حدیث نفس

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسن عباسی» ثبت شده است

جهت اطلاع افساد طلبان و تجدید نظر طلبان! ما در آرمان های انقلاب تجدید نظر نمی کنیم

بسم الله النّور

 

2

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۳ ۱ نظر

یا ایها الذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون!

بسم الله النّور

جناب رئیس جمهور در سخنرانی اخیرشان در افتتاحیه مسابقات قرآن کریم مطالبی را در باب قرآن بیان کرده اند که سوالاتی را برایم ایجاد کرد که در ادامه مطلب شرح آن را می بینید.

لینک سخنان ایشان: پیروی از قرآن یعنی اجرای فرامین و دستورات قرآن در یک جامعه/ باید آیات کلام الله را در زندگیمان مشاهده کنیم

ادامه مطلب...
۳ نظر

حق! و باطلی که نمیشناسیمش

بسم الله النّور

 

شاهکارهای دولت بی تدبیری و نا امیدی انقدر از حد گذشته است که آدم نمی داند از کجایش بنویسد!

از مذاکره باشیطانش!

یا برچسب بی سوادی و دلواپسی منتقدانش!

آخر امام خمینی هم دلواپس این انقلاب بودند که میراث انبیاء و ائمه بود.

امام خامنه ای هم نگرانند برای این انقلاب

و عماران نباید بگذارند دوباره جام زهری به امام امّت نوشانده شود.

نباید...

 

علی الحساب این لینک را ببینید

دانستن حق ماست آقای رئیس جمهور

 

دانستن حق ماست، آقای رئیس جمهور!

دانستن حق ماست، آقای رئیس جمهور!دانستن حق ماست، آقای رئیس جمهور!

۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۳۴ ۰ نظر

منازعه ی همیشه ی تاریخ در میدان حق و باطل

بسم الله النّور

از ابتدای خلقت انسان تقابل میان حق و باطل بوده و هست. از زمان حضرت آدم (ع) میان هابیل و قابیل، تا زمان تمامی انبیاء و رسل، که همه در موضع حق بودند و سعی در زدودن باطل داشتند؛ پرچم حق همیشه در دست اهلش بوده و هست.  در زمان چهارده معصوم از حضرت رسول (ص) تا حضرت ولی عصر (عج) نیز همیشه این منازعه وجود داشته است و اهل باطل تمام توان خود را به کار می گرفتند تا حق به محاق برود. اما این سنت خداوند متعال است که حق باقی است و باطل به محاق می رود.

منازعه ی میان حق و باطل در ماجرای سقیفه، گرفتن حکومت از حضرت علی (ع)، ماجرای فدک تا شهادت سیدة النساء العالمین حضرت فاطمه زهرا (س) در ابتدای مسیر اسلام و در ادامه، آشتی امام حسن (ع) با معاویه، حماسه ی عاشورا، تا نهضت علمی امام صادق (ع) و در نهایت به غیبت رفتن امام عصر (عج) وجود داشته و خواهد داشت. پس از غیبت نیز تمامی جریان کفر و باطل در مقابل جریان حق ایستاده و تمام توان خود را به کار می گیرد تا سد سبیل مسیر حق باشد و خود پیروز شود.

http://dari.irib.ir/media/k2/items/cache/cc4b3b9340eaf5324a745e3e5afef392_XL.jpg

ادامه مطلب...
۱۳ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۴۶ ۲ نظر

انحطاط اخلاقی جامعه

بسم الله النّور

در این ایام عزای حسینی که می بایست اوج شعور و معنویت در جوانان ما باشد دو اتفاق افتاد که فضای رسانه ای جامعه را مسموم کرد.

اولی حرف های فمینیست سیاه فکر تهمینه میلانی در برنامه هفت 9آبان ماه امسال بود که با حرف های عجیب خود آنتن زنده ی شبکه 3 را در اختیار گرفت بود.

تهمینه میلانی با کمال وقاحت در زمانی که دقیقا در ایام محرم و اوج دشمن شناسی و شناخت حق و باطل قرار داریم می گوید «دشمن افسانه است» «فیلم سیاه نداریم» «مگر خارجی‌ها بیکارند الکی به ما جایزه بدهند، نباید اینقدر دشمن دشمن کنیم، تجاوز فرهنگ غرب افسانه است و... » 

بیش از این که از شنیدن این اتفاقات ناراحت شوم بیشتر تعجب میکنم از این همه جهل این افراد!

یعنی یک انسان تا چه اندازه می تواند سطح فهمش پایین باشد که چنین استدلال هایی دارد!

