حدیث نفس

۱۲۵ مطلب با موضوع «زندگی/بندگی» ثبت شده است

ریشه امید

بسم الله

 

رجا از فطریّات است، و قنوط برخلاف فطرت مخموره و‏‎ ‎‏از احتجاب است. و نیز مبدا حصول رجاء حسن ظنّ به خدای تعالی، و مبدا‏‎ ‎‏قنوطِ از رحمت سوءظنّ به ذات مقدّس است. گرچه مبدا حصول حسن ظنّ و‏‎ ‎‏سوءظنّ، علم به سعۀ رحمت و ایمان به کمال اسمائی و صفاتی و فعلی است، و‏‎ ‎‏جهل به آن است. و برگشت این دو، ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ معرفتِ ذات و جهل به آن است.‏

...

مبدا رجاء علم به سعۀ رحمت، و ایمان به بسط فیض و کمال و اسماء و‏‎ ‎‏صفات است. و مبدا غرور، تَهاون به امر الهی، و جهل به عوالم غیب و صور‏‎ ‎‏غیبیۀ افعال و لوازم ملکوتیۀ صفات نفس است. و از این جهت، آثار این دو نیز‏‎ ‎‏مختلف است؛ زیرا که کسی که معرفت به سعۀ رحمت و بسط نعمت حق و ایمان‏‎ ‎‏به آن دارد، حالت رجاء برای او دست داده، همین معرفت او را به تزکیۀ اعمال و‏‎ ‎‏تصفیۀ اخلاق و جدیّت در اطاعت اوامر مولی و ولیّ النعم دعوت کند، و کسی که‏‎ ‎‏صاحب غرور است، در دام شیطان و نفس اَمّاره، از کسب معارف و تحصیل‏‎ ‎‏اخلاق کریمانه و اعمال صالحه باز ماند.‏

نفوس راجیه در عین حال که به همه طور، قیام به امر می کنند نقطۀ اتّکاء آنها‏‎ ‎‏به اعمال و احوال خود نیست؛ زیرا که آنها عظمت حق را دریافتند و می دانند در‏‎ ‎‏مقابل عظمت حق، هر چیزی کوچک و هر کمالی بی مقدار است، و در پیشگاه‏‎ ‎‏جلالت کبریای او، همۀ اعمال صالحه به پشیزی نیرزد. اتکاء آنها به رحمت و‏‎ ‎‏بسط فیض ذات مقدّس است.‏

‏ولی نفوس مغروره از همۀ کمالات باز مانند و خود را در صف اراذل‏‎ ‎‏حیوانات منسلک کنند، و از حق تعالی و رحمت او، غافل و رو برگردان اند، و به‏‎ ‎‏صرف لقلقۀ لسان می گویند: خدا ارحَمُ الرّاحمین است و خدا بزرگ است.‏‎ ‎‏شیطان آنها را وادار کند به معاصی کبیره و ترک واجبات عظیمه، و به آنها تلقین‏‎ ‎‏کند که در مقام عذر بگویند: خدا بزرگ است. در صورتی که اگر ذرّه ئی از عظمت‏‎ ‎‏خداوند ـ تبارک و تعالی ـ را دریافته بودند ممکن نبود در محضر او و حضور او،‏‎ ‎‏با نعمت او مخالفت او کنند.‏

 

منبع: شرح جنود عقل و جهل امام خمینی

۰۳ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۰۷ ۰ نظر

شدنی

بسم الله

 

به نظرم خدا رمضان را گذاشته برای قدرت نمایی خودش

تا ما بفهمیم همه ی نشدنی ها شدنی است و ممکن

مثلا در دعایی گفته شده اگر این چند خط را بخوانی، گناهان چهل ساله ات آمرزیده می شود.

ما می گوییم «مگه میشه؟»

اما خدا می گوید به خودتان نگاه نکنید

به منی نگاه کنید که همه چیز را با «کن» «فیکون» می کنم.

یک شب را هزاربرابر می کنم

هر شب بندگانم را از آتش رها می کنم. 

 

باید به خدایی خدا نگاه کنیم.

نه بیچارگی خودمان...

۱۰ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۲:۱۴ ۱ نظر

گشوده

بسم الله

 

وقتی ظاهرا همه‌ی راه‌ها بسته است

راه خدا گشوده است

باز باز

 

به شرطی که مثل یوسف به سمت خدا فرار کنیم...

۰۳ فروردين ۰۱ ، ۰۲:۰۲ ۳ نظر

خواست خدا

بسم الله

خواست خدا برای من این بوده

که همیشه امیدوار باشم

 

+ به وقت آخرین شب قرن

۲۹ اسفند ۰۰ ، ۰۱:۱۳ ۲ نظر

قاعده

بسم الله

از قواعد مهم عالم است هست 

اگر کسی تلاش کنه برای دیده شدن 

دیده نمیشه 

برعکس اگر کسی تلاش کنه برای گمنامی و دیده نشدن،

خدا به تمام عالم بخشنامه میده تا او رو ببینند.

 

به قول سردار شهید سلیمانی

باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم

آن کس که باید ببینید می‌بیند

۱۵ اسفند ۰۰ ، ۲۰:۲۴ ۰ نظر

الله اکبر

بسم الله

 

به نظرم یکی از شگفت انگیزترین موضوعاتی که میشه بهش فکر کرد

فکر کردن به احاطه خداست نسبت به مخلوقات

احاطه ای از جنس انا اقرب الیه من حبل الورید

 

خدایی که از تمام افکار

لحظات

مسیرها

و همه چیز ما آگاهست

 

و این احاطه را ضرب کنیم در تمام مخلوقات

 

و خدایی که در ارتباط با او انگار ما تنها مخلوقیم...

