بسم الله القاصم الجبّارین

 

1- امام خامنه ای در جمع شرکت کنندگان در سی و دومین مسابقات قرآن کریم گفتند: 

 

« ما تجربه کردیم؛ ما ملّت ایران تجربه کردیم. در مقابل دشمنان اسلام و دشمنان قرآن تسلیم نشدیم، مقاومت کردیم؛ خدا به ما نیرو داد. هرچه بیشتر مقاومت کردیم، نیروی ما بیشتر شد؛ توانایی‌های ما بیشتر شد؛ امید ما به آینده بیشتر شد. این همان نسخه‌ی علاج دنیای اسلام است. یکی از چیزهایی که دشمنان اسلام در درون امّت اسلامی همیشه آن را دنبال کردند، امروز هم با شدّت دنبال میکنند، عبارت است از ایجاد اختلاف؛ جلوی این را باید گرفت. هر حنجره‌ای که در جهت اختلاف حرف بزند، بلندگوی دشمن است؛ چه خودش بداند، چه نداند. مراقب باشیم حنجره‌ی ما بلندگوی دشمنان اسلام و قرآن نشود؛ فریاد اختلاف سر ندهد. اختلاف مذهبی، اختلاف شیعه و سنّی، اختلاف عرب و عجم، اختلاف کشورهای گوناگون، اختلاف قومیّتها و ملیّتها و تعصّبهای ناسیونالیستی، چیزهایی است که دارند در بین جوامع مسلمان مشتعل میکنند. باید مقابل اینها ایستاد.»

اخیرا برخی از افراد آگاه یا نا آگاه این سخن امام خامنه ای را بهانه ای قرار داده اند برای بستن صدای منتقدان.

اولا صحبت ایشان مخاطبش مشخص است و موضوع هم مشخص. مخاطب شرکت کنندگان در مسابقات قرآنند که مسلمانانی اند از بسیاری از کشور های گوناگون. موضوع را هم حضرت آقا تصریح کردند:

 

«اختلاف مذهبی، اختلاف شیعه و سنّی، اختلاف عرب و عجم، اختلاف کشورهای گوناگون، اختلاف قومیّتها و ملیّتها و تعصّبهای ناسیونالیستی، چیزهایی است که دارند در بین جوامع مسلمان مشتعل میکنند. باید مقابل اینها ایستاد.»

 

پس هرکس در راستای این مسائل که ذکر شد سخن بگوید بلند گوی دشمن است.

ایشان در ادامه دشمن را هم تعریف می کنند:

 

«البتّه گفتن این حرفها آسان است، عمل کردنش دشوار است؛ لکن راه عمل وجود دارد، راه باز است. عامل اصلی عبارت است از عزم و اراده‌ی ما؛ تصمیم بگیریم؛ بصیرت و عزم دو عامل اصلی است. اوّلاً بصیرت داشته باشیم، دشمن را بشناسیم، دوست را بشناسیم. امروز در کشورهای اسلامی، کشورهایی هستند که مسئولان آن کشورها دچار خطای باصره‌اند؛ نمیتوانند دوست را از دشمن تشخیص بدهند. دشمن را دوست خیال میکنند، دوست را دشمن خیال میکنند؛ خب، انسان ضربه میخورد. یک‌چنین کشوری، با چنین نگاهی، با چنین بینشی، دچار ضربه میشود؛ بصیرت لازم است. قُل هذِه‌ سَبیلی اَدعوا اِلَی اللهِ عَلی‌ بَصیرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی.(۳) اگر بصیرت وجود داشته باشد، انسان راه را درست بشناسد، آن‌وقت عزم و اراده هم به‌خرج بدهد و نشان بدهد، راه، آسان پیموده خواهد شد؛ نصرت الهی یعنی همین؛ اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم؛ از این واضح‌تر و از این صریح‌تر، چه میشود گفت؟ اِن تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛(۴) نصرت خدا یعنی همین؛ راه خدا را شناختن و پیدا کردن، دنبال آن رفتن، به توطئه‌ی دشمن، به تحمیق دشمن، به تحمیل دشمن تن ندادن. قرآن این را برای ما تأمین میکند.»

