حدیث نفس

۱۳۶ مطلب با موضوع «درس‌های زندگی» ثبت شده است

طور دیگر

بسم الله

متن از

https://www.instagram.com/p/CYJrMKUtTXv/
[1]
اگر به‌جای #ایران، آن سوی جهان متولد می‌شدم. اگر در خانواده‌ای دیگر. اصلا اگر در دوره دیگری از تاریخ نوبتم می‌رسید. اگر فلان حادثه، بیماری، شکست، ملاقات پیش نمی‌آمد. اگر این‌طور نبود و آن‌طور بود. این جمله را بارها نوشته‌ام و گفته‌ام: تمام طورهای زندگی می‌توانست طور دیگری باشد
[2]
در وصف مادرش گفته‌اند قلب نداشت. بعد از مرگ همسر، پسرش را هم رها کرد تا به صید مردان مشهور بپردازد. آن‌چنان که شاید سال‌ها قبل به پدر آرتور بله گفته بود. اما از بداقبالی، آن شوهر خودش را از بالای ساختمان پرت کرد تا پسری شاهد خودکشی پدر باشد. آرتورشوپنهاور - به معنای واقعی کلمه – کودکی بدسرپرست بود.
[3]
شوپنهاور همه عمر مضطرب زندگی کرد و با تجربه چنان مادری، به زنان بدگمان بود. هرگز ازدواج نکرد و فقط یک زن دوره مدیدی در قلب او جا داشت. اثر #تجربه_زیسته او کاملا در فلسفه‌اش آشکار است. جولین یانگ جایی در کتابش (به نام شوپنهاور) می‌نویسد شاید اگر او طور دیگری زیسته بود فلسفه دیگری داشت.
[4]
اما سوال من این است که آیا اگر شوپنهاور طور دیگری زندگی کرده بود اصلاً فلسفه‌ای داشت؟ آدمی که با روی وحشتناک زندگی روبه‌‌رو نشده فلسفه می‌خواهد چه کار؟ فلسفیدن، تقلای آدمی است که هستی جایی او را گزیده (چه به فتح «گ» بخوانی چه به ضم صحیح است) والا همان علم تجربی برای در طبیعت زیستن کافی است.
[5]
همه می‌خواهیم خوب زندگی کنیم. اما زندگی خوب چطور است؟ ما معمولا به بی‌رنج‌ترین طور میل داریم.
چرا از زندگی رنج می‌بریم؟
چون «طوری» متفاوت با آنچه اکنون هست را انتظار داریم.
آیا اگر طور پیش‌فرضی (و متفاوت با طور کنونی) در تصور ما نبود، رنج معنا داشت؟

[6]
زندگی فرش گره در گره‌ای است آمیخته از هزاران «طور». اگر در روزی از تاریخ، در کنجی از جغرافیا، یک گره تغییر می‌کرد جهان متفاوت از اکنون بود. در واقع هیچ «طور دیگری» نداریم و فقط از سر مقایسه با دیگران «طور»هایی را تصور می‌کنیم اما در واقع جهان فقط همینطور است که هست.
[7]
مسئله شوپنهاور اراده است. او یافته که رنج وقتی است که ما اراده می‌کنیم جهان طور دیگری باشد غافل از اینکه جهان خودش اراده دارد یا دقیق‌تر جهان خودش اراده است! رنج نه نتیجه «اراده» جهان بلکه ثمره «تصور» ما از جهانی است که در ذهنمان نقاشی می‌کنیم اما در واقعیت پیدایش نمی‌کنیم و این نیافتن بهانه رنجیدن است.
اصلا شاید این تصور غلط است که زندگی خوب یعنی آسودگی
شاید کار زندگی، رساندن آدم‌ها به نهایت ِخود است
به این سوال فکر کنید:
ما در فرار به نهایت توان خود می‌رسیم یا در قرار؟
_
۰۵ مرداد ۰۱ ، ۲۲:۴۸ ۰ نظر

چه کار کنم؟

بسم الله

من: خدایا چه کار کنم؟

 

خدا: هیچ کار

به من توکل کن.

مگه من خدای تو نیستم؟

۰۴ تیر ۰۱ ، ۱۶:۲۴ ۰ نظر

آسایش دوگیتی

بسم الله

 

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

نگران نباش

خدا هست

 

با عرض پوزش از جناب حافظ بابت تعریض به ساحت شعر ایشان

۰۹ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۵۴ ۱ نظر

شدنی

بسم الله

 

به نظرم خدا رمضان را گذاشته برای قدرت نمایی خودش

تا ما بفهمیم همه ی نشدنی ها شدنی است و ممکن

مثلا در دعایی گفته شده اگر این چند خط را بخوانی، گناهان چهل ساله ات آمرزیده می شود.

ما می گوییم «مگه میشه؟»

اما خدا می گوید به خودتان نگاه نکنید

به منی نگاه کنید که همه چیز را با «کن» «فیکون» می کنم.

یک شب را هزاربرابر می کنم

هر شب بندگانم را از آتش رها می کنم. 

 

باید به خدایی خدا نگاه کنیم.

نه بیچارگی خودمان...

