بسم الله
یا من ارجوه لکل خیر
بسم الله
یکی از اصحاب امام هادی علیه السلام در زمان متوکل زندانی شد به حضرت پیغام داد دعا کنید آزاد شوم.
حضرت برای او نامهای نوشتند: « لا و اللّه لا یکون الفرج حتى تعلم ان الأمر للّه وحده.» به خدا گشایش برایت حاصل نمیشود مگر این که به جایی برسی بدانی که کار فقط به دست خداست.
بسیاری از گرفتاریهای زندگی برای آن است که بر اسباب تکیه میکنیم امّا اگر بر مسبب الاسباب تکیه کنیم یقیناً به نتیجه میرسیم اگر ما در زندگی به سراغ حضرات معصومین (ع) میرویم از آن روست که آنان فاصله میان ما و مسبب الاسباب را مرتفع میکنند و فیض خدای سبحان را به ما میرسانند.
در این روایت آمده است این زندانی به افراد زیادی نامه نوشته بود که برای آزادیاش کاری بکنید امّا بعد از نامه امام هادی (ع) او به همه نامه نوشت که برای آزادی من کاری نکنید.
در همین جا متذکر میشویم حتی در گرفتاریها لازم نیست ما از مردم خواهش کنیم که برای حل مشکل ما دعا کنند و اگر در اوج گرفتاری از خدا بخواهیم که ما را به یاد دیگران بیاورد تا آنها برای ما دعا کنند این امر صحیح تر خواهد بود.
راوی میگوید بعد چند روز که در زندان ماندم شبی دَرِ زندان برای من باز شد زنجیرها از من برداشته شد با عزت و احترام به سراغ خانوادهام رفتم.
آنچه از این روایت به ما کمک میکند آن است که ما برای رفع گرفتاری و حل مشکل خود بر هیچ چیز تکیه نکنیم و به اصطلاح حساب باز نکنیم زیرا فرج نمیشود مگر آنکه بدانیم فرج کننده خدای سبحان است و فرج به دست اوست.
برگرفته از کلام استاد گرامی خانم بروجردی
https://t.me/muntazeran
پ.ن: این مطلب به نوعی رزق من حیث لا یحتسب بود.
بسم الله
____________
من، یعنی تو...
____________
اصلا من درمیان انبوهی از تو زندگی میکنم.
آنروز که خواستی آمدم، هرگاه فوت کنی خاموش میشوم.
آن زنی که تو خواستی مادرم شد، آن مردی که خواستی پدرم و آن دیاری که گفتی وطنم.
آن دختری که تو خواستی دلم را برد و حتما تو گفتی در دلش که عاشقم شود. نه؟
صورتم نقاشی توست و به سلیقه تو. داستان فرزندم را تو نوشتی از اسمش تا سرنوشتش.
میبینی؟ هر «من» که میگویم تویی!
تولد«م»، پدر«م»، مادر«م»، فرزند«م»، همسر«م»، مرگ«م»
تمام این «میم»ها تویی!
اختیار من تنها یک چیز است:
باور یا انکار تو! همین...
#حسام_الدین_ایپکچی
کانال شرح آشوب https://t.me/hesamedinam
بسم الله
هشدار
شاید این مطلب مبانی اعتقادی شمارا به چالش بیندازد.
اگر خواندید لطفاً همه مطلب را بخوانید.
هر زمان فرصت بازحدود بیست و پنج دقیقه ای داشتید ادامه را بخوانید.
برای شروع لطفا کلیپ را ببینید و قبل از دیدن آن ادامه مطلب را نخوانید.
دریافت
مدت زمان: 18 دقیقه 57 ثانیه
می توانید این کلیپ را در لینک اصلی با کیفیت بالا و زیرنویس واضح تر ببینید.
مجموعه «تد تاک» و سخنرانیهای انگیزشی آن، برای بهبود حیات بشر است. دستاوردهایی که انسانها به اشتراک میگذارند تا زندگی و جهان بهتری را بسازند.
اما یک ایراد بزرگ دارد و آنهم ساختن زندگی بدون خداست. یک زندگی بهظاهر خوبی که خدا در آن حاضر نیست. موفقیتهایی که خدا در آنها دخیل نبوده است.