خانم میلانی جهت استحضار حضرت عالی عرض میکنم امام حسین ع که نماد حق و حقیقت به تمام معناست در مقابل باطل میمون بازی چون یزید ایستاد تا دین جدش را احیا کند. یزید با وارونه کردن دین حق و مسخ کردن مردم با مادیات جلوی حضرت ایستاد تا آن جا که شهید شد.

خانم میلانی در نظر ما هر آن کس که از خدا دور شود و محور زندگی خود را منافع شخصی اش قرار دهد و استراتژی های ازلی و ابدی شیطان را که عهد کرد تا انسان را از راه حق و حقیقت دور سازد پیاده کند دشمن حق و راه حقیقت است و به حول و قوه الهی با تمام توان روبرویش می ایستیم.

اگر در نظر کسی، دشمن عیانی که حامی رژیم کودک کش اسرائیل است و جنایات ویتنام، افغانستان و عراق را باعث و بانی است و ... دشمن نیست، ما را با او هیچ کار نیست چون او خود دلباخته ی شیطان بزرگ است.

خانم میلانی از دیدگاه ما پوشاندن لباس باطل بر حق سیاه نمایی است و هرآن کس واقعیت و حقیقت جامعه مسلمان ایران را وارونه جلوه دهد خائن است به خون تمام شهدای این سرزمین و غرضی جز سیاه نمایی ندارد چون او خود در ظلمت است و جز ظلمت و تاریکی هیچ نمی بیند. 

پس زیاد هم نمی توان بر شما خرده گرفت چون اگر شما نگاهی جز این داشته باشید مایه ی تعجب است.

و اما شما در سخنان وقیحانه تان به زنان نجیب و پاکدامن این سرزمین که پاکی و طهارت را به جلوه فروشی و نگاه های مسموم جامعه ترجیح داده اند توهین کردید و من به عنوان یک زن نمی توانم از این کنار این موضوع بی تفاوت بگذرم!

شما گفته اید: «ما سنت هایی داریم که دلایل وجودی شان از بین رفته است. اینکه زن را مخفی می‌کنند. خیلی از خانواده ها در خیلی از شهرستان ها یا حتی در همین تهران هم این کار را میکنند. اینها هیچ کدام نمیدانند دلیل اینکه زن مخفی می شده چه بوده است. دلایلش خیلی علمی  و درست بوده است. زمانی بوده که تاتار، مغول و قوم های دیگر حمله میکردند و آذوقه را می بردند. زن را می بردند برای کنیزی بچه های را می بردند برای غلامی. بیشتر ساختمان های ما بخصوص در زنجان اگر تشریف ببرید می بینید که دیوارهای دو پوسته وجود دارد.  و موقع حمله زن و بچه و آذوقه را در میان دیوار می گذاشتند تا بتوانند یک سال دیگر با آن زندگی کنند. این شکل شیوه جنگ عوض شد. الان بمب می اندازند روی سر مردم ولی هنوز آن شیوه ادامه پیدا کرد. یعنی خیلی ها هنوز زن و بچه شان را مخفی میکنند. دلایل وجودی اش از بین رفت ولی خود این هنوز مانده است.»

آیا واقعا فلسفه ی دوری از نامحرم زنان این است!

بد نیست کمی از آمار خشونت زنان غربی برایتان بگویم که همه آزادند و کسی در خانه مخفی نیست!

در آمریکا هر دو دقیقه یک زن مورد آزار جنسی قرار می گیرد!

از هر شش زن آمریکایی یک نفر مورد تجاوز قرار گرفته است!

تازه این ها آمار رسمی است.

آمارها نشان می دهند که فقط 40 درصد آزارهای جنسی زنان به پلیس گزارش میشود!

اگر مطلع باشید اخیرا ویدئویی از زنی منتشر شده است که در نیویورک 10 ساعت پیاده روی می کند و در طی این 10 ساعت 100 بار مورد خشونت زبانی قرار می گیرد و این البته فقط آمار خشونت های زبانی است نه موارد دیگر.

در ادامه فردی مبتکر همین پیاده روی را این بار با کمی تفاوت فیلم برداری کرد. در این ویدئو زن ابتدا 5 ساعت با تیپی شبیه زن ویدئوی قبلی در منهتن پیاده روی میکند و بارها مورد آزار و اذیت زبانی و... قرار میگیرد. در 5 ساعت بعدی زن با حجابی معمولی همان مسیر را می رود و هیچ آزاری از هیچ کس نمی بیند!

به نظر شما پیام این ویدئو چیست؟!

البته از شما هیچ انتظار ندارم که واقعیات را ببینید چون باطل برای شما حق را وارونه جلوه میدهد!


