حدیث نفس

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزه» ثبت شده است

غدیر فرقان حق و باطل

بسم الله النّور

یکی از مهم ترین ویژگی های غدیر این بود که پرده از چهره ی منافقین برداشت و حق و باطل جدا شد.

نکته ی عمدتا مغفول درباره ی نفاق این است که نفاق در محیطی به وجود می آید که غلبه با حق است. زمانی که اهل حق و خود حق در جامعه ای بروز و ظهور داشته باشند، عده ای برای مطامع و رسیدن به نفسانیات و منافعشان لباس نفاق بر تن می کنند. زمان های فتنه و امتحان های جامعه نفاق و منافقین از حق و اهل آن جدا می شوند.

 

امیر المؤمنین علیٌّ علیه‏ السلام :

أظهَرُ النّاسِ نِفاقا مَن أمَرَ بالطاعَةِ ولَم یَعمَلْ بها ، ونَهى عنِ المَعصیَةِ ولَم یَنتَهِ عنها .

امام على علیه‏ السلام :

آشکارترین منافق کسى‏ است که به‏ طاعت (خدا) فرا خواند و خودش بدان عمل نکند و از معصیت باز دارد و خودش از آن باز نایستد .

 

پناه بر خدا!

 

منبع: تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: 459

 

۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۲ ۰ نظر

عید فطر

بسم الله النّور

آقا جان ...

یا صاحب الزمان ...

می دانم از این همه ظلم ...

از این همه کودک که زیر دست این حیوانات پست پر پر می شوند ...

از این همه کم کاری های ما ...

از دست ما ...

دلتان خون است.

اما چه کنیم ...

یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ‌

ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته، و متاع کمی با خود آورده‌ایم؛ پیمانه را برای ما کامل کن؛ و بر ما تصدّق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش می‌دهد!

یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ‌

پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم!

آقاجان عیدتان مبارک.

۰۶ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۶ ۲ نظر

بی راهه عافیت طلبی!

بسم الله النّور

خواستم از غزه بنویسم.

از مظلومیت مسلمانانی که زیر آتش سحر و افطار می کنند.

از زنانی که کودکان خود را در آغوش کشیده و برای زنده ماندنش فریاد می زنند.

http://haimbresheeth.com/gaza/wp-content/uploads/2009/01/baby_dies_2.jpg

بعد گفتم خدا را شکر که وظیفه ی جهاد از دوش زنان برداشته شده است مگرنه من در مقابل خدای خود در قیامت چه پاسخی داشتم که در اینجا با عافیت نشسته ام پشت لپ تاپ و وبلاگم را به روز میکنم!

جایی که مدعی ام می خواهم «راه و بی راه» را در آن  نشان دهم!

سال هاست به این فکر میکنم که اگر همین الان ملک الموت به سراغم بیاید و جانم را بگیرد آیا عاقبت به خیر شده ام؟!

و پاسخ تکراری ام این است که اگر به اذن خدا شفاعتی در کار نباشد و رحمت و غفران خداوند هم شامل حالم نشود حتما جایم در جهنم خواهد بود و و در بهترین حالت آن، طبقه های خنک ترش قسمتم خواهد شد!!!!

آیا واقعا من و امثال و من که در اینجا با عافیت صبحمان را شام می کنیم و سر بر بالش نرم می گذاریم و برای مطالعه مان کوچکترین صدایی را تاب نمی آوریم چه برسد که آن صدا صدای بمب و موشک باشد!

و بزرگترین دغدغه مان این است که چه طور کنکور قبول شویم و یا شام امشبمان زرشک پلو باشد یا باقالی پلو!

و من چون یکی را دوست ندارم آن یکی را می خواهم!

نباید در محضر خداوند پاسخگوی این باشیم که زکات این همه عافیت و راحت چه بود؟

آیا خداوند از ما نخواهد پرسید که در این همه عافیت برای اسلام چه کردی؟!

و من خاک بر سر احتمالا در قیامت در محضر خداوند فقط لال می شوم و بر خود می لرزم ...

همین!

 

پ.ن: جهاد امروز جهاد جنگ سخت نیست! که بگویم چون زنم از دوشم برداشته شده! جهاد زمان عافیت و راحت جنگ نرم است! جنگی است که در آن قلب ها و ذهن ها یکی یکی توسط دشمن تسخیر می شود!

و چه قدر امتحان های زمان عافیت از امتحان های زمان سختی سخت ترند!

و چه قدر سخت تر است که بدانم الان در کجای زمان ایستاده ام و وظیفه ام چیست؟

و این که بدانم آیا وظیفه ام این است که قله ی دانشگاه را فتح کنم و یا نماینده مجلس بشوم  یا به فرمان رهبرم همسری آرام بخش و مادری که ثمرة الفؤادش فرزندی صالح است بشوم تا نسل شیعه ی آینده نسلی باشد که امام زمانم به آن فخر بفروشد...

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا...

۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۷:۲۲ ۳ نظر