بسم اللّه
خدایا به تو پناه میبرم از شبهات گیج کننده
از سؤالات بی پاسخ
بسم اللّه
خدایا به تو پناه میبرم از شبهات گیج کننده
از سؤالات بی پاسخ
بسم اللّه النّور
برای بسیاری از ما پیش آمده که با دیدن مشکلات مردم و تفاوت انسانها در میزان سختی و رنج میگوییم پس عدالت خدا کجاست؟! چرا بعضیها سختیهایی بیش از دیگران دارند و برای بعضی دنیا بهشت است و مملو از آسانی؟
(بگذریم از این که دنیا برای هیچ کسی بهشت نیست! اما بر این اتفاق نظر داریم که میزان رنج افراد مساوی نیست.)
ریشه این دیدگاه، تک بعدی نگاه کردن به حیات انسان است. یعنی نگاهی که زندگی انسان را در دنیا محصور و محدود میبیند.
در صورتی که «دنیا» فقط یک مرحله از حیات انسان است و آخرت مرحله بعدی آن است. خداوند متعال هم خدای تمام عوالم و مراحل است و عدالت او هم در تمام عوالم ظهور دارد.
دنیا ظرفیت پیادهسازی تمام عدل خدا را ندارد، به همین دلیل در آخرت افراد بنا به اعمال و میزان رنج، شکر، نیات و... در طبقات و مراتب مختلف قرار میگیرند.
در حقیقت ظهور عدل خداوند به نحو اتم و اکمل آخرت است نه دنیا. به همین دلیل با نگاه دنیوی ما بسیاری از اتفاقات برای ما مظهر بیعدالتی است.
همانگونه که در نزد ما کسی که با شرایط سخت و در روستا رتبه برتر کنکور را میآورد، با کسی که با معلم و در رفاه کامل رتبه مشابه میآورد مساوی و برابر نیست، نزد خداوند هم افراد با رنجها و شرایط گوناگون باهم برابر نیستند.
پ.ن: آخرت فقط محل ظهور عدل خداوند نیست، بلکه ظهور تمام لطف و رحمت خداوند نیز هست.
بسم الله النّور
✅سعى کن با آنچه یافتهاى زندگى کنى ...
🔶استاد علی صفایی حائری:
سعى کن با آنچه یافتهاى زندگى کنى و با شکر،باعث زیادى نعمت معرفت خود گردى؛ چون در حدیث است: «مَنْ عَمِلَ بِما یَعْلَمُ، عَلَّمَهُ اللّه ما لَمْ یَکُنْ یَعْلَم»؛
کسى که به آنچه آموخته، عمل کند، خدا به او، آنچه را که نمىتوانست بیاموزد، مىآموزاند. امّا اگر کفر کردى و ناسپاس شدى، مطمئن باش که از آگاهىها و معرفتهاى موجودت هم بهرهمند نخواهى شد؛ که در این آیه آمده: «خَتَمَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى...»؛
دل و گوش و چشم تو، که منابع معرفت و آگاهى تو هستند، بر اثر کفر و ناسپاسى، مختوم مىشوند و مُهر مىخورند و از کار مىافتند تا آنجا که تو دیگر از آنچه مىبینى و احساس مىکنى، بهرهمند نمىشوى و استفاده نمىکنى.
در هر حال، این تو هستى و این هم امکانات تو. و این هم کوتاهىهاى تو در معاشرت و تحصیل و مطالعه و این هم تکلیف تو، که باید سعى و سرعت و اعتدال داشته باشى. و باید از خاک برخیزى و از افلاک هم بگذرى.
📚 نامه های بلوغ، صفحه 70
🌿 @einsad
بسم الله النّور
خواندن داستان های وبلاگ تا بی کران، به قلم شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی، حقیقتا برایم رزق من حیث لا یحتسب بود.
داستان هایی از زندگی های واقعی که در نزدیک یا دور از ما اتفاق افتادند.
داستان هایی برای عبرت و رشد.
پر از خدا
خدا
خدا
و ایمان
ایمان حقیقی
و پاسخگوی بسیاری از شبهات و سؤالات در گیر و دار زندگی.
برای وقت هایی که فکر می کنیم افتادیم.
فکر می کنیم خدا ما را رها کرده.
