حدیث نفس

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دنیاگرایی» ثبت شده است

لهو و لعب

بسم الله النّور

یکی از کارگردانان غربی، فیلمی ملحدانه و مشرکانه ساخته بود از خدایی انسان‌ها بر موجودات انسان‌نمایی که خلق کرده بودند. این خدایگان هم انسان‌نماها را خلق می کردند و هم بر آن‌ها ربوبیت داشتند و روابط و اتفاقاتی که با آن‌ها مواجه می‌شدند را مدیریت می کردند. به دلیل عمق الحاد فیلم و موارد دیگر، نتوانستم بیش از یک قسمت سریال را ببینم اما از همان قسمت یک صحنه کلیدی از خاطرم نمی رود.

در آن صحنه انسان هایی که خدایی می‌کردند از بالا به مخلوقاتشان نگاه می کردند و ناظر رفتارها و کنش‌های آن‌ها بودند.

این تصویر برایم پیام‌های مختلفی داشت. قوی‌ترین پیامش برایم این بود:

«وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَفَلا تَعْقِلُونَ » (انعام 32)

دنیا بازیچه‌ای بیش نیست!

خدا می‌خواهد بیاییم بالا «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ ...» (منافقون 5)

اما ما چسبیدن به دنیای پست را انتخاب می کنیم!

بالا که بیاییم خیلی خوب، پستی و حقارت دنیا را احساس می‌کنیم، حرکتمان سریعتر می‌شود، حکمت امتحانات و ابتلائات زندگیمان را می‌فهمیم و راحت‌تر می‌توانیم از آن‌ها عبور کنیم.

آن بخش از فیلم خیلی خوب این از بالا نگاه کردن و بازیچه بودن دنیا را نشان داد و کاش یک فیلمساز مسلمان آن را برایمان به تصویر می‌کشید.

۲۷ فروردين ۹۷ ، ۱۸:۱۳ ۰ نظر

جان کندن از دنیا

بسم الله النّور

آیت‌الله حائری شیرازی رضوان‌الله‌علیه: «تحمل عمل جرّاحی در حالت هوشیاری محال است. باید بیمار را بی حس یا بی‎هوش کنند تا در حالی که توجهش به دردقطع شده و عمل انجام شود.
جان کندن سخت‎تر از عمل جراحی است، چون در لحظۀ مردن، انسان از جلد خودش بیرون می‎آید.
برای این‎که انسان سختی جان کندن را احساس نکند، باید در یک حالت بی‌هوشی یا لااقل بی‎حسی نسبت به دنیا باشد.
 این همان مستی است که عرفان می‎گویند.»

پ.ن: یعنی انسان پیش از مرگ باید از دنیا قطع تعلق کند، زیرا هنگام مرگ تعلقات دنیوی موجب سختی جان کندن خواهد شد.

۰۴ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۳۸ ۱ نظر

حب الدّنیا

بسم الله النّور

وَ قَالَ ع‏ أَیُّهَا النَّاسُ إِیَّاکُمْ وَ حُبَّ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ بَابُ کُلِّ بَلِیَّةٍ وَ قِرَانُ کُلِّ فِتْنَةٍ وَ دَاعِی‏ کُلِ‏ رَزِیَّة1

 اى مردم! از دنیا دوستى بر حذر باشید که آن سرچشمه هر خطا و در ورودى هر بلا و همراه هر فتنه و باعث هر مصیبت و گرفتارى است.

سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ قَالَ مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص- أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْیَا فَإِنَّ لِذَلِکَ شُعَباً کَثِیرَةً وَ لِلْمَعَاصِی شُعَباً فَأَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ بِهِ الْکِبْرُ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ الْحِرْصُ ثُمَّ الْحَسَدُ وَ هِیَ مَعْصِیَةُ ابْنِ آدَمَ حَیْثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ فَتَشَعَّبَ مِنْ ذَلِکَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ الْکَلَامِ وَ حُبُ‏ الْعُلُوِّ وَ الثَّرْوَةِ فَصِرْنَ سَبْعَ خِصَالٍ فَاجْتَمَعْنَ کُلُّهُنَّ فِی حُبِّ الدُّنْیَا فَقَالَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذَلِکَ حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ الدُّنْیَا دُنْیَاوَانِ دُنْیَا بَلَاغٌ وَ دُنْیَا مَلْعُونَةٌ.2

