بسم الله النّور
اَللَّهُمَّ اِنَّکَ کَلَّفْتَنى مِنْ نَفْسى ما اَنْتَ اَمْلَکُ بِهِ مِنّى، وَ
خداوندا مرا مکلّف به تکلیفى ساختهاى که خودت از من به آن کار تواناترى، و
قُدْرَتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَىَّ اَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتى، فَاَعْطِنى مِنْ نَفْسى
قدرتت بر آن و بر من بیش از قدرت من است، پس چنانم کن که موجب
مایُرْضیکَ عَنّى، وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضاها مِنْ نَفْسى فى عافِیَةٍ.
رضاى تو از من باشد، و از من آنچه را که موجب رضاى توست برگیر آن گونه که به سلامت من لطمهاى نزند.
اَللَّهُمَّ لاطاقَةَ لى بِالْجَهْدِ، وَ لاصَبْرَ لى عَلَى الْبَلاءِ، و لاقُوَّةَ لى
خداوندا، مرا طاقت بر سختى و مشقت، و شکیبایى بر بلا، و قدرت بر تنگدستى
عَلَى الْفَقْرِ، فَلاتَحْظُرْ عَلَىَّ رِزْقى، وَ لاتَکِلْنى اِلى خَلْقِکَ،
نیست، پس روزیم را منع مکن، و مرا به خلق خود وامگذار،
بَلْ تَفَرَّدْ بِحاجَتى، وَ تَوَلَّ کِفایَتى، وَانْظُرْ اِلَىَّ، وَانْظُرْ لى فى
بلکه خود به تنهایى نیازم را برآور، و خودت کارساز من باش، و به چشم محبت به من بنگر، و در
جَمیعِ اُمُورى، فَاِنَّکَ اِنْ وَ کَلْتَنى اِلى نَفْسى عَجَزْتُ
همه امورم مصالح مرا در نظر گیر، زیرا اگر مرا به خود واگذارى در کارم
عَنْها، وَلَمْ اُقِمْ ما فیهِ مَصْلَحَتُها، وَ اِنْ وَ کَلْتَنى اِلى خَلْقِکَ
فرومانم، و به کارى که مصلحت من در آن است نپردازم، و اگر مرا به بندگانت واگذارى
تَجَهَّمُونى، وَ اِنْ اَلْجَأْتَنى اِلى قَرابَتى حَرَمُونى، وَ اِنْاَعْطَوْا
روى درهم کشند، و اگر به اقوامم حوالت دهى محرومم سازند، و اگر عطا کنند
اَعْطَوْا قَلیلاً نَکِداً، وَ مَنُّوا عَلَىَّ طَویلاً، وَ ذَمُّوا کَثیراً،
عطایى اندک و پردردسر دهند، و بر من منّت بسیار گذارند، و بیش از حد نکوهشم نمایند،
فَبِفَضْلِکَ اللَّهُمَّ فَاَغْنِنى، وَ بِعَظَمَتِکَ فَانْعَشْنى، وَ بِسَعَتِکَ
پس اى خداوند، به فضلت بىنیازم کن، و به بزرگیت مرتبهام بلند گردان، و به عطاى گستردهات
فَابْسُطْ یَدى، وَ بِما عِنْدَکَ فَاکْفِنى.
دستم را گشاده ساز، و به رحمتت در کلّ امور کفایتم کن.
*بخشی از دعای بیست و دوم صحیفه سجادیه