بسم الله
خدایا، میدانی فرق من و آدم خوبهایت چیست؟
خوبهای درگاهت وقتی مصیبت پشت مصیبت سرشان آوار میشود، یک نگاه به آسمان میاندازند، میبینند تو حواست هست و بعد صبورانه به زندگی ادامه میدهند.
خوب های درگاهت وقت آوار مصیبت، نمازشان را همان اول وقت با نشاط میخوانند و از فکر و خیال هزار بار موقع نماز شک نمیکنند.
خوب های درگاهت وقت ابتلا مثل زمان آسایش، حواسشان هست که هستی، رهایشان نکردی.
خوب های درگاهت حتی در اوج مصیبت تو را و بندگی تو را یادشان نمی رود. مثل زینب کبری که نماز شبش هم ترک نشد بعد مصیبت عاشورا.
خوب های درگاهت در اوج بلا هم شاکی نیستند از تو.
خوب های درگاهت باید هم حساب کتابشان نزد تو با من فرق کند.
وقتی آنها اینگونهاند و من برعکس همه اینها...
باید هم جور دیگری به آن ها نگاه کنی
چون آن ها به هر حال فرق دارند با من...
اما من هرچه هستم و نیستم بنده تو که هستم.
از همان آخر صفی ها
همان ها که هی میروند و بر میگردند.
همان ها که وقتی نعمتی بهشان می دهی خوشحال می شوند، وقتی میگیری از تو رویگردان میشوند.
در کتابت مثالشان را هم زده ای
من از همین سنخ بنده هایت هستم
عین بچه ها وقتی می دهی خوشحال می شوم
وقتی میگیری، در لحظه از این رو به آن رو می شوم.
همین قدر ضعیف،
همین قدر خسته
و تو خدای این بنده هایت هم هستی
این فرجک القریب؟!