۱۰ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۲:۱۴ ۱ نظر

شدت حضور

بسم الله

 

1- احتمالا همه ما این تجربه رو داریم که وقتی نزد شخص مهم و بزرگی میریم

دچار اضطراب میشیم

ممکنه صدامون بلرزه

طپش قلب بگیریم

 

و وقتی با اون بزرگ وارد گفتگو شدیم آرام شدیم

و دیدیم با همه بزرگی چه قدر وجود اون فرد آرامش بخشه

اما سعی می کنیم در حضور او جوری رفتار کنیم که خلاف ادب نباشه

و این که باز هم هربار میریم نزدش باز اون احساس های اول تکرار میشه

 

2- میگن رسول خدا صلوات الله علیه و آله و سلم وقت نماز برافروخته می شدند

فکر کنم این دقیقا شبیه مثال بالاست

و شدت حضوری که رسول خدا در محضر خدا احساس می کردند چنین حالتی رو براشون رقم می زد

و همین احساس حضور در محضر بزرگترینِ تمام عوالم

بیشترین مراقبت رو برای انسان رقم میزنه

 

حضور در محضر علیم قوی رحمن رحیم

 

خدایا شدت احساس حضور در محضر او را به ما بده

۲۱ فروردين ۰۱ ، ۰۲:۲۲ ۰ نظر

پر شدن

بسم الله

 

1- یک بار بنده خدایی برای مقابله با عجب گفت

دو تا ظرف رو تصور کنید

یکی کوچکتر

یکی و بزرگتر

ظرف کوچک زودتر پر می شود

و ظرف بزرگتر دیرتر

یعنی ظرف دوم نیازمندتر و فقیرتر است و احتیاجش بیشتر

 

انسان‌ها هم همین طورند

کسی که ظرف وجودش بزرگتر است

نیازمندتر است

و این فقر و احتیاج جایی برای عُجب و خودبینی نمی گذارد

 

2- مهم است که انسان ها با چه چیز پُر می شوند

و نیازشان «رو» به چه کسی است

و اظهار نیازشان «از» چه کسی است

 

آدم های متوقع

آدم هایی که برای پُر شدن به انسان‌هایی شبیه خودشان چنگ می‌زنند

آدم هایی که دستشان پیش روی خلق دراز است

همیشه خالی می مانند

هیچ وقت پر نخواهند شد

 

همان گونه که امام سجاد فرمودند:

إِنْ وَکَلْتَنِی إِلَى خَلْقِکَ تَجَهَّمُونِی

اگر مرا به بندگانت واگذاری، با ترش‌رویی به من بنگرند؛

وَ إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَى قَرَابَتِی حَرَمُونِی

و اگر به پناه خویشانم فرستی، محرومم سازند؛

وَ إِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا قَلِیلًا نَکِداً

و اگر عطا کنند، عطایی اندک و پر دردسر دهند؛

وَ مَنُّوا عَلَیَّ طَویِلاً وَ ذَمُّوا کَثیِراً .

و بر من منّت بسیار گذارند و بیش از اندازه نکوهش کنند.

 

اما اگر کسی رو به خدا کند و با خدا و از او پر شود

غنی می شود

بی نیاز از خلق

همان که در آن مبارکه آمده: «الیس الله بکاف عبده»

 

فَبِفَضْلِکَ ، اللَّهُمَّ ، فَأَغْنِنِی ، وَ بِعَظَمَتِکَ فَانْعَشْنِی ، وَ بِسَعَتِکَ ، فَابْسُطْ یَدِی ، وَ بِمَا عِنْدَکَ فَاکْفِنِی.
خدایا! پس به احسانت بی‌نیازم کن و به بزرگی‌ات مرتبۀ بلندم ده و به توانگری‌ات، دستم را گشاده ساز و به آنچه که نزد توست، بی‌نیازم فرما.
 
*خیلی دعای 22 صحیفه سجادیه و مضامینش عجیب و دقیقند.

 

۱۷ فروردين ۰۱ ، ۲۳:۴۰ ۱ نظر

امید به ... 2

بسم الله

 

ما یک وقت میدواریم برای تحقق آن چه خودمان می خواهیم

و وقتی صبر می کنیم و نمی شود

ناامید می شویم

 

اما امید واقعی به خدا

امید به تحقق خواسته هایمان نیست

بلک امید به خود خداست

به خواست خدا

آن گونه که دوست دارد محقق شود

۱۷ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۳۴ ۲ نظر

گشوده

بسم الله

 

وقتی ظاهرا همه‌ی راه‌ها بسته است

راه خدا گشوده است

باز باز

 

به شرطی که مثل یوسف به سمت خدا فرار کنیم...

۰۳ فروردين ۰۱ ، ۰۲:۰۲ ۳ نظر

خواست خدا

بسم الله

خواست خدا برای من این بوده

که همیشه امیدوار باشم

 

+ به وقت آخرین شب قرن

۲۹ اسفند ۰۰ ، ۰۱:۱۳ ۲ نظر

نزدیک

بسم الله

 

چه قدر خدا به ما نزدیکه

از خودمون به خودمون، بیشتر

 

عیدتون مبارک

۲۶ اسفند ۰۰ ، ۱۴:۴۹ ۲ نظر