اما اتفاق تأسف بار دیگر این ایام

مشکلات مایلی کهن و دایی که گوش رسانه ها را کر کرد!

و همه هم مسحور و هیچ کس نیست که بگوید مگر مشکلات شخصی این دونفر به جامعه ربطی دارد که جامعه را از آن خبردار میکنید!

اصلا مگر این دو نفر چه کسی هستند جز دو نفری که عمرشان را صرف دویدن دنبال یک توپ کرده اند؟

فوتبال، این ورزش بی خاصیت که نه تنها ورزش نیست بلکه صنعتی است برای مدیریت افکار جامعه و ابزاری است بر دست استعمار که استعمار نوین را در کشورها پیاده کند

فوتبال ابزار غفلت جوانان در دوران اوج زندگیشان است تا آن ها را از هدف اصلی حیاتشان دور کند.

و باید وا اسفا گفت برای جامعه ای که کارگردان سینمایش تهمینه میلانی باشد! (که البته سینما هم سردمدار صنعت غفلت جهانی است)

و دغدغه ی رسانه هایش دعوای دو نفره ی دو فوتبالیست و تبدیل آن به دغدغه تمام مردم!

وقتی حرکت جامعه به سمت خواب و غفلت شد زنگ خظر آن جامعه به صدا در می آید و نزدیک است که خداوند آن جامعه را با امتحان های سخت به ورطه ی بلا بکشاند که البته نمونه هایش را در همسایگانمان می بینیم!

داعش در عراق!

النصره در سوریه!

آمریکا در افغانستان!

راستی خانم کارگردان ارمغان آمریکا برای افغانستان چه بود؟

آهان یادم افتاد افغانستان کلا گل و بلبل است و چون من عینک شما را به چشم ندارم نمی بینم!

۲۳ آبان ۹۳ ، ۰۷:۵۱ ۵ نظر

متحجرین مقدس مآب مصداق و صدوا عن سبیل الله

این پست به نقل از  بخش هایی از صحیفه نور امام ره در رابطه با مذمت متحجرین مقدس مآب است که البته مصادیق امروزین آن کم نیست.

«در شروع مبارزات اسلامى اگر می ‏خواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب می ‏شنیدى که شاه شیعه است! عده‏ اى مقدس نماى واپسگرا همه چیز را حرام می دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی هاى دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد.

به زعم بعض افراد، روحانیت زمانى قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپاى‏ وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانى کاردان و زیرک، کاسه‏اى زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه‏ ها بود که هرکس کج راه مى‏رفت متدین تر بود. یاد گرفتن زبان خارجى، کفر، و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار می ‏رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه‏اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مى‏گفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه می یافت، وضع روحانیت و حوزه‏ ها، وضع کلیساهاى قرون وسطى‏ می شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه‏ها را حفظ نمود ..

اولین و مهم ترین فصل خونین مبارزه در عاشوراى 15 خرداد رقم خورد. در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان‏ می ‏نمود. بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودى گلوله حیله و مقدس مآبى و تحجر بود؛ گلوله زخم زبان و نفاق و دورویى بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می ‏سوخت و می ‏درید. در آن زمان روزى نبود که حادثه‏ اى نباشد، ایادى پنهان و آشکار امریکا و شاه به شایعات و تهمت ها متوسل شدند حتى نسبت تارک الصلوة و کمونیست و عامل انگلیس به افرادى که هدایت مبارزه را به عهده داشتند می ‏دادند. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایى و اسارت خون می گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوى می خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده ‏اى روحانى مقدس نماى ناآگاه یا بازى خورده و عده‏ اى وابسته که چهره‏ شان بعد از پیروزى روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می ‏نمودند ..

آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین- علیه السلام- که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه‏ ها را بیش از این تلخ نکنم. ولى طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبى و دین فروشى عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده ‏اند. آن ها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمی دادند، پشتیبان کسانى شدند که تا براندازى نظام و کودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبریز  با هماهنگى چپی ها و سلطنت طلبان و تجزیه طلبان کردستان تنها یک نمونه است که مى ‏توانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند ولى دست برنداشتند و از کودتاى نوژه سر در آوردند، باز خدا رسوایشان‏ ساخت. دسته‏ اى دیگر از روحانى نماهایى که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا مى ‏دانستند و سر به آستانه دربار مى ‏ساییدند، یک مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفى که براى اسلام آنهمه زجر و آوارگى و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس نماهاى بیشعور مى‏ گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مى‏ گویند مسئولین نظام کمونیست شده‏ اند! تا دیروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفید و راهگشا مى‏ دانستند، امروز از اینکه در گوشه‏ اى خلاف شرعى که هرگز خواست مسئولین نیست رخ مى ‏دهد، فریاد «وا اسلاما» سر مى‏ دهند! دیروز «حجتیه ‏اى» ها  مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده ‏اند! «ولایتى» هاى دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمین را ریخته ‏اند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‏ ا ند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را مى‏ خورند! راستى اتهام امریکایى و روسى و التقاطى، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیّت قمار و موسیقى از چه کسانى صادر مى‏ شود؟ از آدم هاى لامذهب یا از مقدس نماهاى متحجر و بیشعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعن ها و کنایه‏ ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهى؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه‏ هاست، و برخورد واقعى هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است. از یک طرف وظیفه تبیین حقایق و واقعیات و اجراى حق و عدالت در حد توان و از طرف دیگر مراقبت از نیفتادن سوژه اى به دست دشمنان کار آسانى نیست ..

