حدیث نفس

۱۰ مطلب با موضوع «اختیار» ثبت شده است

منبع آرامش

بسم الله

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ (حج‌۱۱)

و از (میان) مردم، کسی است که خداوند را تنها با زبان می‌پرستد، (ایمان او در حاشیه و در مرز کفر است و با حادثه‌ای کوچک می‌لغزد) پس اگر خیری به او برسد، به آن اطمینان یابد، و اگر مصیبت و آزمایشی به او رسد، دگرگون شود (و به سوی کفر رود، چنین کسی) در دنیا و آخرت زیانکار است، این همان زیان آشکار است.  ‏

باید ببینیم منبع ارامش ما چیست 

اگر با دنیاست 

با هر بالا و پایین ناآرامیم

چون ذات دنیا بی‌ثبات است 

 

و اگر منبع آرامش ما خداست

همیشه آرامیم

چون خدا همیشه هست و خدایی می‌کند... 

 

اگر با دنیا و بود و نبودش ناآرامیم

مصداق این آیه‌ایم

و خسران دنیا و آخرت از آن ما خواهد بود...

۰۴ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۴۳ ۳ نظر

اختیار اجباری یا اجبار در اختیار

بسم الله

 

گاهی فکر می کنم به کار های خدا...

عجب خدایی داریم.

خدا برای این که اختیار ما را امتحان کند،

یک عمل را برای ما واجب کرده

زمان مشخصی برایش قرار داده

آداب خاصی برایش تعیین کرده

اما این که در این بازه زمانی آن عمل را چگونه و به چه شکل و در چه زمانی به جا بیاوریم، ما را مختار قرار داده.

آن عمل چیست؟

نماز

معراج مومن

ستون اعمال

 

ما مختاریم نمازمان را اول وقت بخوانیم یا آخر وقت

نمازمان را با طمانینه بخوانیم یا سریع

کارهایمان برایمان اولویت داشته باشد یا نماز

 

و دقیقا اثر تک تک این انتخاب ها هم در زندگیمان نمایان می شود.

السابقون هم معلوم می شوند.

آن ها که خودشان را بر محور خدا تعریف کرده اند

و آن ها که خدا را بر محور خودشان تعریف کرده اند

هم معلوم می شوند...

 

 

و به نظرم کل سیستم جبر و اختیاری که تعریف کرده را می توان در قواعد نماز دید و فهمید.

 

ما در چهارچوبی که خدا برایمان تعریف کرده مختاریم

و محل امتحانمان هم همان جاست...

 

 

۰۸ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۰۱ ۰ نظر

پارادوکس در اراده و اختیار

بسم الله

 

هرچه قدر انسان به مراتب بالاتر رشد و کمال می‌رسد اعمال غیر ارادی‌‌ای که خارج از اختیار انسان هستند به اختیار انسان در می‌آیند.

مثلا عصبانیت انسان دیگر خارج از اختیار نیست و باعث عنان از کف دادن آدمی نمی شود.

خیال غیر ارادی نیست بلکه انسان به کنترل فکر و خیال می رسد.

دیگر اهمال و افکار خارج از اختیار نیستند.

حتی نفس کشیدن، نگاه کردن و تسلط بر تحمل درد که برخی از علمای ما داشتند و بدون بیهوشی جراحی می شدند.

به این می گویند تسلط بر نفس.

و حد نهایتش این است که انسان اختیار تمام افعال غیر ارادی خود را داشته باشد.

 

از طرف دیگر اوج رشد انسان در تسلیم است.

در تفویض اختیار و اراده به خداوند.

در بی اراده و بی اختیار شدن.

 

فهم جمع این دو و تقدم و تأخر آن را نمی فهمم...

 

شاید تا اراده ما هم سو و تحت سلطه اراده خداوند درنیاید، نه می توانیم به تسلیم برسیم نه تسلط کامل بر نفس...

 

 

۳۰ آبان ۹۸ ، ۱۸:۵۷ ۳ نظر

نقایص

بسم الله

خدا نه تنها نداشته‌ها بلکه نقایص ما را هم جبران می‌کند. 