محمّد بن مسلم گوید: از امام سجّاد علیه السّلام پرسیده شد که کدامیک از کارها برتر و با فضیلت‏‌تر است؟ فرمود: پس از معرفت خدا و رسولش هیچ کارى با فضیلت‏‌تر از دشمن داشتن دنیا نیست زیرا دنیا داراى شعبه‏‌هایى است و گناهان نیز شعبه‏‌ها و شاخه‌‏هایى دارند، پس اوّلین گناهى که به وسیله آن خداوند مورد نافرمانى قرار گرفت کبر و بزرگ منشى بود سپس حرص و سپس حسد، و حسد گناه فرزند آدم بود آنجا که به برادر خود حسد ورزید و او را به قتل رساند پس گناهانى که از حسد منشعب مى‏‌شوند عبارتند از: دوستى زنان3 و دوستى دنیا و ریاست‏‌طلبى و راحت‏‌طلبى و علاقه به حرف زدن و برترى‏‌جویى و دوستى مال و ثروت پس این‌ها هفت خصلت‏‌اند که همگى در دوستى دنیا جمع شده‏‌اند پس پیامبران و دانشمندان پس از شناخت آن فرموده‌‏اند که: دوستى دنیا سر هر گناهى است و دنیا دو گونه است: یکى دنیایى که در حدّ کفایت و بسندگى است و دیگرى دنیایى که مورد لعن و دورى از رحمت خداوند است.

وقتی گفته شده حب الدنیا رأس کل خطیئه، یعنی ریشه تمام گناهان، تمام ظلم ها، تمام خطاها و لغزش ها، در خانواده و جامعه در «حب الدنیا» است.

هرکس در هر جایگاهی هست، اعم از تمامی شئون و مقام های اجتماعی از صدر تا ذیل، تمامی نقش های خانوادگی و... اگر حب الدنیا در وجودش باشد خواهد لغزید.

به میزانی که حب الدنیا در وجود فردی شدید باشد، به همان نسبت به عاقبت به شر شدن نزدیک تر است.

میزان حب الدنیا در انسان، ملاک و  راز عاقبت به خیر یا عاقبت به شر شدن افراد است.

https://farsi.al-shia.org/wp-content/uploads/2016/05/hob-donya.jpg

پ.ن: حب الدنیا از رئوس تعیین کننده عاقبت انسان هست، نه این که تنها ملاک باشد. مثلا ادب هم بسیار در تعیین عاقبت مؤثر هست. ادب حر بن یزید ریاحی در محضر اباعبدالله الحسین علیه السلام و ادب ملکه سبا در بارکاه سلیمان موجب عاقبت به خیری این دو نفر شد. 


1- تحف العقول، ص 215

2- وسائل الشیعه، ج 16، ص 9

3- منظور دوستی زنان نامحرم است و شهوت نسبت به آن ها. زیرا در روایت داریم به میزانی که ایمان مرد اضافه می شود به علاقه اش نسبت به زنان محرمش نیز افزوده می شود.

۲۴ دی ۹۶ ، ۲۳:۰۴ ۴ نظر

موتوا قبل ان تموتوا

بسم الله النّور

روایت «موتوا قبل ان تموتوا» روایت عجیبی است، یعنی مرگ را اختیار کنید پیش از این که به جبر مرگتان فرا رسد.

اساتید می گویند معنای مرگ اختیاری این است که از اعتباریات، وابستگی ها و تعلقات جدا شوید. زیرا پس از مرگ هیچ کدام از اعتباریات دنیوی همراه ما نیستند. ثروت، مقام، مدرک، شأن خانوادگی و... همه اعتبار دنیاست که در آخرت بی اعتبارند و بهترین توشه تقوی است. «ان خیر الزاد التقوی»

برای سنجش این که بدانیم چه قدر به اعتباریات دنیوی وابسته ایم و تعلق داریم کافی است ببینیم چه قدر از زندگیمان به آن وابسته است. مثلا ببینیم جایگاه مدرک و ثروت و... نزد ما چگونه است و آیا می توانیم بدون این ها زندگی کنیم یا خیر. به میزانی که زندگی بدون این ها برایمان غیر ممکن باشد یعنی به این اعتباریات تعلق داریم...