امروز هیچ دلیل شرعى و عقلى وجود ندارد که اختلاف سلیقه ‏ها و برداشت ها و حتى ضعف مدیریت ها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علماى متعهد گردد. ممکن است هرکس در فضاى ذهن و ایده‏ هاى خود نسبت به عملکردها و مدیریتها و سلیقه‏ هاى دیگران و مسئولین انتقادى داشته باشد، ولى لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعى و ابرقدرتها که همه مشکلات و نارسایی ها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسائل فرعى منحرف کند و خداى ناکرده همه ضعف ها و مشکلات به حساب مدیریت و مسئولین گذاشته شود و از آن تفسیر انحصارطلبى گردد که این عمل کاملًا غیر منصفانه است و اعتبار مسئولین نظام را از بین‏ مى ‏برد و زمینه را براى ورود بى‏ تفاوتها و بى ‏دردها به صحنه انقلاب آماده مى ‏کند ..»1

ایشان در جایی دیگر می گویند:

        «اینجانب، که یک نفر از خدمتگزاران علماى اعلام و ملت اسلام هستم، در موقع خطیر و براى مصالح بزرگ اسلامى حاضرم براى کوچکترین افراد تواضع و کوچکى کنم، تا چه رسد به علماى اعلام و مراجع عظام- کثّراللَّه امثالهم. لازم است جوانهاى متعصب و طلاب تازه کار از زبان و قلم خود جلوگیرى کنند؛ و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از امورى که موجب تشتت و تفرقه است خوددارى نمایند. علماى اعلام براى خاتمه دادن به هرج و مرج و بى‏ نظمی ها در فکر اصلاح عمومى هستند، اگر دولتها مجال فکر به ما بدهند؛ اگر گرفتاری هایى که از ناحیه هیأت حاکمه پیش مى‏ آید و ناراحتی هاى روحى مجال تصفیه و اصلاح داخلى به ما بدهد. این نحو گرفتاری هاست که ما را از مسیر خود، که مسیر تصفیه حوزه‏ ها و اصلاح همه جانبه است، باز مى‏ دارد. با احساس خطر براى اسلام و قرآن کریم، براى ملت و ملیت مجال تفکر در امور دیگر باقى نمانده. اهمیت این موضوعات به قدرى است که مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است»2

در این چند روز اخیر یک عده متحجرین مقدس مآب با برداشت غلطی که از تقطیع 30 ثانیه ای یک سخنرانی 2ساعته از استاد بزرگوار حکیم حسن عباسی داشته اند، بدون شناخت از عقبه ی علمی، معرفتی و عقیدتی  ایشان، انواع تهمت های ناروا و فحاشی های نا به جا را نثار این استاد گرانقدر کرده اند.

همان طور که به نقل از امام خمینی ره آورده شد این اتفاقات توطئه ی دشمن در جهت ایجاد تفرقه بین امت حزب الله است که برخی متحجرین مقدس مآب در دام آن افتاده اند تا روند پرشتاب حرکت این استاد گرانقدر را در ایجاد و بسط تفکر اسلام را در حوزه تمدنی کُند و متوقف کنند.

اما مطمئن باشید سیاه رویی این روزهای شما بر چهره خودتان باقی خواهد ماند و این حرکت پر شتاب به لطف حضرت صاحب الزمان در جهت بسط اندیشه تمدنی اسلام ادامه خواهد یافت.

که «انّ حزب الله هم الغالبون»



1-  صحیفه امام، ج‏21ص273، پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه وجماعات(منشور روحانیت) 

2- صحیفه امام، ج‏1ص409، پیام به روحانیون و ملت ایران(مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون). .....