در روانشناسی و علوم تربیتی  می‌گویند مشکلات کودکی، فقدان‌ها، مسائل تربیتی، دارای آسیب‌های گوناگون است.   خدا این گونه نقایص را هم جبران می‌کند، چون رب اوست، جبار اوست. 

وقتی توبه جبران گناهی است که در وجود ما نقص جدی ایجاد کرده است، پس برای همه نقایص دیگر نیز جبرانی وجود دارد.  

سؤال: اگر قرار است خدا همه‌ی کاستی‌های ما را جبران کند، پس اختیار ما کجاست؟

اختیار ما در مرحله اول انتخاب خداست به عنوان معبود و سپس انتخاب مسیرهایی است که خدا برای جبران نقایص تعیین کرده است و اتخاذ آن‌ها برای عمل کردن. 

۲۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۲:۰۰ ۱ نظر

انتخاب خدا

بسم الله النّور

ادعیه ما پس از قرآن و در کنار روایات، دریای معارف الهی هستند.

در این فراز از دعای روز مبعث در مفاتیح الجنان، نکته مهمی گفته شده:

«وَقَدْ عَلِمْتُ اَنَّ اَفْضَلَ زٰادِ الرّٰاحِلِ اِلَیْکَ عَزْمُ اِرٰادَةٍ یَخْتٰارُکَ بِهٰا، وَقَدْ نٰاجٰاکَ بِعَزْمِ الْإِرٰادَةِ قَلْبى،

و دانستم که بهترین زاد و توشه رهسپار به سوى تو، اراده جدّى است که تو را با آن اختیار کند، و به یقین دلم با چنین اراده اى با تو نجوا مى کند»

در اینجا، اراده رفتن به سمت خدا، به عنوان بهترین توشه کسی که قصد ارتباط و رسیدن به خدا را دارد معرفی شده است. آن هم نه اراده عادی، بلکه اراده ای که از طریق آن خدا را انتخاب کنیم.

سؤال: مگر خدا را باید اختیار کرد؟

با توجه به این فراز از دعا بله، ما فطرتا روحیه عبودیت و بندگی داریم، اما در انتخاب معبود مختاریم. معبود ما می‌تواند بت باشد و همه‌ی معبودهایی غیر از خدا که شایستگی پرستش ندارند.

✅ما خدا را برای عبودیت انتخاب می‌کنیم.

✅انتخاب معبود اولین قدم برای یک انسان مختار است.

اما در مسیر این اختیار، شیطان مانع میگذارد و اراده ما را از انتخاب الله به عنوان معبود، به معبودهای دیگر منصرف می‌کند.

همین که برای مخلوقات وجود و تأتیر مستقل قائل باشیم یعنی مشرکیم و شرک خفی داریم.

وقتی پول را کاره‌ای بدانیم، بودن یا نبودن فلان فرد را مؤثر در زندگیمان بدانیم، روی افراد، مال، مقام و... حساب باز کنیم، وقتی بگوییم اول خدا بعداً شما، یعنی شرک و یعنی اراده ما معطوف به خدا و انتخاب او به عنوان معبود نیست؛ یعنی برای دیگران هم جدای از خدا، تأثیر قائلیم. انتخاب خدا به عنوان معبود یعنی این که بدانیم «لا مؤثر فی الوجود الا الله». هیچ وجودی جز خداوند در عالم تأثیرگذار نیست.

* متن دعا از نرم افزار مفاتیح نوین، ترجمه آیت‌الله مکارم شیرازی کپی شده است.

 

 

۱۴ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۴۸ ۱ نظر

سوء اختیار

بسم الله

 

بسیاری از ابتلائات و مشکلاتی که برای ما در زندگی پیش می آید حاصل عملکرد نادرست و سوء اختیار خودمان یا دیگران است و مصداق «بما کسبت ایدی الناس»

اما ما از روی ناآگاهی این مشکلات را به خداوند نسبت می دهیم و حاصلش می شود قهر و بدبینی نسبت به خداوند.

 

اگر در زندگی موقع پش آمدن مشکل بگوییم «حتما مصلحت نبوده» ، « راضی به رضای خدا باش» یا «حتما خواست خدا بوده» نوعی نگاه جبری به زندگی است.

