بسم الله
استاد علی صفایی حائری:
کفر ، وَقر ، اقفال و أغلال ، مانعهاى بزرگى هستند که ما را محروم مىکنند و نمىگذارند در کاسۀ ما چیزى قرار بگیرد و در مشک و انبان ما چیزى جمع بشود.
کفر، شرک، نفاق و عُجب ، عواملى هستند که از جمع شدن نعمت جلوگیرى مىکنند و نمىگذارند که ما حاصلجمعى داشته باشیم، هیچ چیزى را در ظرف ما باقى نخواهند گذاشت. مىبینیم عمرى است که کوشیدهایم ولى حاصلى نبردهایم!
ماه رمضان، ماهى است که فضل و عنایت حق فراگیر است. باید ببینیم که آیا در وجود ما کفر و شرک و نفاق نیست؟
یکى دیگر از عواملى که باعث محرومیت ماست، «غِلّ» و کینههاست. آیا در دل ما کینهاى وجود ندارد؟
باید تأملى کنیم که ظرف ما واژگون نباشد. با وجود این همه بارش، انسان مىبیند هیچ چیز در ظرف او جمع نشده که بماند، حتى ظرفش هم آلوده مانده است.
کفر، شرک، نفاق، غِلّ و... باعث مىشوند که دل ما مختوم و ممهور شود؛ یعنى قفل و بسته شود. حالا هر چه هم که ببارد، این دل چیزى به دست نمىآورد.
کفر هم علائمى دارد، لزومى ندارد که ما در همۀ امور کافر باشیم.
انسان همین که یکى از بیّنات و نشانههاى خدا را ببیند و بفهمد و زیر بار نرود کافر است.
کفرِ یک ثروتمند به این است که ربا را منکر شود، کفر یک زن به این است که از یک غیرتش برآشفته شود، کفر یک مرد به این است که به فسادهاى دیگر رو بیاورد.
منشاء هر کدام از این کفرها هم متفاوت است: منشاء کفرِ شیطان کبر بود که محرومش کرد، یکى منشاء کفرش حرص و دیگرى بخل است. آن وقت ببینیم که آیا ما جامعیت نداریم؟ و آیا این همه را با هم نداریم؟
بهاررویش (مروری بر دعاهای ورود و وداع ماه رمضان)، صفحه 31
@einsad