما طرف‌دار موجود زنده‌ایم؛ خطر بزرگ دنیا این ریاکاری است، این دروغ‌گویی است، این نفاق است؛ دشمن، این‌[طور] است. قصدشان این است که در منطقه اهداف خود را پیاده کنند؛ البتّه جمهوری اسلامی، به توفیق الهی و به حول‌وقوّه‌ی الهی، نه فقط مانع نفوذ دشمن در درون خود میشود، [بلکه‌] تا حدود زیادی مانع پیاده کردن نقشه‌های دشمن در منطقه هم شده است؛ این توفیق پروردگار است، این قدرت الهی است که به برکت همین عزمها و اراده‌هایی است که شما جوانها دارید. خیلی از نقشه‌های اینها به‌خاطر اقتدار و حضور و ورود جمهوری اسلامی در آن جاهایی که باید وارد میشده، ناکام مانده، خنثی شده است؛ لذا خب، بیشترین تمرکز آنها برای دشمنی، نظام جمهوری اسلامی است و هر کار بتوانند [میکنند] و این هم که دم از مذاکره و گفتگو میزنند، برای نفوذ است.

 یک عدّه‌ای در قضیّه‌ی مذاکره و مسئله‌ی مذاکره سهل‌انگاری میکنند، سهل‌اندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. حالا بعضی‌ها بی‌خیالند -بی‌خیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بی‌خیال هم نیستند لکن سهل‌اندیشند، عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره‌ی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلان‌کس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشان‌دهنده‌ی سهل‌اندیشی است، نشان‌دهنده‌ی نرسیدن به عمق مسئله است. این‌جور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و ساده‌اندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابن‌سعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکره‌ی به معنای امروزی نیست؛ مذاکره‌ی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابن‌سعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف‌] این بود؟ تاریخ را این‌جور میفهمید؟ زندگی ائمّه را این‌جور تحلیل میکنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمؤمنین زبیر را نصیحت کرد، خاطره‌ی زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّه‌ای واقعاً با نگاه سهل‌اندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال می‌آورند و در روزنامه مینویسند، در سایت مینویسند و در سخنرانی میگویند که چرا امیرالمؤمنین با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمیکنید؟ یعنی این‌قدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. این که حالا به این معنا مذاکره نبود.

 ثانیاً ما با مذاکره‌ی با همان معنای امروزی مخالفتی نداریم؛ ما الان با همه‌ی دنیا داریم مذاکره میکنیم. ما با دولتهای اروپایی مذاکره میکنیم، با دولتهای آمریکای لاتین [مذاکره میکنیم‌]؛ همه‌ی اینها مذاکره است؛ ما با مذاکره مسئله‌ای نداریم. معنای اینکه میگوییم با آمریکا مذاکره نمیکنیم این نیست که با اصل مذاکره مخالفیم؛ نه، با مذاکره‌ی با آمریکا مخالفیم. این یک علّتی دارد، این را انسان هوشمند باید بفهمد که چرا؛ والّا با دیگران هم که مذاکره میکنیم، آن‌چنان دوستان یقه‌چاک ما که نیستند -بعضی از آنها دشمنند، بعضی بی‌تفاوتند، با آنها مذاکره میکنیم مشکلی هم نداریم- امّا مذاکره‌ی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، یعنی نفوذ؛ تعریفی که آنها برای مذاکره کردند این است و آنها میخواهند راه را برای تحمیل باز کنند. امروز غول عظیم تبلیغاتی دنیا در مشت آمریکا است؛ امروز جریان صهیونیستیِ بشدّت دشمن بشریّت و دشمن فضیلت، با آمریکا، هر دو در یک لباسند، دستشان از یک آستین می‌آید بیرون و با هم هستند. مذاکره‌ی با اینها یعنی راه را باز کردن برای اینکه بتوانند، هم در زمینه‌ی اقتصادی، هم در زمینه‌ی فرهنگی، هم در زمینه‌های سیاسی و امنیّتیِ کشور نفوذ کنند.