زیارا خدا اراده خیر برای زندگی ما دارد نه شر و شر را ما با سوء اختیارمان رقم می زنیم.

 

این که خدا عالم به اعمال ماست از مسئله جیر و اختیار جداست.

 

 

اگر عامل مشکلاتمان را خدا نمی دانستیم شاید موقع گرفتاری تا این اندازه از خدا دور نمی شدیم.

 

ما أَصابَکَ‏ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ‏ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ

بخشی از آیه 79 سوره نساء

 

 

 

 

۰۸ بهمن ۹۷ ، ۱۴:۴۱ ۱ نظر

انسان مختار (3)

بسم الله

 یکی از مهمترین کارهای یک رهبر دینی این است که به "اختیار" و قدرت انتخاب مردم بها دهد. البته شرایط جامعه باید به گونه ای باشد  که مردم به این رشد برسند که حق را اختیار کنند، نه این که مجبور به انتخاب باطل شوند.  شرایط فعلی جامعه جوری است که می خواهد مردم را به جبر به جهنم ببرد تا به بهشت. کار اهل باطل و اعوان و انصارش هم همین هست، سلب اختیار از مردم و جبر برای رفتن به سمت باطل. فی الواقع یکی از مهمترین کارهای ابلیس گرفتن حق انتخاب بشر و اغوای اوست تا به جبر به سمت باطل روند.

۲۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۳۵ ۰ نظر

حسن الاختیار

بسم الله النّور

.

امام حسن علیه السلام:

مَنِ اتَّکَلَ عَلَى حُسْنِ الِاخْتِیَارِ مِنَ اللَّهِ لَهُ لَمْ یَتَمَنَ‏ أَنَّهُ فِی غَیْرِ الْحَالِ الَّتِی اخْتَارَهَا اللَّهُ لَه‏

 

 

هر که به حسن انتخاب خداوند اعتماد نماید، آرزو نمى‏‌کند در غیر حال و وضعى قرار گیرد که خدا برایش انتخاب کرده است.

تحف العقول ؛ ص 234

 

۲۶ آبان ۹۶ ، ۱۳:۰۵ ۰ نظر

انسان مختار (2)

بسم الله النّور

پیش از مطالعه مجددا مطلب قبل را بخوانید.

نسبت ما با خداوند در مثالی که گفته شد شبیه نسبت پزشک با بیمار است. خداوند مسیر صحیح و حق را تبیین کرده است و ما را مختار قرار داده که این مسیر را انتخاب کنیم. وقتی با اختیار این مسیر را انتخاب کردیم، قواعد جبری تشریعی و تکوینی‌ای را جعل و وضع کرده است که از طریق انجام آن‌ها به سعادت می‌رسیم. وضع این قواعد جبری است، اما اختیار ما در انجام دادن یا انجام ندادنشان است. رنج ما در مرحله انتخاب است و آسودگی، پس از انتخاب مسیر صحیح هست. به‌اندازه‌ای که قواعد خداوند را نپذیریم و اختیار نکنیم توقف می‌کنیم یا از مسیر خارج می‌شویم و به مقصد نمی‌رسیم.

با یک مثال دیگر موضوع را روشن‌تر می‌کنم. یک جاده را تصور کنید، که میانه‌اش هموار و آسفالت است و اطرافش خاکی و سنگلاخ و ناهموار و در برخی جاها به دره می‌رسد. در ابتدای مسیر ماشین تندرو و راحتی در اختیارمان گذاشته‌شده. انتخاب عقلانی در اینجا رفتن از مسیر هموار و استفاده از ماشین است و هر عقل سلیمی می‌داند عدم استفاده از ماشین و رفتن به اطراف جاده رنج و سختی به همراه دارد.

شریعت هم همانند همان جاده مستقیم است که خداوند ابزارهایی را برای عبور و رسیدن به مقصد در اختیار ما گذاشته است. آن ابزارها به‌مانند همان ماشین هستند که ما را به مقصد می‌رسانند. مانند نماز، روزه و تمام تکالیف شرعی که به عهده ما گذاشته‌شده است.