۱۸ آذر ۹۲ ، ۱۶:۲۹ ۵ نظر

فاسقین در بی راهه

در ادامه توهین های مکرر به «حکیم حسن عباسی»

این لینک را ببینید:

خبری که فاسقین می آورند

اینجا را هم ببینید:

گام شناسی توهین به استاد بزرگوار حسن عباسی

۱۷ آذر ۹۲ ، ۰۵:۲۴ ۳ نظر

بی راهه شور منهای شعور در عزای اباعبدالله ع

هو الحق

این مطلب پاسخی است به توهین های پی در پی خبرگزاری های بی تقوایی چون صراط نیوز، عقیق، وارث و....
در توهین به استاد بزرگوارم حکیم حسن عباسی...
کسی که گمشده ام، حکمت را در قلبم بارور ساخت...
شرح ما وقع را در اینجا بخوانید...
از کودکی ام به یاد ندارم که هیچ گاه مجلس روضه ای که فقط سینه زنی باشد رفته باشم (اگر هم یکی دو بار رفته ام فقط به دلیل اصرار دیگران بوده است و نه اختیار خودم)
اصلا یادم نمی آید مجلسی که پیش از آن که سخنرانش را بشناسم بروم. 
اصلا کودک هم که بودم مادرم ما را مجالسی می برد که عشق امام حسین ع را با چاشنی معرفت بر قلبمان وارد می کرد، مجالسی که واقعا پر بود از شور و شعور، با تمام کودکی ام درک می کردم نور متفاوت این مجالس را...
به سن راهنمایی که رسیدم فهمیدم برای حرکت در مسیر حسینی نیاز به استادی دارم تا چراغ راهم باشد برای این که راه را گم نکنم و راهم به بی راهه نرود...
حال که در عنفوان جوانی ام هستم خداوند توفیق حضور در محضر حکیم حسن عباسی را نصیبم کرده است تا چراغ راهم باشد برای حرکت به مقصد نور، با ولایت الله
او زمانی که درس انسان شناسی می داد و وقتی در شرح مراتب قلب انسان در قرآن به فؤاد (مکان رؤیت حق از باطل) و نفس مطمئنه می رسید و می گفت: یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه...
و هیچ گاه طنین صدایش را هنگام قرائت این آیه از قلبم خارج نخواهد شد...
و در ادامه می گفت: در تفاسیر آمده است که شأن این آیه در منزلت حسین ع آمده است...
او حکیمی است که خود درک میکند عظمت این آیه را در فؤادش...
عظمت حسینی که به نفس مطمئنه رسیده...
عظمت حسینی که راضیه مرضیه است را خوب با قلبش، مرکز وجودش به عنوان خلیفه الله درک می کند...
و حالا من دردم میگیرد از این همه دردی که یک سری انسان نمای تاریک دل جاهل، که خود نمی دانند عمق جهالتشان تا کجاست... 
بر قلب استادم وارد می کنند و قلبش را سنگین می کنند با بار تهمت و افترا...
و هرآنچه لایق خودشان و هم کیشانشان هست به این بزرگوار نسبت می دهند...
آن ها با دیدن یک کلیپ تقطیع شده که تأکیدش بر روضه با شور و شعور انسان پرور است...
نه هیئات شور محور بی معرفت دیوانه پرور...
به انسانی که امامش حسین، ولیش الله، و به مقصد نور است...
می تازند و او را خارج از دین و صفاتی که شرمم می آید از گفتنش خطاب می کنند...
این مادحین شور محور که به افراد جرأت می دهد با سگشان در مجلس حضرت که باید پاک ترین مکان عالم باشد شرکت کنند... و جرأت می دهدکه کنار دسته ها و هیئاتی که به دروغین برای برپایی عزای حضرت برپا می شود تلفن بگیرند برای قرار شهوتشان...
بدانند این مجالس شور محور بدون شعور بی راهه ایست به مقصد ظلمات و باطل، که یک قدم هم افراد را از گناه دور نمی کند...
ای ننگ بر شما که همیشه مصداق و صدّوا عن سبیل الله بوده و هستید...
ننگ بر شما که ندیده و نشناخته به کسی که دشمن حق از شنیدن نامش لرزه بر اندامش می افتد، این چنین بی مهابا تهمت و افتراء می زنید...
و خداوند خود آگاه ترین است که چه کس در راه است و چه کس در بی راهه...
چه کس به مقصد نور است و چه کس به مقصد ظلمات...
چه کس به فلاح نائل می شود و چه کس به خسران می رسد...
و زبان می گزد از گفته هایی که هیچ گاه نباید میگفت...
که: ان الله علیم بذات الصدور

اینجا را هم ببینید.

۱۵ آذر ۹۲ ، ۰۵:۱۵ ۸ نظر