بسم الله النّور
1- در اعصار انبیاء گذشته، انسان ها با دست خودشان بتی می تراشیدند و آن را در جایی قرار می دادند و او را می پرستیدند. اما با گذشت هزاران سال استراتژی شیطان این شد که بشر از بت پرستی به خود پرستی برسد و شیطان به نحوی ابناء بشر را اغوا کرد که به گناه حودش مبتلا شوند. همان گناهی که موجب اخراجش از بهشت و درگاه ربوبی شد. گناه خود پرستی را می توان بزرگترین گناه در مقابل خداوند دانست. گناهی که فرعون را با «انا ربکم الاعلی» گفتن به هلاکت رساند.
پیامبر رحمت حضرت محمد صلوات الله علیه و آله پس از بعثت تمام همّشان این بود که انسان را به مقام «عبد» بودن در محضر «ربوبی» برسانند و خودشان هم مصداق اتمّ و اکمل عبودیت بودند. عبدی که همه ی توجهش به ربّش هست و از خود «من» و خود پسندی ای (خودپرستی ای) ندارد. همه ی وجودش اوست نه «من» وجودش.
در روایات و آیات هم بسیار تأکید شده است بر زدودن کبر و غرور و منیّت از وجود انسان. تا جایی که یکی از اهداف امتحانات و ابتلائات دنیوی گرفته شدن این خود پسندی و خودپرستی از وجود انسان است. انسان باید از «من» وجودش تهی شود تا لقب «خلیفة الله» پیدا کند و به مقام «عبودیت» برسد.
ریشه ی بسیاری از گناهان هم همین هست. در حسد انسان به اعتراض می گوید چرا نعمت او از «من» بهتر است و تقاضای زوال نعمت فرد مورد حسد واقع شده را دارد. در کبر فرد می گوید «من» از همه بهتر و بزرگترم، از همه بیشتر می فهمم. در دروغ انسان نمی خواهد «من» وجودش مورد شماتت قرار بگیرد. در غیبت شخصیت فردی را ساقط می کند تا «خودش» مطرح شود و بهتر جلوه کند. و قس علی هذا در مورد اکثر گناهان.
2- در روانشناسی خودشیفتگی یا نارسیسیسم بیانگر عشق افراطی به خود و تکیه بر خودانگاشتهای درونی است. نارسیسیسم از ریشه لغت یونانیشدهٔ نارسیس (نرگس، اسطوره نارسیسیوس) گرفته شدهاست. نارسیس یا نرگس، مرد جوان خوب چهرهای بود که از عشق اخو دوری کرد و برای همین محکوم به عشق ورزیدن به تصویر چهره خود در یک استخر آب گردید. نام گل نرگس برگرفته از این افسانهاست. نارسیس وقتی به عشق خود (چهره انعکاس یافته خود) نمیرسد، آنقدر غمگین بر لب چشمه مینشیند تا تبدیل به گل میشود.
مورخ و منتقد اجتماعی کریستوفر لاک این موضوع را در کتابش به نام «فرهنگ خودشیفتگی» که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد، توصیف میکند. او فرهنگ خودشیفتگی را به این صورت توصیف میکند که هر عملی که فرد انجام میدهد در راستای ارضای و بدست آوردن لذت درونی خود است. این توصیف نیز در مواقعی به کمک لیبرالیسم رقتهاست و برای توصیف صفات درونی لیبرالیسم مانند مسائل اجتماعی، جنسیتی و یا مذهبی به کار برده میشود. با تعاریفی که از خودشیفتگی به عمل آمدهاست، بیشتر محققان و جامعه شناسان، این صفت را تحلیل برنده اجتماع و جامعه میدانند و آن را در نقطه ماکزیمم فردگرایی قرار دادهاند و فردی که دچار خودشیفتگی بیاندازه است، هیچ علاقهً درونی به دیگران ندارد.
نارسیسیسم تلقی سکولار و عرفی از «خود پرستی» است که در دین اسلام از آن بسیار نهی شده است.
3- انسان در نسل های پیشین انسانی بود که قوه ی سامعه اش قوت داشت و مفاهیم را با شنیدن فهم می کرد. پس از اختراع خط، کتاب و نوشته ها به کمک انسان آمدند تا فهم عمیق تر شود.
اما انسان امروز با آمدن تکنولوژی های تصویری فهمش با ایمیج و ایمجینیشن صورت می گیرد. انسان امروز مفاهیم را با تصویر و بالاتر از آن با فیلم منتقل می کنند و هر ایمیج و تصویر می تواند تعداد بسیار زیادی از مفاهیم را در لحظه به فرد انتقال دهد.
