بسم الله
انسان.ها به اندازه امیدشان میتوانند صبر کنند، و استقامت ورزند.
و ادامه دهند...
بسم الله
انسان.ها به اندازه امیدشان میتوانند صبر کنند، و استقامت ورزند.
و ادامه دهند...
بسم الله
من بودم توکل را ترجمه میکردم به «نگران نبودن»
و خدا هیچ وقت نخواسته ما نگران باشیم
چون خداست...
همه کارهی زندگی ما
بسم الله النور
در این عمر سی و چند ساله
دیدم که چه قدر آدمها با امتحانهای خانوادهی ما امتحان شدند
امتحانی که در اون بعضی موفق و بعضی رد شدند
بعضی طرف ظالم رو گرفتند و بدیهیات حقیقت رو نادیده گرفتند
بعضی اگر تنها هم بودند با رأی جمع برای ظلم، همراه نشدند.
پ.ن: تقوا قدرت تشخیص میآورد.
اگر نمیدانیم در اتفاقات زندگی چه کنیم، به کدام طرف و جهت برویم، حواسمان به تقوایمان باشد تا با یک تق وا نرود.
بسم الله
ما دعا هم میکنیم
انتظار داریم خدا همانگونه که دلمان میخواهد دعایمان را مستجاب کند.
در صورتی که خدا آنگونه که حکمتش اقتضا میکند دعا را مستجاب میکند.
و ما چون همانی که دلخواهمان بود نشد،
از استجابت هم ناراضیایم
از خدا هم...
خدایا دلخواه ما را دلخواه خودت قرار بده
همان رضایت به قضا
و تسلیم به امرت
که حالمان با آن خوب است
و دلمان آرام
بسم الله
دائر مدار زندگی انسان متقی بر «رزق من حیث لا یحتسب» تعریف شده
تا از اسارت محاسبات مادی چگونه و چه طور ،خارج شود
که اگر جز این بود
ایمان و تقوای او محک نمیخورد.
بسم الله
همیشه بین خواست ما و شرایطی که در آن هستیم، فاصله است.
میخواستم فلان شغل را داشته باشم،
فلان ازدواج را داشته باشم،
فرزندی چنین
رفیقی چنان
پدرمادری دلخواه
الی هرآنچه «آرزو» بوده و به آن نرسیدیم.
هرگاه فاصله آنی که هستیم با آنی که آرزو داشتیم باشیم حذف شد، نامش میشود «رضایت».
همانی که اباعبدالله در گودال گفتند «الهی رضا بقضائک، تسلیما لامرک، لا معبود سواک...»
این فاصله حذف نمیشود جز با ایمان به خدای مدبر حکیم عادل...
و امتحان همهی ما در همین فاصله و بودن و نبودنش است.
بسم الله
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ (حج۱۱)
و از (میان) مردم، کسی است که خداوند را تنها با زبان میپرستد، (ایمان او در حاشیه و در مرز کفر است و با حادثهای کوچک میلغزد) پس اگر خیری به او برسد، به آن اطمینان یابد، و اگر مصیبت و آزمایشی به او رسد، دگرگون شود (و به سوی کفر رود، چنین کسی) در دنیا و آخرت زیانکار است، این همان زیان آشکار است.
باید ببینیم منبع ارامش ما چیست
اگر با دنیاست
با هر بالا و پایین ناآرامیم
چون ذات دنیا بیثبات است
و اگر منبع آرامش ما خداست
همیشه آرامیم
چون خدا همیشه هست و خدایی میکند...
اگر با دنیا و بود و نبودش ناآرامیم
مصداق این آیهایم
و خسران دنیا و آخرت از آن ما خواهد بود...
بسم الله
بعضی از ما
اشتباه میکنیم
حماقت میکنیم
و بعد میگوییم خدایا چرا این بلاها را سر ما آوردی؟
درصورتی که این بلاها محصول حماقت خودمان بوده...
مثل دختری/پسری که بیهوده با نامحرم ارتباط داشته و به او دل بسته و به جای ترک حماقتش یقهی خدا را میگیرد...
یا کسی که که باز از روی سادگی به کسی اعتماد کرده که نباید و او پولش را خورده و برده، و حالا باز با خدا درگیر است!
شاید برای همین است که خدا از مومن احمق خوشش نمیآید
خدایا پناه بر تو از حماقتهایی که زندگی ما را سخت میکند، اما تو را مقصر میدانیم!
بسم الله
-آیا قبول داری خدا همه کارهی زندگی توست؟
بله...
-آیا قبول داری خدا جز خیر برای تو رقم نمیزند؟
بله...
-پس چرا نگرانی؟
چون از خودم و انتخابهام میترسم...
- نه دلیل نگرانیت اینه که به جواب سوالهای بالا دروغ گفتی بله.
تو شک داری
و همین شک باعث شده «نسپاری...»
بسپار به خدا...
کار خدارو به خدا واگذار کن
خودت عهده دارش نشو و بارش رو بر دوش نکش...
بسم الله
از دیروز قصد دارم تا به حقیقت عبارت شریف «به من چه» مزین شوم.
«به من چه» یعنی خود توحید و مشرک نبودن
یعنی رضایت
یعنی آرامش
یعنی کارهای خدا را به خدا بسپار و بار نگرانی بابت رخ دادن یا ندادن اموری که از دست تو خارج است را به دوش نکش
«به من چه» یعنی به تو ربطی ندارد فلان اتفاق در زندگیت خواهد افتاد یا نه
و «به من چه» یعنی توکل
یعنی یقین
یعنی فقط بنده باش تکالیفت را انجام بده و طراحی نقشهی زندگیت را به خدا تفویض کن...
و تدبیر او را بپذیر...
شاید این متن در آینده کاملتر شد.
عید شما مبارک.