بسم اللّه النّور
بسم اللّه النّور النّور
پیادهروی اربعین با امواجی از انسانهای سوار بر سفینةالنجاة در طریقالحسین ، نمونهی کوچکیست از حیات طیبهای که پس از ظهور محقق خواهد شد. نمونهای از امت اسلامی که به امامشان اقتدا کردهاند و بر صراط مستقیم قدم گزاردهاند تا به جنت بینالحرمین برسند. مجموعهای از انسانهای مؤمن که واجد بالاترین کرامات انسانیاند. ایمان، اخلاص، ایثار، یقین و توکل در حد اعلای خود قرار دارد.
مسیری که در آن ابتلا و سختی هست اما دردش شیرین است و توأم با لذت. رفاه در کمترین میزان است ولی حظ و بهرهاش در بالاترین سطح ممکن.
سیستمهای پیچیده انسانساز در آن دخیل نیستند اما بالاترین کارآمدی را دارند. یک نمونه از جامعهای که در آن همه برابرند و بر یک محورند. مسیر و هدفشان یکی است و همه درحرکت و تکاپو هستند برای رسیدن به آن مقصد متعالی؛ و این معنی مجاهدت است در دنیا، برای رسیدن به حسن عاقبت.
جامعهای مملو از همه فضایل و ساخت چنین جامعهای ممکن نیست مگر با امامت و ولایت امام.
از سوی دیگر حماسه اربعین و تمام اتفاقات آن، نمادی است از حیات انسان مؤمن. زندگیای سراسر لذت و آرامش؛ توأم با حرکت و تلاش برای رسیدن به سعادت. در اربعین کسی نگران رزقش نیست، نگران روزی فردا و جای خوابش نیست، یقین دارد همهچیز در بهترین حالت ممکن برای او فراهم است. مانند حالتی که برای انسان مسلم و متوکل وجود دارد؛ کسی که به خدا توکل میکند نگران امروز و فردایش نیست، میداند وقتی در مسیر صحیح حرکت کند بیدغدغه همهچیز برای او فراهم است، کسی رزق او را تنگ نخواهد کرد و مسیر هرچه قدر هم با سختی باشد، امید رسیدن به مقصد، او را به حرکت بیشتر وامیدارد.
توکل و یقین نسبت به حق متعال، دو عنصر مهم برای رسیدن به جامعه موعود و ساخت حیات طیبه برای مؤمنین و مؤمنات است و شعبهای از ایمان به الله و ایمان به غیب.
بسم اللّه
خدایا پناه بر تو
از شر انسانهایی که از روی جهل و غفلت آتش به زندگیام میاندازند.
و پناه بر تو از حمله لشکر یأس
و پناه بر تو از خودم
از شر من بر من
بسم اللّه
خدایا به تو پناه میبرم از شبهات گیج کننده
از سؤالات بی پاسخ
بسم الله النّور
خواندن داستان های وبلاگ تا بی کران، به قلم شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی، حقیقتا برایم رزق من حیث لا یحتسب بود.
داستان هایی از زندگی های واقعی که در نزدیک یا دور از ما اتفاق افتادند.
داستان هایی برای عبرت و رشد.
پر از خدا
خدا
خدا
و ایمان
ایمان حقیقی
و پاسخگوی بسیاری از شبهات و سؤالات در گیر و دار زندگی.
برای وقت هایی که فکر می کنیم افتادیم.
فکر می کنیم خدا ما را رها کرده.
در حالی که در همان حال در آغوش مهر و لطف خداییم.
خدایی که رحمتش همه را در بر گرفته و هدایتش را برای همه می فرستد.
.
اگر خواستید بخوانید از لیست موضوعی سمت راست وبلاگ تا بیکران به ترتیب شماره شروع به مطالعه کنید.
حتما حتما همه ی داستان ها را تا انتها بخوانید و هیچ کدام را نیمه رها نکنید.
و حتما همه داستان ها را بخوانید. همه اش را
اللهم عجل لولیک الفرج
بسم اللّه النّور
جایی خواندم که کسی شکایت کرده بود از شرایطش و نویسنده مطلب به او گفته بود بهترین خودت باش در شرایطی که داری. فارق از همه ی داشته ها و نداشته هایت.
با بهترین خودمان چه قدر فاصله داریم؟
بسم اللّه
توکل یعنی روی داشته ها و نداشته هایت حساب باز نکنی..
فقط بر او و آنچه نزد اوست اعتماد کنی
بسم اللّه النّور
خدا جبران تمام نداشته های ماست.
نداشتن همسر
نداشتن فرزند
نداشتن مال
نداشتن همه چیزهایی که فکر می کنیم نداریم…
خدا خودش را جایگزین همه اش قراره داده
این نداشتن ها برای این است که بفهمیم نباید به دنیا چسبید.
و داشتن ها برای این است که بفهمیم همه اش را خدا داده. تا بازهم دل نبندیم به داشته هایی که فانی اند و از دست رفتنی ما در دنیا خودمانیم و خدا فقط.
بقیه ارتباطاتمان را باید ببینیم خدا چه گفته و همان گونه باشیم که او برای ما خواسته…
اِلـهی کَفی بی عِزّاً اَنْ اَکُونَ لَکَ عَبْداً
خدایا مرا این عزّت بس است که بنده تو باشم
وَکَفی بی فَخْراً اَنْ تَکُونَ لی رَبّاً
و برایم این افتخار کافی است که تو پروردگار من باشی
اَنْتَ کَما اُحِبُّ فَاجْعَلْنی کَما تُحِبُّ
تو آنچنانی.که دوست دارم، مرا هم چنان کن که دوست داری
بسم اللّه النّور
۳/۳ : تو
انسانکم
و اما تو ... و اما طُ ... تبسمت را در کوچه پس کوچههای روزمرگی گم کردهای و حال چون گوهرباختهای، زمین را نگاه میکنی و نمییابی. ممکن است گم شدهات در آسمان باشد؟ ممکن است اینهمه جُستن و نیافتن را نشانهای بدانی بر اینکه، آنجایی که تو میگردی، نیست؟
انسانکم
تو ... تو در جهانی که بنیانش بر ناپایداری استوار است، دَوام میخواهی! هیچ چیز ثبات ندارد و هیچ پدیدهای در اکنونِ خود، همیشگی نیست. قطعیتی وجود ندارد، کسی که تو را تا امروز دوست داشته، همیشه عاشق تو باقی بماند. قطعی نیست، چشمانی که تا امروز گشوده شده و پایی که تا امروز توان داشته و حتی ادراری که تا امروز روان آمده، فردا نیز چنین باشد. عدم دوام مانند عدد صفر است که اگر آنرا در تمام ِدوستداشتنیهایت ضرب کنی میشود هیچ
تو در قایقی بیقرار، بر روی دریایی مواج، آرزویِ قرار داری. جهان ِزیرپایت آرام ندارد و تو آرامش میخواهی. آرامش در آنسوی ابرهای تردید در قعر آسمان است. آرامش برای تو از زمانی معنا پیدا خواهد کرد که «او» بشود جایگزین ِتمام ِمن های زندگی و بپذیری که تو تدبیرگر هستی نیستی و در پس ِتمام ِناپایداریهای پیرامونت، ارادهای هست که در مهربانیاش پایدار است. تو هرگز آرامش را نخواهی یافت مگر در سایه دوست داشتن ِمن و دوست داشتن ِهرآنچه از من سرمیزند.
بندگی یعنی تو و «او» یعنی «من» ...
هوالهو
منبع متن از پیج آقای ایپکچی