 در همین مذاکرات مربوط به مسائل انرژی هسته‌ای، هرجا فرصت پیدا کردند و میدان به آنها داده شد -که البتّه طرفهای ایرانی بحمدالله حواسشان جمع بود امّا یک جاهایی بالاخره آنها فرصتهایی پیدا کردند- یک نفوذی کردند، یک حرکت مضرِّ برای منافع ملّی انجام دادند؛ آنچه ممنوع است این است. مذاکره‌ی با آمریکا ممنوع است به‌خاطر ضررهای بی‌شماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد؛ این فرق میکند با مذاکره با فلان دولتی که نه چنین امکاناتی دارد، نه چنان انگیزه‌ای دارد؛ اینها با همدیگر متفاوت است، این را نمیفهمند.

مشکل کنونی کشور متأسّفانه به‌خاطر وجود آدمهای بعضاً بی‌خیال و بعضاً سهل‌اندیش [است‌] که البتّه معدودند، اقلّیّتند؛ در مقابل انبوه عظیم جمعیّت انقلابی و آگاه و بصیر کشور چیزی نیستند امّا فعّالند: مینویسند، میگویند، تکرار میکنند؛ تکرار میکنند! دشمن هم به اینها کمک میکند. امروز یک فصل مهمّی از فعّالیّت دشمنان جمهوری اسلامی -که البتّه ما از آنها اطّلاع داریم و حواس ما هست که چه‌کار دارند میکنند- همین است که محاسبات مسئولین را تغییر بدهند و افکار مردم را دست‌کاری بکنند و اینها را در ذهن جوانهای ما [جا بیندازند]؛ چه افکار انقلابی، چه افکار دینی، چه ایده‌هایی که مربوط به مصالح کشور است. آماج اصلی هم جوانها هستند؛ در چنین وضعیّتی، جوانهای کشور خیلی باید بیدار باشند. الحمدلله بیدارند؛ هم دانشگاه‌های ما بیدارند، هم نیروهای مسلّح ما بیدارند و سازمانهای نظامی ما -هم ارتش، هم سپاه، هم بسیج، هم نیروی انتظامی- بحمدالله پای کارند؛ بنده از این جهت هیچ نگرانی‌ای ندارم. خطاب من به شما بچّه‌های انقلاب، جوانهای انقلاب که بحمدالله در یکی از مسائل مهمّ کشور، یعنی امنیّت دریا سهیم و فعّال هستید، این مضمون است که اهمّیّت کار خودتان را امروز بفهمید و بدانید. همان‌طور که در مباهله همه‌ی ایمان در مقابل کفر قرار گرفت، امروز، همه‌ی ایمان در نظام جمهوری اسلامی در مقابل کفر قرار گرفته است؛ و همان‌طور که معنویّت و صفا و اقتدار معنوی پیغمبر اکرم و خانواده‌اش توانست دشمن را از میدان خارج کند، به فضل الهی و به حول‌وقوّه‌ی الهی ملّت ایران با اقتدار خود و با معنویّت خود دشمن را از میدان خارج خواهد کرد.

بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و خانواده‌های آنان

 

۲۰ مهر ۹۴ ، ۲۳:۳۲ ۰ نظر

بل هم أضلّ ...

بسم الله النّور

این کلیپ را ببینید.

دریافت
حجم: 11.6 مگابایت
 

بعد هم این لینک را ...

شهادت زن باردار فلسطینی در حمله جنگنده‌های رژیم صهیونیستی

 

انقدر این مدت درد زیاد بود که انسان نمی داند کدامش را بنویسد.

دست دادن با شیطان را

یا پاسخ به منتقدانشان را

گل کاشتن های نمایندگان و رئیس مجلس را

یا تند شدن لحن امام خامنه ای و بر زمین ماندن حرف هایشان را

انسان ترجیح می دهد در این شرایط فقط بی صدا فریاد کند ...

 

ما یک آشنایی داریم که به واسطه شغلش سفرهای زیادی به خارج از کشور می رود. می گفت یک بار مجبور شدم با یک صهیونیست دست بدهم و پس از دست دادن انقدر کدورت بر وجودم نشست که نمی دانستم چه طور آن را برطرف کنم. راستی جناب ظریف حال شما چه طور بود پس از دست دادن با شیطان بزرگ؟!