 

حقیقتا شگفت انگیزه

و چه قدر بد که بسیاری او را به اندازه ذهن خود کوچک و ناتوان می پندارند.

 

۱۲ اسفند ۰۰ ، ۱۵:۴۲ ۱ نظر

شکایت

بسم الله

برای خدا مهمه چرا نگیم

و شاکی نباشیم

۲۷ دی ۰۰ ، ۲۳:۵۶ ۵ نظر

مشرک

بسم الله

 

استادمون دیروز در مورد آیه « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فیهِ شُرَکاءُ مُتَشاکِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ » زمر 29

خداوند (براى توحید و شرک) مثلى زده است: بنده ‏اى که چند مالک ناسازگار در مالکیّت او شریک باشند (و دستورات متضاد به او بدهند) و بنده‏ اى که تنها مطیع یک نفر است (و فقط از او دستور مى‏گیرد) آیا این دو در مَثَل یکسانند؟ حمد و ستایش مخصوص خداوند است، ولى بیشتر مردم نمى ‏دانند.

 

و این آیه مثال مشرک و موحد هست.

مشرک بنده چند ولی هست.

و موحد فقط بنده خدا.

مشرک هرچه قدر تلاش کنه نمی تونه همه رو راضی کنه

اما موحد وقتی فقط خدارو راضی کنه کافیه

 

در آیت الکرسی هم همین مضمون هست.

الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور

خدا ولی مومنین هست و آن ها را از ظلمات متکثر خارج و به نور واحد می رساند

والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات

و کافران ولی های متکثر از از طاغوت دارند که آن ها را از نور واحد خارج و به ظلمات متکثر وارد می کنند.

 

و این روایت از امیرالمومنین علیه السلام: « مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ»

گویای همین توحید هست و خلاصه این که اگر با خدا باشیم همه چیز اصلاح می شود.

 

و اگر آشفته حالیم و بدحال از شلوغی ها و نشدن ها و...

شاید مشرک شده ایم...

۲۱ دی ۰۰ ، ۱۳:۰۳ ۰ نظر

لنهدینهم سبلنا

بسم الله

 

استاد ما در تفسیر آیه «و الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا» گفتند (نقل به مضمون)

خدا می خواهد به ما بگوید راه های سلوک متعدد هست و همیشه برای مومن در هر شرایطی، راه باز هست.

به همین دلیل مومن نگران نیست، ناامید نیست.

چون همیشه برای او راهی هست.

۰۹ دی ۰۰ ، ۱۸:۴۶ ۱ نظر

برای بندگی

بسم الله

 

هم ثروت طریقِ رسیدن به مقام بندگی است و هم فقر.

خداوند به انسان عطا می‌کند که بنده شود، و از او می‌گیرد که بنده شود!

چه موضوعیتی دارد ثروت و آبرو،
اگر نتوانی با آن‌ها خدا را به دست بیاوری؟

 

#استاد_میرباقری:

«هدف چیست؟ هدف این است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ».
خداوند چرا به کسی پول می‌دهد و می‌گوید که به دیگری قرض بده؟! «مَنْ ذَالَّذی یُقرِضُ الله قَرْضاً حَسَناً؛ کیست که به خدا قرض نیکو بدهد؟». آیا خدا محتاج است؟ آیا خودش نمی‌تواند به کسی پول بدهد؟ این حرف یهودی‌ها بود که می‌گفتند "ما هیچ وقت به کسی کمک نمی‌کنیم. چرا؟ چون خدا می‌تواند خودش عطا کند! کسی که خدا برایش عطا نکرده، چرا من به او ببخشم؟" خدای متعال این حرف را تخطئه می‌کند. درست است که خدا می‌تواند خودش عطا کند، ولی اگر همه را خدا عطا کند، نه شما رشد می‌کنید و نه آن شخص. اینکه خدا می‌گوید از این دست بگیر و از آن دست بده، چون رشد ما در این است که از یک دست بگیریم و با دست دیگری بدهیم. وقتی انسان این را فهمید، متوجه می‌شود که اگر به او ثروت دادند، برای این است که بنده شود.
خدا اصل است. ما برای بت‌پرستی نیامده‌ایم. اگر پول را از تو می‌گیرند برای این است که باز به خدا برسیم. پس، فی‌الواقع خداوند می‌فرماید نگاهتان را اصلاح کنید. از قبل نوشته شده که به چه کسی باید چه چیزی بدهم. من می‌دانم که چه کسی با ثروت می‌تواند به خدا برسد و چه کسی با فقر. چه کسی با «بیماری» و چه کسی با «صحت». چه کسی با آبرو و چه کسی با ریخته شدن آبرو. من برای شما حساب و کتاب می‌کنم. دقیق هم هست. بنابراین، وقتی به شما عطا می‌کنند مغرور نشوید. چه موضوعیتی دارد ثروت و آبرو، اگر نتوانی با آن خدا را به دست بیاوری؟
اگر آبروی شما ریخته شد و در بی‌آبرویی خدا را پیدا کردید چه اشکالی دارد؟ چه اشکالی دارد آدم بیست سال و سی سال فقیر باشد ولی خدا را پیدا کند؟ آیا نمی‌ارزد؟».

۲۳ آذر ۰۰ ، ۱۳:۵۹ ۰ نظر