بسم الله
دوستی نوشت:«هرچی بی قیدتر باشی، حداقل در این دنیا خوشتری»
قبلترش از من پرسیده بود: «چه کار کنم حسرت زندگی دیگران رو نخورم؟»
برای سوال دوم نوشتم، اگر درون زندگی آدمهارو خبر داشتی، میفهمیدی که آدم بدون مشکل مطلقا نداریم.
برای اولی گفتم: موافق نیستم، چون آدمهای بیقید و ناخوش زیادند...
و یکی از دوستانم دقیقا برای ازدواج بیقید شد، حجاب و اینهارو کنار گذاشت. البته هنوز مجرده.
آخر بیقیدی چیست؟
انجام دادن هرکاری دوست دارم تا تهش؟
آخر این آزادی بدون محدودیت به کجا میرسد؟
حتی اگر تمام حیات ما بازهم محدود به دنیا باشه، نمیارزه...
دنیا موهبتهای مهمتری بالاتر از آزادی دارد...