بسم الله
تفاوت ابراهیم و ما، تفاوت کسى است که واقعیتها را دیده و هزار شکست را تجربه کرده و به شهادت رسیده که وسیله ها از ثمره ها جدا هستند و گاهى همراه م ىشوند و هیچ ضامنى ندارند. تفاوت او با ما، تفاوت کسى است که واقعیت ها را دیده، با کسى که از واقعیت ها و از حقیقت ها چشم پوشیده و از شکست ها درس نگرفته و فقط سوخته است و نالیده است.
داستان توکل که بر ما سنگینى مى کند، از همین دید مایه مى گیرد، که تو نمى توانى بر وسیله هایى که عقیم مى مانند و یا خودشان تو را مى شکنند، تکیه کنى. تو، نه همراه پول، که حتى همراه نان و لقمه ى در دست گرفته ات، آرام ندارى که من کارم تمام است و امروز سیرم، چون آنقدر لقمه ها در گلوگیر کرده اند و طرف را به خفگى هم کشانده اند.
ما بر پول تکیه داریم. مىگوییم پول را روى کوه بگذار، کوه جواب مى دهد. بیچاره پول باید آن قدر بدود تا نان و آب و چاى و سماور و وسیله بشود و تو مى دانى که پس از این همه تبدیل، تازه کارها تمام نیست، که واسطه ها و شکست ها زیاد هستند.
این است که نه تنها مؤمن ها، بلکه هر کس که تکیه گاهى مى خواهد، باید بر خدا تکیه کند؛ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ المُتِوَکِّلُون،
که تکیه گاهها و پناهگاه هاى دیگر، خودشان آوارى بر سر تو مى شوند و بارى بر دوش و استخوانى در گلو.
تو در این سوره و آیه هاى دیگر، او را مىبینى که در تمام هستى حضور دارد، چون همراه هر فقرى غنایى هست و ما همگى فقیریم. یا ایها النّاس أَنْتُمُ الفُقَراءُ الى اللَّه و اللَّه هو الغَنِىُّ الْحَمِید.
آى مردم، شما فقیر، دست خالى هستید و این نیازتان به سوى اللَّه است که غنى است و نه تنها غنى، که حمید و ستوده و خوب است. نه تنها دارد، که دارد و مى دهد و مى بخشد و مى ریزد.
در این مرحله از فکر و شناخت معبودها، تو تمام واسطه ها را مىبینى که کارى در دست ندارند و پایشان به جایى بند نیست. با این جریان مى یابى که حاکم و مالک هستى اوست، در نتیجه در پدیده ها از فرعون و پدر و مادر گرفته تا قدرتها و ثروتها، تا آسمان و زمین و خورشید و ستاره ها، نمى توانى بمانى.
همان طور که در نظام هستى و ملکوت، نمى توانى متوقف شوى.
همان طور که در فرشته ها و مَلَک نمى مانى.
با این خط فکرى، تو از تمام هستى عبور مى کنى و او را مى یابى. در علیت ها و پیوستگى ها و نظام هم نمى مانى و او را دست بسته ى نظام نمى شناسى.
با تمام وسیله ها مغرور نمىشوى و بدون هر گونه وسیله، مأیوس نمى گردى، که او از وسیله ها، وسیله ساخته و علیت و پیوستگى را به هم پیوسته است.
اکنون معجزات براى تو طبیعى مى شوند و ثبات و أمن و توکل بر وسیله ساز، در تو شکل مى گیرد. و این مجموعه جریانى است که تو باید طى کنى و از بند واسطه ها بیرون بیایى. واسطه هایى که خیال مى کنى کارگزار تو هستند.
کتاب صراط استاد علی صفایی حائری، ص 45-43
چرا آخرین مطلب؟ خیره ان شاءالله
ممنون بابت تمام مطالبی که اینجا قرار دادید فکر می کنم بنده از مطالب اینجا بیشتر از وبلاگ های دیگه تون استفاده کردم.
محفوظ باشید ان شاءالله