اگر میتوان بدون خدا زندگی خوب و شاد و موفقی داشت و به حال خوبی دست پیدا کرد پس چه نیازی به خدا؟!
پاسخ این است که بدون خدا میتوان زنگی خوبی برای دنیا ساخت اما برای آخرت نه.
حتی برای دنیای بهتر هم نه.
این سخنرانی تد نمونهای است از یک انسان موفق که محدودیتهای حاد جسمیاش موجب توقف او نشد. و قدرت روحش بر جسمش غلبه کرد و خلبان شد و حتی بیشتر، یک خلبان آکروباتیک شد.
اما بیشتر از این چه طور؟
امکان رشد بیشتر نیست؟
چرا هست. این خانم میتواند تا جایی پیش برود که بهترین خلبان زن دنیا شود. اما آیا آخرش اینجاست؟
جای رشد دیگری نیست؟
دنیایی که «تد» با انسانهای موفقش برای ما میسازد و دنیاهایی که بدون خدا برای ما ساخته میشود، آخر آخرش در بهترین شکل و وضع، بهترین شدن در دنیا و بهتر شدن دنیاست.
دنیایی که «فقط» یک بعد از حیات ماست نه تمام ابعادی که خدا در درون و بیرون ما قرار داده و ما کشفش نکردیم. اگر تا انتهای دنیا هم برویم باطنش «زندان» است و بیرون زندان است که زندگی واقعی معنی دارد و کسانی که به بیرون این زندان راه یافتند حقیقت زندگی را خواهند چشید.
بدون خدا و امام نمیتوان به ابعاد دیگر حیات و انسانیتی که خدا به ما داده دست پیدا کرد و درنهایت شهید شد...
بدون خدا نمی توان فاطمه شد، علی شد، خمینی و خامنه ای شد، چمران و همت و حججی و همه اولیاء الله شد.
.
پ.ن: آنچه در این متن گفته شد یکی از پاسخ های متعددی است که می توان به پرسش طرح شده داد.
اگر تمایل داشتید پاسخ های دیگر را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.
بسم الله
گاهی مسیر زندگی همین قدر مبهم است.
نه پیش رو معلوم است نه پیش پا و نه پشت سر.
مه موقتی است و می رود.
ابهام های زندگی هم می روند و نمی مانند.
فقط صبر لازم است و با احتیاط جلو رفتن.
اگر در ماشین باشیم چراغ مه شکن کمکمان می کند برای دیدن مسبر.
و در زندگی، نور «ولی» است که ما را به ورای ابهام ها و گمگشتی ها می برد.
و توکل...
توکل یعنی با اطمینان به خدایی که این جاده را طراحی کرده از آن گذر کردن.
بسم الله النور
ما به جای اینکه اول سراغ خدا برویم و برای او و جایگاه او و اسباب او و برای توجه اولیۀ او اصالتی قائل باشیم ذهنهایمان اول میرود به سمت آنچه که همین ذهنهای ناقصمان درک میکند و اینها را سبب میبیند؛ لذا از آن امدادهای غیبی دور هستیم.
گاهی در یک بیماری، میگوید ده بیست دکتر رفتم فایده نکرده است. یک دکتر میتوانست فایده بکند؛ ولی فایده نکرده است. ما اگر با خدا ببندیم، راههای طولانی که گاهی به آن مبتلا میشویم برای حل معضلاتمان و رفع مشکلاتمان، آن راههای طولانی کوتاه میشود. ما باید یک اصالتی بدهیم به توجهمان به حق تعالی.
منبع: کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir
بسم الله النور
هر چه توجهمان به اسباب غیر خدایی زیادتر شد، آن هوش و ذکاوت و عقل و معرفت و آن مدیریت موفق زندگی از ما طبیعتاً دور میشود.
گاهی برای یک مشکل سالها میدویم و همۀ اسباب نزدیک به ذهن خودمان که برایشان کارایی تعریف کردیم طی میکنیم، در حالی که رفع این مشکل یک یا الله نیمه شب میخواهد. یک دل شکستگی میخواهد. یک توجه باطنی میخواهد. یک مراقبت میخواهد. یک عنایت اهل بیت میخواهد.
منبع: کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir