حدیث نفس

۲۸ مطلب با موضوع «دینداری» ثبت شده است

حس حضور

بسم الله النّور

http://bayanbox.ir/view/6980295264058156274/%D8%AD%D8%B3-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1.jpg


آیا حسی بهتر از حس حضور خدا هست؟

حس این که انسان بداند کسی همیشه حواسش به او هست...


درک این حس همه زندگی و احوال انسان را دگرگون می‌کند.

خیلی حیف است که انسان در این زندگی کوتاه دنیا لذت این حس‌ها را نچشد.


اما

هیچ حسی هم بدتر از این نیست که انسان در محضر چنین خدایی معصیت کند.

۲۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۵۰ ۰ نظر

ثواب

بسم الله

تصور عمومی از ثواب این است که هرکدام ما یک کیسه ای داریم که وقتی کار خوبی انجام می دهیم تعدادی سکه به اندازه تعداد ثوابی که گفته شده می ریزند داخل کیسه مان!

و وقتی هم که گناه می کنیم کیسه سوراخ می شود و سکه هایش بیرون می ریزد!

این تصور نسبت به ثواب به نظرم خیلی بدوی و چه بسا اشتباه است!


به نظرم ثواب به رتبه، درجه و رشد و کمال انسان اضافه می کند.

وقتی می گویند عملی به این اندازه ثواب دارد، یعنی عامل آن به اندازه همان ثواب رشد می کند و بالا می رود.


ظرف زمانی و مکانی هم در میزان ثواب و این ارتقاء وجودی مؤثر است.

مثلا هر رکعت نماز در حرم امیرالمؤمنین علیه السلام ثواب دویست هزار رکعت نماز در مکان های دیگر را دارد. یعنی ارتقائی که در آن ظرف مکانی کنار امام نصیب انسان می شود تا این اندازه بالاست.

یا وقتی گفته شده خواندن یک آیه در ماه مبارک رمضان ثواب ختم قرآن دارد، یعنی با همان یک آیه و تاثیرش در ما، به اندازه ای که یک ختم قرآن در رشد ما اثر دارد، رشد می کنیم.


یک نکته ای هم از من به یادگار داشته باشید.

همه ما حق الناس به گردنمان هست که ممکن است در دنیا و آخرت برایمان مانع ایجاد کند.

هر زیارتی می روید به نیابت از این افراد که حقشان بر گردن ماست دو رکعت نماز به نیابت بخوانید و در آخرت وقتی مانع شدند تقدیمشان کنید تا راضی شوند ان شاء الله.


لینک


بعدا نوشت: صد البته تکلیف حق الناس و طلب حلالیت باید در دنیا مشخص شود و نباید به آخرت موکولش کرد. اما ما خیلی اوقات نمی دانیم حق الناس گردنمان هست و همین بار دوشمان می شود در آخرت.

۲۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۴۹ ۰ نظر

اولین درجه تقوا

بسم الله النّور

آنچه در ادامه می آید بخشی از حدیث عنوان بصری است.

حضرت فرمود: ای أبا عبدالله! علم به آموختن نیست. علم فقط نوری است که در دل کسی که خداوند تبارک و تعالی اراده هدایت او را نموده است، واقع می شود. پس اگر علم می خواهی، باید در اولین مرحله در نزد خودت حقیقت عبودیت را بطلبی و به واسطه عمل کردن به علم، طالب علم باشی و از خداوند بپرسی و استفهام نمائی تا خدایت ترا جواب دهد و بفهماند.

گفتم: ای شریف!

گفت: بگو: ای پدر بنده خدا (أبا عبدالله )!

گفتم: ای أبا عبدالله! حقیقت عبودیت کدام است؟

گفت: سه چیز است:

 1. اینکه بنده خدا برای خودش درباره آنچه خدا به وی سپرده است، مِلکیتی نبیند؛ چرا که بندگان دارای مِلک نمی باشند، همه اموال را مال خدا می بینند، و در آنجایی که خداوند ایشان را امر نموده است که بنهند، می گذارند؛

2. و اینکه بنده خدا برای خودش مصلحت اندیشی و تدبیر نکند؛

3. و تمام مشغولیاتش در آن منحصر شود که خداوند او را بدان امر نموده است و یا از آن نهی فرموده است.