با توصیفات بالا می‌توان به این نتیجه رسید که دین سهل و آسان است چون مطابق با خلقت بشر است و خروج از دین مشکل و سختی به همراه دارد.

مثال را با امتحانات خداوند ادامه می‌دهیم. امتحانات خداوند یا برای رشد و تعالی است یا تنبیهی است در ازاء عصیان و خروج از مسیر. امتحان وقتی برای رشد و تعالی است شبیه همان ماشینی است که ما را جلو می‌برد و به مقصد می‌رساند، یا تنبیه هست هنگامی‌که خودمان از مسیر خارج شدیم و به دره افتادیم و این امتحان مانند طنابی است که خدا برای نجاتمان انداخته تا دوباره به مسیر برگردیم. اگر امتحانات زندگی را که جبر خداوند برایمان است انتخاب نکنیم، حاصلش یا توقف است یا رنج خارج‌ازمسیر ماندن. هر دو عسر است برای ما و یسر و آسانی زمانی است که آنچه خدا برایمان رقم‌زده است را بپذیریم.

تسلیم شدن به مقدرات الهی یعنی همین. یعنی آنچه را خداوند برایمان خواسته است را، ماهم بخواهیم ، و این تسلیم، عین یّسر و آسانی است. که «سیجعل الله بعد عسر یسرا» (طلاق، 7).

و رنج ما آنجایی شدت می‌گیرد که خواست ما مطابق با خواست خداوند نباشد. و دو اله در یک سرزمین حکومت کنند!

ما در مشکلاتمان خدا را به قواره خواسته‌های خودمان می‌خواهیم، نه خدا را به وسعت حکمتش و تمام آنچه هست و مقدراتش...

خدا حکیم و علی کل شیء قدیر است.

۲۷ مهر ۹۶ ، ۱۲:۰۵ ۱ نظر

انسان مختار (1)

بسم الله النّور

بسیاری از انسان‌ها هنگام مواجهه با مشکلات یکی از اولین اقداماتشان شکایت به خدا و قهر با اوست!

قهر انسان با خدا یکی از بزرگ‌ترین مکائد شیطان است در مواجهه با هر مسئله‌ای که قدرت عبور و حل آن را ندارد. نمونه‌اش کنار گذاشتن نماز است و دور شدن از مجالس خوبان و قدم‌های بعدی شیطان.

که شیطان گام‌به‌گام انسان را از خدا دور می‌کند.

ریشه این نگاه در فهم اشتباه جبری است که خداوند برای عالم قرار داده و حوزه اختیار انسان برای انتخاب مسیر.

یک‌زمانی من بسیار بر سر مسئله جبر و اختیار و آیه 79 سوره نساء دچار ابهامات بسیاری شدم که به لطف خدا استادم پیشنهاد دادند کتاب جبر و اختیار علامه جعفری را مطالعه کنم و با یک مثال ساده‌ای که علامه مطرح کرده بودند تمام گره‌های ذهنی‌ام باز شد.

آیه این است:

« ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً »

هر چه از خوبی‌ها به تو مى‏‌رسد از جانب خداست؛ و آنچه از بدى به تو مى‌‏رسد از خودتوست؛ و تو را به پیامبرى، براى مردم فرستادیم، و گواه بودن خدا بس است‏.

 

مثال علامه این بود (نقل به مضمون): یک پزشک وقتی فرد را معاینه می‌کند و بیماری را تشخیص می‌دهد نسخه‌ای برای درمان تجویز می‌کند.

این بیمار در انتخاب آن پزشک مختار است، اما در انتخاب نسخه برای درمانش مختار نیست و او مجبور است برای درمان از نسخه پزشک استفاده کند. اگر انتخاب کرد و نسخه را استفاده کرد و شفا یافت، به دلیل تجویز صحیح پزشک بوده است و اگر این جبر را نپذیرفت و به نسخه تجویزشده پزشک اعتماد نکرد و راه درمان را پیش نگرفت انتخاب او بوده است که موجب می‌شود رنجش بیشتر و بیماری‌اش حادتر شود.

 

۲۴ مهر ۹۶ ، ۲۳:۰۳ ۲ نظر