حدیث نفس

عبودیت

بسم الله

۲۱ آذر ۹۹ ، ۱۴:۴۵ ۰ نظر

کافر

بسم الله

۱۶ آذر ۹۹ ، ۱۰:۲۶ ۰ نظر

سه دقیقه در قیامت

بسم الله


شروع کردم صوت های سه دقیقه در قیامت آقای امینی خواه رو گوش میکنم.

عالم چه خبرهاست و ما بی خبریم...

۲۵ آبان ۹۹ ، ۰۰:۴۴ ۰ نظر

بگو چشم

بسم الله

 

نباید تلاش کنیم خدا و کارهاش رو بفهمیم...

فقط بابد بگیم چشم

 

اگر تسلیم بشیم یواش یواش خدا و کارهاش رو هم می فهمیم

 

پ.ن: +داستان خضر و موسی

پ ن ۲: بگو چشم، صبر کن، توکل کن

۱۵ آبان ۹۹ ، ۲۲:۵۹ ۰ نظر

تسلیم

بسم الله

۱۰ آبان ۹۹ ، ۲۱:۰۸ ۰ نظر

یخرجهم من الظلمات الی النور ۲

بسم الله

به وقت خروج از ظلمت ناامیدی

به نور امید

حتی با دودوتا چهارتا هم دلایل امیدوار بودن بیش از ناامید بودن است

با این همه لطف‌های همیشگی

رزق‌های من حیث لا یحتسب

معجزه‌های مدام

و چه قدر کور است آن‌که همه‌ی این‌ها را نبیند...

۲۶ مهر ۹۹ ، ۲۳:۵۶ ۰ نظر

توکل

بسم الله

تفاوت ابراهیم و ما، تفاوت کسى است که واقعیت‏ها را دیده و هزار شکست را تجربه کرده و به شهادت رسیده که وسیله‏ ها از ثمره‏ ها جدا هستند و گاهى همراه م ى‏شوند و هیچ ضامنى ندارند. تفاوت او با ما، تفاوت کسى است که واقعیت‏ ها را دیده، با کسى که از واقعیت‏ ها و از حقیقت‏ ها چشم پوشیده و از شکست‏ ها درس نگرفته و فقط سوخته است و نالیده است.

داستان توکل که بر ما سنگینى مى‏ کند، از همین دید مایه مى‏ گیرد، که تو نمى‏ توانى بر وسیله‏ هایى که عقیم مى‏ مانند و یا خودشان تو را مى‏ شکنند، تکیه کنى. تو، نه همراه پول، که حتى همراه نان و لقمه‏ ى در دست گرفته ‏ات، آرام ندارى که من کارم تمام است و امروز سیرم، چون آنقدر لقمه‏ ها در گلوگیر کرده‏ اند و طرف را به خفگى هم کشانده‏ اند.

ما بر پول تکیه داریم. مى‏گوییم پول را روى کوه بگذار، کوه جواب‏ مى‏ دهد. بیچاره پول باید آن قدر بدود تا نان و آب و چاى و سماور و وسیله بشود و تو مى ‏دانى که پس از این همه تبدیل، تازه کارها تمام نیست، که واسطه ‏ها و شکست‏ ها زیاد هستند.

این است که نه تنها مؤمن ‏ها، بلکه هر کس که تکیه‏ گاهى مى‏ خواهد، باید بر خدا تکیه کند؛ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ المُتِوَکِّلُون،

 که تکیه‏ گاه‏ها و پناهگاه هاى دیگر، خودشان آوارى بر سر تو مى‏ شوند و بارى بر دوش و استخوانى در گلو.

تو در این سوره و آیه‏ هاى دیگر، او را مى‏بینى که در تمام هستى حضور دارد، چون همراه هر فقرى غنایى هست و ما همگى فقیریم. یا ایها النّاس أَنْتُمُ الفُقَراءُ الى اللَّه و اللَّه هو الغَنِىُّ الْحَمِید.

