حدیث نفس

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نماز» ثبت شده است

محک تعلقات

بسم الله النّور

نماز برای هرکسی در هر سطحی مشهد است. یعنی مکان و زمانی که انسان به شهود می رسد، نسبت به خودش یا خدا.

نماز آزمون، معیار و شاخصی است برای سنجش اندازه حب الدنیا و تعلقاتی که انسان را از خدا دور می‌کند.

انسانی که هنگام نماز حضور قلب ندارد و از محضر خداوند غایب است. شاهد است نسبت به خودش و به میزان این غیبت در محضر حق به دنیا تعلق و وابستگی دارد.

بالعکس هرچه قدر انسان در نماز حضور قلب داشته باشد و حاضر باشد در محضر رب العالمین، به همان نسبت از تعلقات و حب الدنیا جداست. چنین انسانی هنگام نماز، شاهد جلوه حضور در پیشگاه حق متعال است.

http://www.hawzah.net/images/Articles2/91/02/bahjat/8.jpg

به زبان ساده به میزانی که هرکس می تواند در نماز حضور قلب داشته باشد، به همان میزان از دنیا و متعلقات آن دل کنده است و اگر کسی می‌بیند هنگام نماز دلش همه جا هست جز نماز، یعنی این فرد وابسته و اسیر دنیاست.

عید قربان که عید بندگی و جدایی از تعلقات است بر شما مبارک.

.

پ.ن بی‌ربط و باربط: افسردگی بر کسانی عارض می‌شود که بسیار اسیر دنیایند و وابسته آن. هم میزان حب الدنیا در این افراد شدید است و هم تعلقات دنیوی. فی‌الواقع انسان افسرده به دلیل نرسیدن به دنیا و متعلقات آن از دنیا دلزده می‌شود. بروز چنین حالتی در انسان افسردگی است.

به همین دلیل انسان مؤمن به دلیل ایمانش از این حالات نفسانی که حاصل حب الدنیاست دور است. چون او نسبت به دنیا بی تعلق است و همین عدم تعلق به دنیا موجب می‍شود او با بالا و پایین روزگار و دادن و ندادنش آرام باشد و طمأنینه قلبی داشته باشد.

۰۹ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۱۴ ۱ نظر

حقیقت حضور در محضر «ربّ» 3

بسم الله النّور

به راستی برای امثال من کدام مهم ترند؟

خدا یا استاد؟!

کدام قادرترند برای انجام امورمان؟

و سوال مهم تر این که ما، برای خدا مهم تریم؟ یا برای استادمان؟

کدام به دیدارمان مشتاق ترند؟

و چون منی که یک عمر همه را بزرگ می دیده الّا خدا!

وقتی به دیدار استادش می رفته در بهترین وجه ممکن بوده!

سر وقت، با آرامش و تمرکز و حتی با نگاه های کنترل شده

امّا...

 در محضر خدا با بدترین صورت ممکن با انواع گناه و بی ادبی که در محضرش انجام می داده حاضر می شده و به دروغ می گفته ...

الله اکبر

در حالی که در نگاهش همه بزرگ بودند الّا خدا!

همه قادر بودند الّا قدیر مطلق

الّا خالق و ربّش!

 

ربّی حقیر سراپا تقصیر همین الان و همین ساعت توبه میکنم از همه ی نمازهایم.

از همه ی الله اکبرهایی که به دروغ گفتم!

از همه ی زمان هایی که تو را ندیدم!

و خودم را در محضرت نیافتم!

اما تو می دیدی همه ی بی ادبی هایم را در محضرت!

و توبه می کنم از همه ی زمان هایی که در محضرت نبودم

استغفر الله ربی و اتوب الیه

 

۱۱ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۳۳ ۳ نظر

حقیقت حضور در محضر «ربّ» 2

بسم الله النّور

اما زمانی که مثل منی به نماز می ایستد!

ابتدا همه ی کارهایش را انجام می دهد و بعد می آید سراغ نماز!

چون همه از نماز واجب ترند!

بعد با هزار زحمت یک وضوی هول هولکی می گیرد و بی اذان و اقامه به نماز می ایستد!

و حواسش همه جا هست الّا محضر کسی که برایش به نماز ایستاده!

و بعد با خودش مسابقه می گذارد تا نماز را تمام کند و هرچه سریع تر به کارهای واجبش برسد!

 

ادامه دارد...

 

۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۳۰ ۱ نظر

حقیقت حضور در محضر «ربّ»

بسم الله النّور

وقتی به محضر بزرگی می رسیم

حواسمان هست که لباسمان تمیز باشد

اگر صحبتی می کنیم

به جا و به موقع باشد

تمام حرکاتمان حساب شده باشد

تمام سعیمان را می کنیم که بی ادبی نکنیم

تلاش می کنیم با تمرکز بر صحبت های استاد

مطلبی را جا نیاندازیم

و همه ی صحبت هایش را متوجه شویم.

اگر استاد وقتی برای ملاقات و صحبت داد تمام کارهای دیگرمان را کنار می گذاریم تا سر وقت به محضر استاد برسیم...

و خلاصه آداب حضور در محضر استاد را رعایت می کنیم

 

اما وقتی مثل منی در محضر ربّش به نماز می ایستد...

 

ادامه دارد...

(مطالب بعدی فرداشب و پس فردا شب منتشر می شود ان شاء الله)

 

۰۹ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۰۱ ۶ نظر