بسم الله النور


تا به امروز آنچه نوشتم مقدمه ای بود برای آنچه انشاءالله زین پس خواهم نوشت.

امام خمینی به عنوان امام امّت، زعیمی بود از زعمای شیعه که خود با تأسی به معصومین، بر شریعت اسلام جانی دوباره دمید و خود نور راه شد برای طی سبیل الله تا ظهور حضرت ولی عصر (عج).

او با سیاستش، دیانت در عملش را ثابت کرد.

او ثابت کرد که با ولایت می توان در رأس قدرت بود اما به دنیا پشت کرد.

او ثابت کرد که برای این که ولی فقیه شود اول خودش را کنار زده است و خود طی سبیل حق کرده است 

تا امام امّت شود.

او ثابت کرد که اسلام، به عنوان یک شریعت توحیدی برنامه واحدی است برای تمام ابناء بشر.

او ثابت کرد که قدرت در دست انسان خدایی وسیله ای است برای بسط همه خیرها در عالم نه وسیله ای برای اثبات قدرت فردی.

او ثابت کرد که با کنار زدن ظلمت طاقوت زمان می توان با انفجار نور راه را به همه نشان داد.

راهی که ابتدایش حق و نهایتش هم حق است.

سبیلی که فقط و فقط زمانی که حق باشی و بخواهی پرچم حق را با اثبات آن در عملت بر افراشته نگه داری می توانی در آن طی طریق کنی.

وگرنه شریعت و سبیل حق که باقی است، فانی آن است که در میانه راه ظلمت را انتخاب کند به جای نور، و باطل را برگزیند به جای حق، و خود را برگزیند به جای ولی بر حق.


ادامه دارد...


خود نوشت: آنچه نوشتم اعتقادات قلبی ام بود برای امام خمینی، با انقلابش با انفجار نورش

پ.ن: لطفا نظرات خود را در باره مطالب بفرمایید.