بسم الله النّور
در خطبه 16 نهج البلاغه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خبر از آزمایش ها و فتنه های زمانه می دهند:
ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ أَلَا وَ إِنَّ بَلِیَّتَکُمْ قَدْ عَادَتْ کَهَیْئَتِهَا یَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِیَّهُ ( صلى الله علیه وآله ) وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ وَ لَیَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کَانُوا قَصَّرُوا وَ لَیُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا سَبَقُوا وَ اللَّهِ مَا کَتَمْتُ وَشْمَةً وَ لَا کَذَبْتُ کِذْبَةً وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْیَوْمِ أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَایَا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النَّارِ أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَایَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِکُلٍّ أَهْلٌ فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِیماً فَعَلَ وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَیْءٌ فَأَقْبَلَ .
حتی اگر انسان عربی هم نداند، شنیدن این خطبه هم وجود انسان را می لرزاند!
لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً حتما حتما همه درهم ریخته مى شوید
لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً حتما حتما غربال مى گردید
لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حتما حتما همچون محتواى دیگ جوشان درهم و برهم گشته
حَتَّى یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ تا آنجا که ذلیل شما گرامى
و أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ بالا نشینتان پست شود
لَیَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کَانُوا قَصَّرُوا حتما حتما کسانی که همیشه کوتاهی داشتند سبقت می گیرند
لَیُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا سَبَقُوا حتما حتما کسانی که همیشه گوی سبقت را از دیگران می ربودند کوتاهی می کنند
در اینجا به یا این شعر افتادم که حضرت آقا هم با آن گریستند:
ما سینه زدیم بیصدا باریدند
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیانِ صفِ اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
امام خامنه ای در سال 1373 به موضوع غربال شدن افراد اشاره کرده اند:
جبههی [هنری و روشنفکری] جوانان، در بدو تشکیل، از دو مشکل رنج میبرد: اوّلاً در مقابل خود، یک جبههی خیلی قوی، گردن کلفت، مدعّی و از لحاظ کمّی و کیفی، دارای نفر و عِدّه وعُدّه داشت. ثانیاً، عناصر تشکیل دهندهی آن، از لحاظ اعتقادات، همسطح نبودند. یعنی هرچه انقلاب به آنها داده بود، به فراخور ظرفیّت و علاقهی خود، گرفته بودند. انقلاب، هم «فکر» میدهد هم «شعار». هم «اندیشه» در آن هست هم «احساس». اما ای بسا کسانی که بیشتر به احساسش مجذوب میشوند. یعنی به شعارش، به حوادثش، به جنگش، به درگیریاش و به ضدّیت با امریکایش؛ تا فرضاً به تفکّراتِ متین و عمیقِ شهید مطهّری، یا بعضی از متفکّرین دیگرش. کسانی که در این جبههی خودی، عمق اعتقاداتشان زیاد نبود - اگر چه گاهی تظاهرات انقلابیشان خیلی خوب بود؛ اما بعضاً پایداریشان کم به نظر میرسید - غربال شدند. این جبهه در طول پانزده سال گذشته، تغربل داشته است: «و لتغربلا غربلة.» این «تغربلا»؛ یعنی غربال شدن، در جبههی خودی وجود داشته است.
پناه بر خدا از این که جا بمانیم از راه حق!
ترجمه خطبه:
عهده ام در گرو درستى سخنم قرار دارد، و نسبت به آن ضامن و پاى بندم. کسى که عبرت هاى روزگار کیفرهاى پیش رویش را بر او آشکار کند تقوا او را از در افتادن در اشتباهات مانع گردد. هشیار باشید که روزگار آزمایش به همان شکل خود در روز بعثت پیامبر (ص) به شما باز گشته. به خدایى که او را به حق فرستاد هر آینه همه درهم ریخته مى شوید، و هر آینه غربال مى گردید، و همچون محتواى دیگ جوشان درهم و برهم گشته تا آنجا که ذلیل شما گرامى و بالا نشینتان پست شود. واپس مانده ها که کوتاهى کردند پیش افتند، و پیش افتاده هاى گذشته پس مانند. به خدا قسم سخنى را مخفى ننموده، و دروغى بر زبان نیاورده ام، و به این اوضاع و چنین زمانى آگاهیم داده اند. گناه و تقوا بدانید خطاها اسبان سرکشند که افسار گسیخته سواره هاى خود را به پیش مى برند تا به جهنم وارد کنند. آگاه باشید که تقوا مرکب هاى راهوار است که مهارشان به دست سواره هاى آنها سپرده شده، در نتیجه آنان را وارد بهشت مى نمایند. این وضع حق و باطل است، که هر یک را خریدارى است، اگر باطل بسیار باشد از گذشته چنین بوده، و اگر حق اندک باشد زیاد شدنش را امید هست. هر آینه کم است جریانى که از دست رفته به جاى اصلى خود برگردد.