بسم الله


پرده اول: کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری ثبت نام می کنند و در روز آخر کسانی می آیند که معلوم نبود می آیند.

در آخرین ساعت ها سعید جلیلی، اسفندیار رحیم مشایی و سیاستمدار کهنسال ما آقای رفسنجانی ثبت نام می کنند.

پرده دوم: بعضی ها قبل از اعلام نتایج شورای نگهبان به نفع بعضی دیگر انصراف می دهند.

پرده سوم: نام هشت نفر به عنوان تأیید صلاحیت شدگان شورای نگهبان اعلام می شود.

و بسیاری تعجب می کنند از رد صلاحیت یار انقلاب آقای هاشمی و بوق و کرنا می کنند در خبرگزاری هاشان

 تأیید صلاحیت شدگان به ترتیب حروف الفبا، سعید جلیلی، غلامعلی حداد عادل و ...

پرده چهارم: تبلیغات نامزدها شروع می شود و مناظره ها هم

مناظره اول و دوم فقط مقدمه ای بود برای مناظره سوم و مناظره سوم با موضوع سیاست داخلی و خارجی شروع می شود و همه می بینند از سراسر ایران و جهان و فقط دو نفر از انقلاب دفاع می کنند.

منتظر باشید...

بازی ...

تازه شروع شده است...

و اختلاف ها هم...

پرده پنجم: در ادامه بازی ...

اختلاف ها هم شدت می گیرد...

و ما هم هنوز نفهمیده ایم که بازی خورده ایم و زمین بازی را استعمار پیر برایمان تعریف کرده است...

اما کسی از تبار انقلاب زمین بازی و صحنه گردان این بازی نامیمون را می فهمد و انصراف می دهد تا شاید برنده بازی دشمن نباشد...

غلامعلی حدادعادل به نفع اصول گرایی انصراف می دهد....

منتظر باشید بازی هنوز ادامه دارد....

پرده ششم: بازی گردان بسیار زیرکانه صحنه را خاموش دنبال می کند...

و مهره هایش را آرام جابه جا می کند ...

و استاد دانشگاه صحنه، نماینده اصلاحات به توصیه خاتمی کنار می رود...

بازی آرام هنوز ادامه دارد...

و بازیگردان زیرکانه مهره هایش را جابه جا می کند...

پرده ششم: اما در جبهه مقابل بازیگردان مهره هایش را خوب چیده است...

ولایتی و رضایی دو مهره مخفی بازیگردانند تا بازی به نفع جبهه مقابل پیش برود.

اما...

دوستان ما بازی می خورند و اختلاف ها اوج می گیرد و هر روز اختلافاتشان شدیدتر و منیت هاشان نمایان تر...

هرکدام دیگری را وادار می کنند تا به نفع آن یکی کنار برود اما همه بازی می خورند و بازیگردان آرام نظاره می کند و منتظر حرکت های بعدی و اختلافات بیشتر و بازی خوردن های بیشتر است...

مهره های ما سرخود حرکت می کنند و به حرف های بازیگردان خودی گوش نمی کنند...

پرده هفتم: روز انتخابات فرا می رسد...

بازیگردان با حرکت زیرکانه مهره هایش، سبد رأی را یکی کرده است و دعوت می کند به حضور حماسی...

در طرف مقابل دوستان ما دائم پیامک می زنند تا سبد رأی آن دیگری پر شود تا پیروز شویم...

اما غافل از این که ما هم بازی خوردیم و در زمین بازی دشمن بازی کردیم...

زمینی که هاشمی بازیگردان اجرایی اش بود و هست ...

اما حماسه آفریدیم

پرده آخر: اعلام نتایج...

همه ما در زمین بازی ای که توسط روباه مکار آن پیر استعمار طراحی شده و توسط این پیر سیاستمدار ما اجرا شده است بازی کردیم...

همه بهت زده می شویم و دست به دعا...

اما گویا ما در این زمین بازی خوردیم و باختیم و حجت الاسلام دکتر حسن روحانی رئیس جمهور اسلامی ایران شد...

صبر کنید ...

بازی ادامه دارد...

دوستان شکست خورده ما پی در پی انگشت اتهام به سمت هم می گیرند...

که تو بودی ...

تو بودی که موجب شکست ما شدی...

فقط تو...

زود است که به مردم بگویید دینشان از نانشان برایشان مهم تر است...

و عماران رهبری می شوند...

...

بازی ادامه دارد و ما باز هم بازی خوردیم...

مگر نه این که سیاست این پیر استعمار با عوامل اجرایی اش سیاست همیشگی تفرقه بیانداز و حکومت کن بوده است...

دشمنان ما بدانید میان ما تفرقه افتاده است...

و بعضی هامان هنوز در حال ادامه بازی در زمین تو هستیم با قواعد بازی که تو تعریفش کردی...

با قاعده تفرقه بیانداز و حکومت کن...

اما ما فهمیدیم در زمین چه کسی بازی کردیم...

از این به بعد تفرقه هامان را برطرف می کنیم ...

و شکاف هامان را کمتر...

و دیگر مهره هامان را سر خود حرکت نمی دهیم...

و میگذاریم بازیگردانمان بازی را اداره کند

 نه این که سرخود شویم ...

و دل بازیگردانمان رهبرمان سید علی را خون کنیم...

دوستان باید اجازه دهیم او ولی باشد و ما ولایت پذیر


دوستان لطفا بازی در زمین هاشمی را ادامه ندهید تا شکاف ها بیش از این ادامه پیدا نکند. لطفا انگشت اتهام به سوی یکدیگر دراز نکنید.

(برای اطلاعتان می نویسم انگلیس به روحانی اعلام کرد آماده بازسازی روابط با ایران است، و آمریکا هم برای رفع! مشکلات هسته ای اعلام آمادگی کرده است)

و نکته آخر:

                 
            أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ

      آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها میشوند و مورد

                             آزمایش قرار نمیگیرند.

                           آیه 2 سوره مبارکه عنکبوت