 آى مردم، شما فقیر، دست خالى هستید و این نیازتان به سوى اللَّه است که غنى است و نه تنها غنى، که حمید و ستوده و خوب است. نه تنها دارد، که دارد و مى ‏دهد و مى‏ بخشد و مى‏ ریزد.

در این مرحله از فکر و شناخت معبودها، تو تمام واسطه‏ ها را مى‏بینى که کارى در دست ندارند و پایشان به جایى بند نیست. با این جریان مى ‏یابى که حاکم و مالک هستى اوست، در نتیجه در پدیده ‏ها از فرعون و پدر و مادر گرفته تا قدرت‏ها و ثروت‏ها، تا آسمان و زمین و خورشید و ستاره ‏ها، نمى ‏توانى بمانى.

همان طور که در نظام هستى و ملکوت، نمى‏ توانى متوقف شوى.

همان طور که در فرشته‏ ها و مَلَک نمى‏ مانى.

با این خط فکرى، تو از تمام هستى عبور مى‏ کنى و او را مى‏ یابى. در علیت‏ ها و پیوستگى ‏ها و نظام هم نمى ‏مانى و او را دست بسته‏ ى نظام نمى ‏شناسى.

با تمام وسیله‏ ها مغرور نمى‏شوى و بدون هر گونه وسیله، مأیوس نمى‏ گردى، که او از وسیله‏ ها، وسیله ساخته و علیت و پیوستگى را به هم پیوسته است.

اکنون معجزات براى تو طبیعى مى ‏شوند و ثبات و أمن و توکل بر وسیله‏ ساز، در تو شکل مى‏ گیرد. و این مجموعه جریانى است که تو باید طى کنى و از بند واسطه‏ ها بیرون بیایى. واسطه ‏هایى که خیال مى‏ کنى کارگزار تو هستند.

 

کتاب صراط استاد علی صفایی حائری، ص 45-43

۱۶ تیر ۹۹ ، ۲۳:۲۵ ۳ نظر

یک عمر

بسم الله

 

برادرى بود که دیر وقت و از نیمه شب گذشته به دیدنم آمده بود. پر از درد بود. پر از رنج بود. پر از طلب بود. حرف که مى‌‏زد مثل مار مى‏‌پیچید و با درد مى‌‏پرسید که فلانى، راستى بگو، به من دروغ نگو، به من تلقین نکن، من مى‏‌خواهم درست بشوم من چهار سال است که دارم به خودم ور مى‏‌روم، ولى هیچ اثرى ندیده‏‌ام و از یارى خدا و از امید بویى نبرده‏‌ام. من هنوز در دلم، ضعف و کینه و بخل ... صف کشیده‌‏اند. من پاک از پا درآمده‌‏ام. راستى چه کار کنم؟

ادامه مطلب...
۰۷ تیر ۹۹ ، ۱۸:۲۹ ۲ نظر

نظم

بسم الله

بعضى‌ها که با خانه‌‏ى درهم‌وبرهم و اتاق به‌هم‌ریخته و در کثافت نشسته‌اى برخورد مى‌کنند و مسئول نظافتش مى‌شوند، در برخورد اول وحشت مى‏‌کنند و فرار مى‌نمایند تا ‌‌‌آنکه فکرشان سازمان بگیرد و سرنخ دستشان بیاید و آماده شوند و بازگردند و در خانه‌‏ى شلوغشان نظمى به پا کنند.

ما از این دسته هستیم که مى‌‏خواهیم دل ‌آشفته و سینه‏‌ى در هم شده را، که هر کس در آن خرگاهى برپا کرده و حکومتى راه انداخته، مهار کنیم.

ادامه مطلب...
۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۸:۲۴ ۱ نظر

قدر انسان

بسم الله

 

«قدر الرجل علی قدر همته» اندازه انسان به اندازه همت اوست.

یکی از اساتید هم حرف جالبی زدند: «ببینید چی شمارو به هم می ریزه و نگران می کنه، اندازه شما همون قدره»

و حتی شاید قدر ما به اندازه افکار موقع نمازمان باشد...

۰۵ تیر ۹۹ ، ۲۲:۱۱ ۱ نظر