 

بگذارید همین جا یک تفکیکی صورت گیرد تا موضوع روشن شود. پارادایم اسلام پارادایم حق و باطل است. یعنی باید در ابتدای هر مسیر توجه کرد که در راه حق قدم می گذاریم یا باطل.

دشمن هم دشمنی است که در راه باطل است و امر باطل را رقم می زند. با این توضیح دشمن شناس کسی است که حق و باطل و مسیر آن ها را می شناسد. کسی که قادر به تشخیص حق و باطل باشد فرقان دارد و بصیر است و به قول امام خامنه ای خطای باصره ندارد. به بیان قرآن کریم کسی قوه ی تشخیص حق از باطل دارد که متقی باشد. «و من یتق الله یجعل لکم فرقانا»

حالا سراغ موضوع اصلی می رویم، چندی است برخی افراد مسئول و غیر مسئول این سخن آقا که «هر حنجره ای در جهت اختلاف حرف بزند بلندگوی دشمن است» را بهانه کرده اند برای مقابله با منتقدین مذاکرات هسته ای.

ذکر چند نکته در اینجا ضروری است. اولا ما همه اذعان داریم طرف مذاکره ی ما از ریشه باطل است و به هیچ وجه تطهیر نخواهد شد. به تعبیر معمار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) آمریکا شیطان بزرگ، امّ الفساد، استکبار جهانی و تروریست بالذات است. در طول این سالیان متمادی پس از انقلاب نه از شیطان بودن و شرارت ایالات متحده چیزی کم شده نه از فساد فی الارضش، نه از استکبار در مقابل حضرت باری تعالی و نه از ذات تروریستی اش چیزی کاسته شده. در مقابل جمهوری اسلامی، با انقلاب، رو آورد به اسلام، به اسلام نابی که خود مظهر حق است.

پس مذاکره را می توان این طور نام نهاد: «مذاکره حق با باطل». مذاکره با دشمنی که گرگ است و می درد! مذاکره با دشمنی که تا ما را به دین خودش در نیاورد ما را رها نمی کند!

آیا باید در مقابل این دشمن لبخند زد؟! یا باید شمشیر آخته نشان داد تا حساب کار دستش بیاید؟!

باید به او میدان داد؟! یا دستش را از گردن کشی کوتاه کرد؟

پاسخ واضح است، باید با دشمن با قدرت برخورد کرد، با صلابت برخورد کرد با زبان محکم سخن گفت.

 نباید خندید، نباید امیدوارش کرد!

 

حالا ما اسممان هرچه باشد آقای رئیس جمهور!

منتقد،دلواپس، بی سواد، بی شناسنامه و...

اما ما کسانی هستیم که به هر حال نگرانیم.

نگران این که از مسیر حق خارج شوید و بدتر از آن مسیر حق را ویران کنید!

مسیری که ثمره ی هزاران سال تلاس انبیا، ائمه و زعمای شیعه است.

ما نگرانیم آقای رئیس جمهور!

حواسمان را پرت نکنید با بنزین و گرانی ها!

ما حواسمان هست به اسلام

به دشمن

به این که در دولت دوم خرداد و دولت بی تدبیری و نا امیدی حضرت عالی

دشمن امیدوار شده است به در هم شکستنمان

به نفوذ

به غلبه بر کشور اسلامی عزیزمان

آقای رئیس جمهور این امیدواری دشمن گناه کبیره است برای حضرت عالی!

 

این که ما نقد میکنیم

هشدار میدهیم

فریاد می زنیم

نگرانیم

از روی هم دلی است در راه حق، نه باطل

از روی این است که می خواهیم استقامت داشته باشیم در راه حق

و نهی کنیم از خروج از راه حق

و امر کنیم بر استقامت بر حق

این امر به معروف و نهی از منکر است

اما شما هر نامی می خواهید بر آن بنهید

ما بلندگوی دشمن نیستیم در راه باطلش

ما می خواهیم به حول و قوه الهی حنجره مان در راه حق فریاد بزند و قلممان بر سبیل حق بنویسد.

 

ادامه دارد ان شاء الله...