بسم الله
من خدا را به همین خطوط شناختم
به همین نشانه ها
به همین که دقیقا این روزها باید مقرری کلاسم از کتاب عدل الهی شهید مطهری باشد.
هیچ چیز در این عالم تصادفی نیست...
+ بهترم خداروشکر
قرآن کریم برای بیان تلازم سختیها و آسایشها میفرماید:
فانّ مع العسر یسرا، انّ مع العسر یسرا[2].
«پس حتما با سختی، آسانیی است، حتما با سختی آسانیی است».
قرآن نمیفرماید که بعد از سختی، آسانیی است؛ تعبیر قرآن این است که با سختی، آسانیی است، یعنی آسانی در شکم سختی و همراه آن است؛ و به قول مولوی: «ضد اندر ضد پنهان مندرج».
زندگی در مردن و در محنت است
آب حیوان در درون ظلمت است
اینجا نکته لطیفی هست که فهم آن به نقل تمام آیات این سوره بستگی دارد:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم الم نشرح لک صدرک. و وضعنا عنک وزرک. الّذی انقض ظهرک. و رفعنا لک ذکرک. فانّ مع العسر یسرا. انّ مع العسر یسرا. فاذا فرغت فانصب. و الی ربّک فارغب[3].
روی سخن با شخص پیغمبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) است. این سوره، خاصّ آن حضرت است:
«به نام خدای رحمان رحیم».
«آیا به تو، سعه صدر ندادیم؟ باری که پشت تو را خم کرده بود از دوشت برگرفتیم، آوازهات را بلند ساختیم؛ پس:
حتماً با سختی آسانیی همراه است، حتماً با سختی آسانیی قرین است. پس زمانی که آسوده شدی به کوشش پرداز و بسوی پروردگار خویشتن متوجه شو.»
این سوره با لحنی پر از عطوفت، خاطر شریف رسول اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را که گویی از ناملایمات آزرده گشته بود نوازش میدهد، گوشزد میکند که چگونه خدا بار سنگین وی را از دوشش برداشته و سختیش را مبدّل به آسانی کرده است؛ آنگاه به شیوه علوم تجربی از یک جریان واقع شده و مشهود استنتاج کرده میگوید: «پس، با سختی آسانیی هست» یعنی از اینکه در گذشته باری بر دوش تو بود و ما آن را برداشتیم و نامت را بلند ساختیم و به تو بردباری و قدرت تحمل دادیم، چنین نتیجه بگیر که: «حتماً با هر سختی آسانیی هست.»
سپس برای تثبیت نتیجه و اطمینان دادن به قطعی بودن آن، تکرار میکند که آری: «با سختی آسانیی هست.»
نکته جالب این است که بعد از نتیجه گرفتن این فرمول کلّی، خط مشی آینده را نیز بر همین اساس تعیین میفرماید؛ میگوید:
«پس وقتی فراغت یافتی، به کوشش پرداز».
یعنی چون آسانی در شکم تعب و رنج قرار داده شده است، پس هر وقت فراغت یافتی خود را مجدّدا به زحمت بینداز و کوشش را از سر بگیر.
این خصوصیت، مربوط به موجودات زنده، بالاخص انسان است که سختیها و گرفتاریها مقدمه کمالها و پیشرفتهاست. ضربهها، جمادات را نابود میسازد و از قدرت آنان می کاهد ولی موجودات زنده را تحریک میکند و نیرومند میسازد.
«بس زیادتها که اندر نقصها است.»
مصیبتها و شدائد برای تکامل بشر ضرورت دارند. اگر محنتها و رنجها نباشد بشر تباه میگردد. قرآن کریم میفرماید:
لقد خلقنا الانسان فی کبد [1].
مجموعه آثاراستاد شهید مطهری ج1 176 مصائب، مادر خوشبختیها..... ص : 173
همانا انسان را در رنج و سختی آفرینش دادهایم».
آدمی باید مشقّتها تحمل کند و سختیها بکشد تا هستی لایق خود را بیابد. تضاد و کشمکش، شلّاق تکامل است. موجودات زنده با این شلّاق راه خود را به سوی کمال می پیمایند. این قانون، در جهان نباتات، حیوانات و بالاخص انسان صادق است.
این روایت را هم امروز در صفحات همین کتاب خواندم؛
در حدیث دیگر از حضرت امام صادق (ع) آمده است:
انّ اللّه اذا احبّ عبدا غتّه بالبلاء غتّا.
«خدا زمانی که بنده ای را دوست بدارد او را در دریای شدائد غوطه ور میسازد».
یعنی همچون مربّی شنا که شاگرد تازه کار خود را وارد آب میکند تا تلاش کند و دست و پا بزند و در نتیجه ورزیده شود و شناگری را یاد بگیرد؛ خدا هم بندگانی را که
دوست میدارد و میخواهد به کمال برساند، در بلاها غوطه ور میسازد. انسان اگر یک عمر درباره شنا کتاب بخواند، تا در آب نرود شناگر نمیشود؛ زمانی شناگری را می آموزد که عملًا در آب قرار گیرد و مبارزه با غرق شدن را تمرین کند و احیاناً خود را با خطر غرق شدن در صورت دیر جنبیدن مواجه ببیند. انسان باید در دنیا شدائد ببیند تا خروج از شدائد را یاد بگیرد، باید سختیها ببیند تا پخته و کامل گردد.