 بنابراین، اگر بنده خدا برای خودش مِلکیتی را در آنچه که خدا به او سپرده است، نبیند، انفاق نمودن در آنچه خداوند تعالی بدان امر کرده است، بر او آسان می شود

و چون بنده خدا تدبیر امور خود را به مُدبرش بسپارد، مصائب و مشکلات دنیا بر وی آسان می گردد

و زمانی که اشتغال ورزد به آنچه را که خداوند به وی امر کرده و نهی نموده است، دیگر فراغتی از آن دو امر نمی یابد تا مجال و فرصتی برای خودنمایی و فخریه نمودن با مردم پیدا نماید.

پس چون خداوند، بنده خود را به این سه چیز گرامی بدارد، دنیا و ابلیس و خلائق بر وی سهل و آسان می گردد و دنبال دنیا به جهت زیاده اندوزی و فخریه و مباهات با مردم نمی رود، و آنچه را که از جاه و جلال و منصب و مال در دست مردم می نگرد، آنها را به جهت عزت و علو درجه خویشتن طلب نمی نماید، و روزهای خود را به بطالت و بیهوده رها نمی کند.

 و این است اولین پله از نردبان تقوا. خداوند تبارک و تعالی می فرماید:

تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین‏ (قصص 83)

آن سرای آخرت را ما قرار می دهیم برای کسانی که در زمین اراده بلندمنشی ندارند، و دنبال فَساد نمی گردند؛ و تمام مراتبِ پیروزی و سعادت در پایان کار، انحصاراً برای مردمان با تقواست.


منبع: بحارالانوار، ج 1، ص 224

۱۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۳۱ ۰ نظر

عدالت خدا

بسم الله

عدالت خدا به معنی دادن امکانات و شرایط برابر به انسان‌ها نیست.

بلکه عدالت خدا به این معناست که شأن و مرتبه انسان‌ها با توجه به داشته‌هایشان و نحوه استفاده از آن‌ها و شیوه مواجهه با نداشته‌ها، نزد خداوند متفاوت است.

در حقیقت نمود عدالت خدا در تفاوت مراتب انسان‌ها است.

مراتبی از تعالی و یا شقاوت.

۱۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۱۴ ۰ نظر

الحب فرع المعرفة

بسم الله


یعنی: ریاضیات شرعی (انجام تکالیف و واجبات و سپس مستحبات) معرفت (یعنی انجام اعمال، موجب ایجاد بستر و ظرفیت مناسب برای معرفت می شود) محبت (معرفت موجب ایجاد حب و افزایش آن می‌شود)


بسیاری از افراد در ابتدای مسیر بندگی انتظار ایجاد حب و عشق وافر به حق متعال دارند، اما حب به خدا ایجاد نمی‌شود مگر از گذر انجام فرائض و ترک محرمات و اعمال دیگری که برای انجامشان بسیار سفارش شده، مانند انفاق، نماز شب و...

۱۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۵۴ ۰ نظر

استغفرالله

بسم الله


استاد سید محمّدمهدی میرباقری:

«وقتی ما غفلت کردیم خدای متعال ممکن است از ما اعراض بکند. [اَسْتَغْفِرُ اللّهَ] «وَاَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ» یعنی تقاضا می‌کنیم خدای متعال رجوعی به ما بکند. این توبهٔ خدای متعال موجبِ احیای قلب انسان است. در مناجات هست که: «فَأَحْیِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْکَ». قلب وقتی مُرد، خدای متعال باید یک رجوع و یک توجهی به این قلب بکند تا حیات دوباره در این قلب جاری شود.»

۲۸ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۲۵ ۰ نظر

امید داری؟

بسم الله


یا من ارجوه لکل خیر





۲۵ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۲۳ ۰ نظر

بدون خدا

بسم الله

هشدار

شاید این مطلب مبانی اعتقادی شمارا به چالش بیندازد.

اگر خواندید لطفاً همه مطلب را بخوانید.

هر زمان فرصت بازحدود بیست و پنج دقیقه ای داشتید ادامه را بخوانید.

برای شروع لطفا کلیپ را ببینید و قبل از دیدن آن ادامه مطلب را نخوانید.


دریافت
مدت زمان: 18 دقیقه 57 ثانیه

می توانید این کلیپ را در لینک اصلی با کیفیت بالا و زیرنویس واضح تر ببینید.

مجموعه «تد تاک» و سخنرانی‌های انگیزشی آن، برای بهبود حیات بشر است. دستاوردهایی که انسان‌ها به اشتراک می‌گذارند تا زندگی و جهان بهتری را بسازند.

