بسم الله النور
حدود یک سال و نیم پیش سه مطلب نوشته بودم درباره زندگی و سختیهای مسیر.
مسیر حیات
هرکه در این بزم مقرب تر است...
پرواز...
آن موقع به نظرم خیلی تحلیلم درست و بی نقص بود!
اما یک اشکال بزرگ داشت!
پایه و اساس را ندیده بودم!
خدا را ندیده بودم...
در مطلب اول گفتم نباید در مسیر حیات توقف کرد و باید عبور کرد!
اما عبور بدون خدا ممکن نیست...
در مطلب دوم گفتم اقتضای حیات انسان ابتلاء است و توانایی را در ابتلائات بیشتر دیدم و هرکسی که سختی و رنجش بیشتر باشد توانایی بالاتری برای طی مسیر پیدا میکند!
خدا در این مطلب هم غایب بود...
چون عبور و گذر از ابتلاء و امتحان بدون خدا ممکن نیست!
انسان بدون خدا قوت و قدرتی هم برای اوج صعود نخواهد داشت!
در مطلب سوم هم گفتم راه میانبر عبور از مشکلات و آسان شدن آنها قطع تعلق است و در نهایت پرواز!
حقیقت این است که بدون خدا نه قطع تعلق ممکن هست و نه پرواز
بدون خدا هیچ چیز ممکن نیست.
فقط با خداست که می توان از «دنیا» به سلامت عبور کرد...
خدایا برای این همه سال ندیدنت مرا ببخش!
خدایا قلبم را برای دیدنت بینا کن...
پ.ن: این مطلب یکی از نمونههای اشتباهات بزرگم بوده که نوشتم و چه بسا اشتباهات بسیار دیگری در نوشتههایم هست که از آنها بیخبرم.
یا مبدل السیئات بالحسنات، خودت اشتباهاتم را اصلاح کن