4- با اختراع دوربین عکاسی و فیلمبرداری، فتوگرافی یا عکاسی و پس از آن فیلم برداری ابزاری شدند در دست بشر برای ثبت لحظات و وقایع مهم. کاربرد اولیه ی عکاسی، ثبت لحظات تکرار نشدنی برای یاد آوری خاطرات بود. فیلم هم لحظات متعدد را به شکل مداوم ثبت و ضبط می کرد تا وقایع مهم در سطح خرد تا کلان در خاطرات باقی بمانند. با گذشت زمان بشر از این ابزارها برای انتقال پیام و مفهوم استفاده کرد. به نحوی که هر تصویر و فیلم گویای مطلبی بود که فرد عکاس یا فیلم بردار قصد انتقالش را به مخاطب داشت.
با گذشت سال ها و همگانی شدن این وسایل، عکاسی و فیلم برداری ماهیتش از ثبت وقایع «جمعی» به ثبت وقایع و لحظات «فردی» سوق پیدا کرد و به این ترتیب هرکس توانست لحظات خوشی و ناخوشی «شخص خودش» را ثبت و ضبط کند.
5- با گذشت زمان شیطان هم از ابزارها و تکنولوژی های جدید برای بسط استراتژی خود در جهت اغوای ابناء بشر استفاده کرد. هدف شیطان رساندن انسان از خدا پرستی به بت پرستی، و از بت پرستی به خودپرستی بود. تا فرد فرد ابناء بشر «خدا» بشوند و ندای «انا ربکم الاعلی» سر دهند. اگر در گذشته انسان ها با دست خود بت می تراشیدند و آن را می پرستیدند، امروزه انسان ها با دست خود تصویر خودشان را ثبت می کنند (و احتمالا با پرینترهای سه بعدی در آینده خودشان را تکثیر می کنند! و مجسمه شان را به دیگران هدیه می دهند نه تصویرشان را!) و خود را می پرستند.
عکاسی سلفی، تصویر برداری از خودی است که می خواهد جاودان بماند و باقی. می خواهد جوان بماند و بت جسمش نشکند.
این پدیده انقدر شیوع پیدا کرده است که روانشناسان و جامعه شناسان غربی از آن به عنوان نارسیسیسم در دوران جدید یاد می کنند و برای آن تعریف و فرمول هم ارائه کرده اند.
چکونه رسانه های اجتماعی ما را خود شیفته می کنند؟
روش جدید دانشمندان برای اندازه گیری نارسیسیم!
تعداد سلفی در هر ساعت مساوی است با اندازه ی خودشیفتگی شما!
6- بشر غربی بشری اومانیست است. خود را محور قرار می دهد و همه چیز را با محوریت خود تعریف می کند و همه چیز را برای خود می خواهد. این بشر سوداگر و منفعت طلب است و مفهومی به نام ایثار برای او بی معنی است. خودش را دوست دارد و خودش را می پرستد.
او می پندارد جهان در دست اوست و به دور او می چرخد. او آزاد است تا هر آن چه می خواهد بکند. چون او عبد نفس خویش است و فرمان از او می برد.
7- محصول لیبرالیسم که انسان خود محور و نارسیست است، ابزاری دارد به نام عکاسی سلفی تا من وجودش را تا می تواند بزرگ کند و به آن ایمان بیاورد. اگر در روانشناسی گذشته می گفتند به خودت باور داشته باش! الان می گویند به سلفی ات باور داشته باش!
اما انسان مسلمان ایمانش به خداست نه خودش! توکل و اعتمادش به خداست نه خودش!
پ.ن 1: آشفتگی متن را به روزه داری نویسنده اش ببخشید. آن چه نگاشته شد تقریبا پیش نویسی بود بر آن چه باید باشد. روایات مربوط به موضوع و نقش پدیده اینستاگرام در دامن زدن به بت سازی لحظه ای ابناء بشر از خود باید تبیین شود.
پ.ن 2: اوضاع ما در حوزه ی عکاسی فاجعه است. خصوصا در عروسی ها و این همه بت هایی که عروس و داماد از خود می سازند و هر روز به بتشان نگاه می کنند!
پ.ن 3: در احادیث و روایات از نقاشی از افراد و مجسمه سازی نهی شده است. احتمالا عکاسی از اشخاص هم که ثبت تصویر فرد است و ماهیتا با نقاشی تفاوت ندارد کراهت زیادی دارد اگر حرام نباشد.
پ.ن 4: مبتنی بر نظر مراجع نماز در جایی که عکس فردی هست نهی شده یا کراهت شدید دارد.
اگر اشتباه نکنم در روایتی هم خواندم ملائک در خانه ای که در آن عکس فردی باشد وارد نمی شوند.
پ.ن 5: این موضوع را می توان چند کتاب و موضوع تحقیق قرار داد.