در حالی که در همان حال در آغوش مهر و لطف خداییم.
خدایی که رحمتش همه را در بر گرفته و هدایتش را برای همه می فرستد.
.
اگر خواستید بخوانید از لیست موضوعی سمت راست وبلاگ تا بیکران به ترتیب شماره شروع به مطالعه کنید.
حتما حتما همه ی داستان ها را تا انتها بخوانید و هیچ کدام را نیمه رها نکنید.
و حتما همه داستان ها را بخوانید. همه اش را
اللهم عجل لولیک الفرج
بسم اللّه النّور
شرایط ثابت نیست این ماییم که در شرایط مختلف باید ثابت باشیم.
یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلوبنا علی دینک
بسم الله
انسان از این همه زنده بودن عالم حیرت میکند!
چه قدر عالم زنده است!
چه قدر همه چیز حساب کتاب دارد!
حتی نیتها
افکار
اعمالمان که در جای خود
اعوذ بالله من نفسی
بسم الله النور
حدود یک سال و نیم پیش سه مطلب نوشته بودم درباره زندگی و سختیهای مسیر.
هرکه در این بزم مقرب تر است...
آن موقع به نظرم خیلی تحلیلم درست و بی نقص بود!
اما یک اشکال بزرگ داشت!
پایه و اساس را ندیده بودم!
خدا را ندیده بودم...
در مطلب اول گفتم نباید در مسیر حیات توقف کرد و باید عبور کرد!
اما عبور بدون خدا ممکن نیست...
در مطلب دوم گفتم اقتضای حیات انسان ابتلاء است و توانایی را در ابتلائات بیشتر دیدم و هرکسی که سختی و رنجش بیشتر باشد توانایی بالاتری برای طی مسیر پیدا میکند!
خدا در این مطلب هم غایب بود...
چون عبور و گذر از ابتلاء و امتحان بدون خدا ممکن نیست!
انسان بدون خدا قوت و قدرتی هم برای اوج صعود نخواهد داشت!
در مطلب سوم هم گفتم راه میانبر عبور از مشکلات و آسان شدن آنها قطع تعلق است و در نهایت پرواز!
حقیقت این است که بدون خدا نه قطع تعلق ممکن هست و نه پرواز
بدون خدا هیچ چیز ممکن نیست.
فقط با خداست که می توان از «دنیا» به سلامت عبور کرد...
خدایا برای این همه سال ندیدنت مرا ببخش!
خدایا قلبم را برای دیدنت بینا کن...
پ.ن: این مطلب یکی از نمونههای اشتباهات بزرگم بوده که نوشتم و چه بسا اشتباهات بسیار دیگری در نوشتههایم هست که از آنها بیخبرم.
یا مبدل السیئات بالحسنات، خودت اشتباهاتم را اصلاح کن
او گفت: خدایا نمی توانم بین این همه ظلم، بین این مردمان ظالم، در این دنیایی که انسان ها ساخته اند و هیچ چیز سر جایش نیست زندگی کنم!
و خدا پاسخ داد: وقتی خواستم آدم را خلق کنم ملائک هم شبیه همین حرف را زدند.
گفتند می خواهی کسانی را در زمین قرار دهی که فساد و خونریزی کند؟
و من گفتم چیزی می دانم که شما نمی دانید!
اگر نجات می خواهید از هدایت من پیروی کنید. کسانی که از هدایتم پیروی کنند نه حزن نسبت به گذشته دارند، نه خوف از آینده.
بسم الله النّور
۱- آیا همه کسانی که خوب بودند و خوشبخت و عاقبت به خیر شدند شرایطشان گل و بلبل و عالی بوده؟
همه چیز داشتند؟
همه امکاناتی برایشان فراهم بود؟
همه خواستها و نیازهایشان سروقتش تأمین شده بود؟
آیا همه پدرمادر خوبی داشتند، به موقع ازدواج کردند، همسر خوبی داشتند، به موقع فرزنددار شدند، فرزندان صالح داشتند، رزق واسعی داشتند و...
شرایطشان همیشه خوب و فوق العاده بوده یا خودشان در آن شرایط خوب بودند و درست عمل کردند؟!
۲- در شرایط همیشه خوب و دلبخواه امتحان و ابتلاء معنایی پیدا میکند؟