۱۹ مهر ۹۴ ، ۰۷:۵۷ ۰ نظر

غدیر فرقان حق و باطل

بسم الله النّور

یکی از مهم ترین ویژگی های غدیر این بود که پرده از چهره ی منافقین برداشت و حق و باطل جدا شد.

نکته ی عمدتا مغفول درباره ی نفاق این است که نفاق در محیطی به وجود می آید که غلبه با حق است. زمانی که اهل حق و خود حق در جامعه ای بروز و ظهور داشته باشند، عده ای برای مطامع و رسیدن به نفسانیات و منافعشان لباس نفاق بر تن می کنند. زمان های فتنه و امتحان های جامعه نفاق و منافقین از حق و اهل آن جدا می شوند.

 

امیر المؤمنین علیٌّ علیه‏ السلام :

أظهَرُ النّاسِ نِفاقا مَن أمَرَ بالطاعَةِ ولَم یَعمَلْ بها ، ونَهى عنِ المَعصیَةِ ولَم یَنتَهِ عنها .

امام على علیه‏ السلام :

آشکارترین منافق کسى‏ است که به‏ طاعت (خدا) فرا خواند و خودش بدان عمل نکند و از معصیت باز دارد و خودش از آن باز نایستد .

 

پناه بر خدا!

 

منبع: تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: 459

 

۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۲ ۰ نظر

انواع قلوب

بسم الله النّور

و روی امیرالمؤمنین علیه السّلام: القلوب أربعة: صدر، و قلب، و فؤاد، و لبّ؛

فالصدر موضع الإسلام. أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ‏،

و القلب موضع الإیمان: أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ‏،

و الفؤاد موضع المعرفة: ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‏

و اللبّ موضع الذّکر: وَ لِیَذَّکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ‏1

اگر بخواهیم در یک کلمه انسان را تعریف کنیم باید او را به قلبش معرفی کنیم. قلب موضع همه ی حالات، تمایلات، حب و بغض، کفر و ایمان، شک و یقین انسان است. و جایگاهش انقدر والاست که حضرت ابراهیم در دعای خویش در محضر پروردگار تنها توشه ی ماندگار در آخرت را «قلب سلیم» می دانند.

و لا تخزنی یوم بعثون

یوم لا ینفع مال و لا بنون

الا من اتی الله بقلب سلیم2

 

عید غدیر بر همه ی شما مبارک.

پ.ن 1: امروز سال سوم افتتاح «راه و بی راه» است به سال قمری. «راه و بی راه» سه سال پیش در روز عید غدیر شروع شد. هدف از نگارش هم تبیین همان راه و بی راه بوده است بیشتر برای خودم تا دیگران. قصور و تقصیرهای نویسنده این مطالب را و این که گاهی وقتتان گرفته شد برای خواندن مطالبی که شاید برایتان مفید نبود، را به بزرگواری خود ببخشید.

پ.ن 2: در مواضع و زمان های استجابت دعا برای قلب سلیم خود و دیگران دعا کنید.

التماس دعا


1- تحریر المواعظ العددیة ص 337

2- سوره شعراء آیات 87 تا 89

 
 
۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۵ ۶ نظر

اعمال قدرت سخت جمهوری اسلامی

بسم الله النّور

ادامه مطلب...
۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۸ ۰ نظر

أین قاصم شوکة المعتدین...

بسم الله القاصم الجبّارین

وقوع این حادثه ی غم بار را خدمت حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف و امام خامنه ای حفظه الله تسلیت عرض میکنم.

نمی دانم چرا با این اتفاق یاد افرادی افتادم که عربستان را اتوپیای (مدینه فاضله) خود می دانند!

در این دو مطلب درباره شان کمی نوشتم: راه توسعه سکولاریستی یا تعالی خدا محور؟! و اجنبی هایی با شناسنامه ایرانی!

و یا آن ها که به زیر دین آل سعود رفته اند: آقای مهاجرانی برای این افتضاح چه پاسخی دارید؟

و یا بازهم نمی دانم چرا یاد تسلیت مقامات ایرانی و حضورشان در تشییع جنازه ملک عبدالله افتادم!

ادامه مطلب...
۰۳ مهر ۹۴ ، ۰۷:۲۳ ۱ نظر