و مرگ ارادی یعنی نسبت به همه آن ها قطع تعلق داشته باشیم و بمیریم...

به میزانی که از هرکدام از وابستگی ها جدا شویم و برایمان فاقد اهمیت شود و به لیست «مهم نیست»هایمان اضافه شود، به همان نسبت مرگ را اختیار کرده ایم  و نسبت به آن تعلق و وابستگی مرده ایم. 

این تعلقات و وابستگی ها ابزار امتحان ما هستند و زمانی در امتحانات الهی توفیق می یابیم همه ی دنیا را فانی ببینیم و تمام شدنی؛ همه ی نعمات را امانت خداوند بدانیم که روزی باید آن ها را به خدا برگردانیم و از آن ها جدا شویم. اگر نسبتی که ما با محیط اطرافمان برقرار می کنیم نسبت امانتداری باشد، این نعمات تعلق ما نمی شود و در نهایت موجب رشد و تعالی ما خواهد شد. اما اگر نسبتی که ما با محیط اطرافمان تعریف کردیم از جنس مالکیت بود و انحصار در داشتن آن ها، ما به آن نعمات تعلق پیدا می کنیم و اسیرش می شویم و این موجب توقف ما در مسیر رشد و کمال می شود.

تعلقات و اعتباریات برای افراد مختلف، گوناگونند، برخی به اشیاء تعلق خاطر دارند، برخی به افراد، برخی به مکان ها، برخی به روابط.

و از جمله تعلقاتی که در زمان ما ایجاد شده است، تعلق به فضای مجازی است. تعلق و وابستگی به نوشتن، دیده شدن، خواندن و ...

و یا تعلق به ابزارهای مجازی مانند موبایل و تبلت یا بسترهای اشتراکی مانند تلگرام، اینستاگرام و توئیتر.

به میزانی که نسبت به همه ی این تعلقات بی تفاوت شویم و از آن ها عبور کنیم، به همان اندازه مرگ را اختیار کرده ایم.

راه جدا شدن از همه تعلقات این است که کمی از بالا بایستیم و تصور کنیم نسبت به آن تعلق مرده ایم، مانند روحی که به جسد خود می نگرد، آن وقت می توان راحت قطع تعلق کرد و خود را از اسارت تمام اعتبارات دنیوی و حب نسبت به آن ها جدا کرد.

رو بمیر ای خواجه قبل از مردنت       تا نباشد زحمت جان کندنت (مولوی)

پ.ن: یکی از دوستانم یک باره از تلگرام خارج شد و حساب کاربری اش را حذف کرد، علت را که جویا شدم حرف عجیبی زد و گفت الان حسم نسبت به تلگرام مانند مرگ است، مانند فردی که مرده است و از بالا به جسد بی روح خود نظاره می کند، تا پیش از آن اسیر تلگرام بودم و جدا شدن از آن را تصور نمی کردم اما با خروج از آن حس مردن دارم. یعنی این فرد از تلگرام قطع تعلق کرده است و به همان اندازه مرگ را اختیار کرده است.

۲۳ آذر ۹۶ ، ۲۳:۵۵ ۳ نظر

محک ایمان

بسم الله النّور

 

ایمان، سر بزنگاه هایی محک می خورد که انسان حتی تصورش را هم نمی کند.

در آن شب عاشوراهایی که همه ی دنیا مقابلت ایستاده و چشمک می زند و امامت هم، آن سمت، ندای «هل من ناصر» سر می دهد.

و تو باید انتخاب کنی که به همه ی دنیا

به همه ی دنیاهای خود ساخته ات پشت کنی و به سوی حجت خدا بر زمین بروی

همان بزنگاه هایی که اگر برایش مهیا نشده باشی زمین می خوری

و صدای این زمین خوردن انقدر بلند است که تا انتهای تاریخ آن را می شنوند

عمر سعد بود

که حافظ و معلم قرآن بود!

شمر بود

در رکاب امیرالمؤمنین جانباز شده بود!

و سر امامش را برید!

برای ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

۲۴ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۲ ۰ نظر