اما یک ایراد بزرگ دارد و آن‌هم ساختن زندگی بدون خداست. یک زندگی به‌ظاهر خوبی که خدا در آن حاضر نیست. موفقیت‌هایی که خدا در آن‌ها دخیل نبوده است.

اگر می‌توان بدون خدا زندگی خوب و شاد و موفقی داشت و به حال خوبی دست پیدا کرد پس چه نیازی به خدا؟!

پاسخ این است که بدون خدا می‌توان زنگی خوبی برای دنیا ساخت اما برای آخرت نه.

حتی برای دنیای بهتر هم نه.

این سخنرانی تد نمونه‌ای است از یک انسان موفق که محدودیت‌های حاد جسمی‌اش موجب توقف او نشد. و قدرت روحش بر جسمش غلبه کرد و خلبان شد و حتی بیشتر، یک خلبان آکروباتیک شد.

اما بیشتر از این چه طور؟

امکان رشد بیشتر نیست؟

چرا هست. این خانم می‌تواند تا جایی پیش برود که بهترین خلبان زن دنیا شود. اما آیا آخرش اینجاست؟

جای رشد دیگری نیست؟

دنیایی که «تد» با انسان‌های موفقش برای ما می‌سازد  و دنیاهایی که بدون خدا برای ما ساخته می‌شود، آخر آخرش در بهترین شکل و وضع، بهترین شدن در دنیا و بهتر شدن دنیاست.

دنیایی که «فقط» یک بعد از حیات ماست نه تمام ابعادی که خدا در درون و بیرون ما قرار داده و ما کشفش نکردیم. اگر تا انتهای دنیا هم برویم باطنش «زندان» است و بیرون زندان است که زندگی واقعی معنی دارد و کسانی که به بیرون این زندان راه یافتند حقیقت زندگی را خواهند چشید.

بدون خدا و امام  نمی‌توان به ابعاد دیگر حیات و انسانیتی که خدا به ما داده دست پیدا کرد و درنهایت  شهید شد...

 بدون خدا نمی توان فاطمه شد، علی شد، خمینی و خامنه ای شد، چمران و همت و حججی و همه اولیاء الله شد.

.

پ.ن: آنچه در این متن گفته شد یکی از پاسخ های متعددی است که می توان به پرسش طرح شده داد.

اگر تمایل داشتید پاسخ های دیگر را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

۱۳ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۵ ۱ نظر

سوء اختیار

بسم الله

 

بسیاری از ابتلائات و مشکلاتی که برای ما در زندگی پیش می آید حاصل عملکرد نادرست و سوء اختیار خودمان یا دیگران است و مصداق «بما کسبت ایدی الناس»

اما ما از روی ناآگاهی این مشکلات را به خداوند نسبت می دهیم و حاصلش می شود قهر و بدبینی نسبت به خداوند.

 

اگر در زندگی موقع پش آمدن مشکل بگوییم «حتما مصلحت نبوده» ، « راضی به رضای خدا باش» یا «حتما خواست خدا بوده» نوعی نگاه جبری به زندگی است.

زیارا خدا اراده خیر برای زندگی ما دارد نه شر و شر را ما با سوء اختیارمان رقم می زنیم.

 

این که خدا عالم به اعمال ماست از مسئله جیر و اختیار جداست.

 

 

اگر عامل مشکلاتمان را خدا نمی دانستیم شاید موقع گرفتاری تا این اندازه از خدا دور نمی شدیم.

 

ما أَصابَکَ‏ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ‏ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ

بخشی از آیه 79 سوره نساء

 

 

 

 

۰۸ بهمن ۹۷ ، ۱۴:۴۱ ۱ نظر

ابهام در مسیر

بسم الله

 

گاهی مسیر زندگی همین قدر مبهم است.

نه پیش رو معلوم است نه پیش پا و نه پشت سر.

مه موقتی است و می رود.

ابهام های زندگی هم می روند  و نمی مانند.

فقط صبر لازم است و با احتیاط جلو رفتن.

اگر در ماشین باشیم چراغ مه شکن کمکمان می کند برای دیدن مسبر.

و در زندگی، نور «ولی» است که ما را به ورای ابهام ها و گم‌گشتی ها می برد.

و توکل...

توکل یعنی با اطمینان به خدایی که این جاده را طراحی کرده از آن گذر کردن.

۲۹ دی ۹۷ ، ۱۲:۱۷ ۰ نظر